eastbound

/ˈiːstˌbɑːwnd//ˈiːstbaʊnd/

معنی: رو به مشرق
معانی دیگر: عازم شرق، خاورسوی، به سوی خاور، شرقی، بسوی شرق

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: going toward the east.

جمله های نمونه

1. eastbound traffic is very heavy
ترافیک از سوی خاور بسیار سنگین است.

2. A crash on the eastbound side of the freeway is blocking traffic.
[ترجمه گوگل]تصادف در سمت شرق آزادراه، ترافیک را مسدود کرده است
[ترجمه ترگمان]تصادف در طرف eastbound بزرگراه مسدود کردن ترافیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He caught an eastbound train to Tottenham Court Road.
[ترجمه گوگل]او سوار قطاری شد که به سمت شرق به سمت جاده تاتنهام کورت می رفت
[ترجمه ترگمان]او یک قطار eastbound را به خیابان دادگاه تاتنهام برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All eastbound trains have been cancelled due to faulty signals.
[ترجمه گوگل]تمام قطارهای شرق به دلیل سیگنال‌های معیوب لغو شده‌اند
[ترجمه ترگمان]همه قطارهای eastbound به دلیل سیگنال های معیوب حذف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Northbound and eastbound trains connect at New York.
[ترجمه گوگل]قطارهای شمال و شرق در نیویورک به هم متصل می شوند
[ترجمه ترگمان]قطار northbound و eastbound به نیویورک وصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I pulled out into the eastbound lane of Route
[ترجمه گوگل]به سمت شرق روت رفتم
[ترجمه ترگمان]به کوچه ای باریک و باریک راه افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The truck was traveling eastbound on Blossom Hill Road.
[ترجمه گوگل]کامیون به سمت شرق در جاده بلوسم هیل در حال حرکت بود
[ترجمه ترگمان]کامیون در حال سفر بر روی جاده شکوفه Hill بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The eastbound helix coiled against the sky like a giant concrete snail.
[ترجمه گوگل]مارپیچ به سمت شرق مانند یک حلزون بتنی غول پیکر در برابر آسمان پیچید
[ترجمه ترگمان]مارپیچ eastbound مثل حلزونی محکم به آسمان پیچیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was struck by an eastbound truck on Geary.
[ترجمه گوگل]او توسط یک کامیون به سمت شرق در Geary تصادف کرد
[ترجمه ترگمان]یه کامیون رو به سمت شرق \"Geary\" کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is this the eastbound train?
[ترجمه گوگل]آیا این قطار به شرق است؟
[ترجمه ترگمان]داریم به سمت شرق میریم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As Swann headed west, an eastbound Buick veered onto his side of the road. At the wheel was a 16-year-old girl driving on her learner's permit.
[ترجمه گوگل]همانطور که سوان به سمت غرب می رفت، یک بیوک به سمت شرق به سمت او از جاده منحرف شد روی فرمان یک دختر 16 ساله با مجوز دانش آموز رانندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]وقتی سو ان به طرف غرب می رفت، an بیوک به سمت غرب منحرف شد چرخ یک دختر ۱۶ ساله بود که در حال رانندگی با مجوز یاد گیرنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Eastbound East Road in Chaoyang District, located at the International Trade Building, 100 meters.
[ترجمه گوگل]جاده شرقی شرق در منطقه چائویانگ، واقع در ساختمان تجارت بین‌الملل، 100 متر
[ترجمه ترگمان]جاده شرق eastbound در منطقه Chaoyang واقع در ساختمان تجاری بین المللی ۱۰۰ متر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The eastbound carriageway of the motorway was closed.
[ترجمه گوگل]بزرگراه به سمت شرق بزرگراه بسته شد
[ترجمه ترگمان]The carriageway بزرگراه بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. the eastbound carriageway of the motorway.
[ترجمه گوگل]بزرگراه به شرق بزرگراه
[ترجمه ترگمان]به سمت شرق اتوبان رانندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Could you direct me to the eastbound freeway on ramp, please ?
[ترجمه گوگل]لطفاً می‌توانید مرا به آزادراه شرق روی سطح شیب دار هدایت کنید؟
[ترجمه ترگمان]میشه منو مستقیما به بزرگراه شرقی برسونیم، لطفا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رو به مشرق (صفت)
eastbound, eastward

تخصصی

[عمران و معماری] عازم شرق

انگلیسی به انگلیسی

• moving in an easterly direction, headed toward the east
eastbound roads, cars, and trains lead or are travelling towards the east.
moving in an easterly direction, headed toward the east

پیشنهاد کاربران

Until the Red Sea passage is safe, ships will not transit the Suez Canal Eastbound and Westbound.
تا وقتی که گذرگاه دریای سرخ ایمن هست، کشتی ها به سمت شرق و به سمت به غرب از کانال سوئز عبور نخواهند کرد.

بپرس