easier said than done


(آنچه که) گفتنش آسان و انجامش دشوار است

جمله های نمونه

1. Easier said than done.
[ترجمه سارا] گفتنش آسان تر از انجام دادنش است
|
[ترجمه گوگل]گفتنش راحت تر از انجام دادن
[ترجمه ترگمان]گفتنش آسونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Finding the perfect house was easier said than done.
[ترجمه گوگل]پیدا کردن خانه ایده‌آل آسان‌تر از انجام آن بود
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن خانه کامل آسان تر از انجام دادن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Yet, as the old adage goes: Easier said than done.
[ترجمه گوگل]با این حال، همانطور که ضرب المثل قدیمی می گوید: گفتن آسان تر از انجام دادن
[ترجمه ترگمان]با این حال، همان طور که این ضرب المثل قدیمی گفته می شود: راحت تر از این است که انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is of course easier said than done for some one suffering from anorexia simply to follow this recovery plan.
[ترجمه گوگل]البته برای افرادی که از بی‌اشتهایی رنج می‌برند، گفتن آن ساده‌تر از انجام این برنامه است
[ترجمه ترگمان]گفتنش برای کسی که از anorexia رنج می برد آسان تر است تا این برنامه بهبودی را دنبال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But that's easier said than done when financial factors come into play.
[ترجمه گوگل]اما وقتی عوامل مالی وارد عمل می شوند، گفتن آن آسان تر از انجام آن است
[ترجمه ترگمان]اما این آسان تر از زمانی است که عوامل مالی وارد بازی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Letting go of resistance is easier said than done.
[ترجمه گوگل]گفتن از مقاومت راحت تر از انجام دادن آن است
[ترجمه ترگمان]اجازه دادن به مقاومت آسان تر از انجام دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is easier said than done for a home-based business owner who feels isolated or is time pressured, but networking is critical regardless of venture size, and incredibly energising.
[ترجمه گوگل]گفتن این موضوع برای صاحب یک کسب و کار خانگی که احساس می کند منزوی شده یا تحت فشار زمان است، آسان تر از انجام آن است، اما شبکه سازی بدون در نظر گرفتن اندازه سرمایه گذاری بسیار مهم است و فوق العاده انرژی زا است
[ترجمه ترگمان]آسان تر از انجام کار برای صاحب کسب وکار در خانه است که احساس منزوی بودن یا زمان تحت فشار بودن را دارد، اما بدون توجه به اندازه سرمایه گذاری، و به طور باورنکردنی energising است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Easier said than done, of course.
[ترجمه گوگل]البته گفتنش از انجام دادنش راحتتر است
[ترجمه ترگمان]البته گفتنش آسونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That is easier said than done, especially in an election year.
[ترجمه گوگل]گفتن این کار آسان تر از انجام آن است، به خصوص در سال انتخابات
[ترجمه ترگمان]گفتنش آسان است، به خصوص در یک سال انتخابات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Avoiding mosquito bites is easier said than done.
[ترجمه Alireza] جلوگیری از پشه گزیدگی گفتن آسونه.
|
[ترجمه گوگل]گفتن از نیش پشه آسان تر از انجام دادن آن است
[ترجمه ترگمان]اجتناب از گاز گرفتن از پشه آسان تر از انجام کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is easier said than done in white light but it's well worth trying.
[ترجمه گوگل]گفتن این کار در نور سفید آسان تر از انجام آن است، اما ارزش امتحان کردن را دارد
[ترجمه ترگمان]این کار راحت تر از انجام دادن در نور سفید است اما ارزش امتحان کردن را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, it is easier said than done. Practice is the most factor.
[ترجمه گوگل]با این حال، گفتن آن آسان تر از انجام آن است تمرین مهمترین عامل است
[ترجمه ترگمان]با این حال آسان تر از انجام این کار است تمرین مهم ترین عامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But it's easier said than done, some people always up the challenge.
[ترجمه گوگل]اما گفتن آن آسان تر از انجام آن است، برخی از افراد همیشه در چالش هستند
[ترجمه ترگمان]اما این کار آسان تر از انجام دادن است، برخی از مردم همیشه این چالش را مطرح می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Is gesticulation easier said than done?
[ترجمه گوگل]آیا گفتن ژست راحت تر از انجام دادن است؟
[ترجمه ترگمان]آیا این حرکت به مراتب راحت تر از این است که انجام شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• term used when something seems like a good idea but it is or would be difficult to do

پیشنهاد کاربران

به زبان آسونه
=more difficult than you think
گفتنش آسونه. .
گفتنش آسونه
کاش انجام دادنشم به راحتیه گفتنش بود
easier said than done = این به دهان آسانه ، گفتنش آسانه و انجامش دشوار !
گفتنش اسونه
فک میکنی ( راحته ولی نیست )
گفتنش راحته
گفتنش آسون تر از انجامشه.
حرف نزنید ، عمل کنید
به زبان آسان آید
دوصد گفته چو نیم کردار نیست.
به عمل کار برآید، به سخندانی نیست.
گفتنش آسونه.
گفتن یا حرف زدن، آسان تر از انجام دادن کار است.
دو صد گفته چو نیم کردار نیست
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
به زبون خوشه.
فکر کردنش هم مشکله
گفتنش راحته
گفتنش اسون تر از عمل کردنشه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس