easiness

/ˈiːzi//ˈiːzi/

معنی: سادگی، سهولت، اسانی
معانی دیگر: آسانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition of being easy.
متضاد: hardness, tension

جمله های نمونه

1. To do so would imply a certain easiness between them.
[ترجمه گوگل]انجام این کار دلالت بر سهولت خاصی بین آنها دارد
[ترجمه ترگمان]به طوری که به نظر من آدم قابل اعتمادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Belief provides spiritual warmth, comfort and easiness. If you are a religious believer, you tend to feel more peaceful, satisfying and happy. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]اعتقاد، گرمای معنوی، آسایش و راحتی را فراهم می کند اگر یک معتقد مذهبی باشید، احساس آرامش، رضایت و شادی بیشتری دارید دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]ایمان، گرمی و راحتی معنوی، راحتی و راحتی فراهم می کند اگر شما یک معتقد مذهبی هستید، تمایل به احساس آرامش، رضایت و شادی بیشتری دارید دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The easiness of the wicket was further confirmed when Durham's bowlers also failed to extract any joy from it.
[ترجمه گوگل]سهولت ویکت زمانی بیشتر تایید شد که بولرهای دورهام نیز نتوانستند از آن لذت ببرند
[ترجمه ترگمان]وقتی که توپ گیران دوره ام نتوانستند هیچ شادی از آن استخراج کنند، سادگی این اختلاف بیشتر مورد تایید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Those people prefer naturalness and easiness. They are rational but not pedantry, generous but not extravagant.
[ترجمه گوگل]این افراد طبیعی بودن و راحتی را ترجیح می دهند آنها منطقی هستند، اما نه دست و دلباز، سخاوتمند اما زیاده خواه نیستند
[ترجمه ترگمان]آن مردم طبیعی بودن و راحتی را ترجیح می دهند آن ها منطقی هستند، اما فضل فروشی نیستند، بزرگوارانه هستند، اما فوق العاده نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bingley was endeared to Darcy by the easiness, openness.
[ترجمه گوگل]بینگلی به دلیل سهولت و صراحت برای دارسی محبوب شد
[ترجمه ترگمان]بینگلی با صداقت و صداقت به دار سی عزیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The speed of work and easiness of programming were also improved.
[ترجمه گوگل]سرعت کار و سهولت برنامه نویسی نیز بهبود یافت
[ترجمه ترگمان]سرعت کار و سهولت برنامه نویسی بهبود یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It has powerful functions, easiness of installation, no regional limits sharing resources that are unmatchable for traditional video monitoring.
[ترجمه گوگل]دارای عملکردهای قدرتمند، سهولت نصب، بدون محدودیت منطقه ای به اشتراک گذاری منابعی است که برای نظارت ویدیویی سنتی غیرقابل مقایسه است
[ترجمه ترگمان]این سیستم دارای عملکرد قدرتمند، راحتی نصب، و هیچ محدودیت منطقه ای نیست که برای پایش ویدیویی سنتی بکار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was an easiness between them.
[ترجمه گوگل]یک راحتی بین آنها وجود داشت
[ترجمه ترگمان]There بین آن ها قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Life is happier if it is full of easiness and assuredness.
[ترجمه گوگل]زندگی شادتر است اگر پر از راحتی و اطمینان باشد
[ترجمه ترگمان]اگر پر از سادگی و assuredness باشد، زندگی شادتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The very easiness of the deed held her back.
[ترجمه گوگل]همین سهولت عمل او را عقب نگه داشت
[ترجمه ترگمان]The عمل او را به عقب نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Easiness - with little beautification and expression but a kind of peace acquired through the trial of time.
[ترجمه گوگل]سهولت - با زیبایی و بیان اندک اما نوعی آرامش حاصل از آزمایش زمان
[ترجمه ترگمان]easiness - با زیبایی و حالت چهره، اما نوعی آرامش در زمان محاکمه به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Good Filterability – The easiness to carry fine metal particles over the system filters could help to reduce the chance of plugging filters and helps rapid flushing of erosion debris.
[ترجمه گوگل]فیلترپذیری خوب - سهولت حمل ذرات فلزی ریز روی فیلترهای سیستم می تواند به کاهش احتمال مسدود شدن فیلترها کمک کند و به شستشوی سریع زباله های فرسایشی کمک کند
[ترجمه ترگمان]Filterability خوب - سهولت حمل ذرات فلزی ظریف بر روی فیلترهای سیستم می تواند به کاهش شانس این فیلتر کمک کند و به تخلیه سریع زباله فرسایش کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cleanlily feeling high elasticity clarity blob, order skin easiness absorb need moisture and nutrient, Use after cleanlily lubricate, plibility in the chips elasticity.
[ترجمه گوگل]پاکی احساس کشش بالا شفافیت لکه، سفارش به راحتی پوست جذب نیاز به رطوبت و مواد مغذی، استفاده پس از تمیز روانکاری، انعطاف پذیری در تراشه های خاصیت ارتجاعی
[ترجمه ترگمان]Cleanlily با حباب وضوح بالا، blob پوست سفارش نیاز به رطوبت و ماده مغذی، استفاده بعد از cleanlily lubricate، plibility در elasticity chips دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Opening easiness is an additional function of packages that attracts consumers'favour.
[ترجمه گوگل]سهولت باز کردن یک تابع اضافی از بسته ها است که رضایت مصرف کنندگان را جلب می کند
[ترجمه ترگمان]سهولت باز کردن یک تابع اضافی از بسته هایی است که مصرف کنندگان را به خود جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سادگی (اسم)
homeliness, ease, facility, chastity, simplicity, naivety, plainness, simpleness, easiness, tenuity, rusticity, simple-mindedness

سهولت (اسم)
ease, facility, easiness

اسانی (اسم)
ease, easiness, freedom

انگلیسی به انگلیسی

• lightness, ease, freedom from anxiety; indifference

پیشنهاد کاربران

a feeling of refreshing tranquility and an absence of tension or worry.
حس راحتی، آرامش، آسودگی، حس آرامش تازه، حس آسودگی و بدون هیچ دغدغه ایی

بپرس