easel

/ˈiːzl̩//ˈiːzl̩/

معنی: سه پایه، سهپایه نقاشی
معانی دیگر: سه پایه ی نقاشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a free-standing frame for holding an artist's canvas, blackboard, or the like.

- The artist set up her easel by the river and began to paint the landscape.
[ترجمه tina] هنرمند سه پایه نقاشی اش را در کنار رودخانه گذاشت و شروع به کشیدن منظره کرد
|
[ترجمه Mahan] هنرمند سه پایه خود را کنار رودخانه قرار داد و شروع به نقاشی منظره کرد.
|
[ترجمه گوگل] این هنرمند سه پایه خود را در کنار رودخانه قرار داد و شروع به نقاشی منظره کرد
[ترجمه ترگمان] هنرمند سه پایه خود را کنار رودخانه گذاشت و شروع به کشیدن چشم انداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. This is a well designed easel which folds up quickly and neatly.
[ترجمه گوگل]این یک اسکلت به خوبی طراحی شده است که به سرعت و مرتب تا می شود
[ترجمه ترگمان]این یک سه پایه خوب طراحی شده که به سرعت و با دقت بالا و پایین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I was sitting in front of my easel at about quarter to nine, doing preliminary tests on a little panel-picture of a City church.
[ترجمه گوگل]حدود ساعت نه ربع به نه جلوی سه‌تول خود نشسته بودم و آزمایش‌های اولیه را روی تابلوی کوچکی از کلیسای شهر انجام می‌دادم
[ترجمه ترگمان]من در حدود یک ربع به نه در مقابل easel نشسته بودم و آزمایش های مقدماتی را بر روی یک تابلو کوچک از یک کلیسای شهر انجام دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An easel deep enough to display a book may work for a shallow bowl or platter.
[ترجمه گوگل]سه پایه به اندازه کافی عمیق برای نمایش یک کتاب ممکن است برای یک کاسه یا بشقاب کم عمق کار کند
[ترجمه ترگمان]یک سه پایه با عمق کافی برای نمایش یک کتاب ممکن است برای یک کاسه یا بشقاب کم عمق کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was seated at an easel.
[ترجمه امیررضا] او بر روی سه پایه نشسته بود
|
[ترجمه گوگل]او در سه پایه ای نشسته بود
[ترجمه ترگمان]روی سه پایه نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A cup stand consists of an easel to display the saucer of the cup sitting before it.
[ترجمه گوگل]پایه فنجانی شامل یک سه پایه برای نمایش نعلبکی فنجانی است که جلوی آن نشسته است
[ترجمه ترگمان]یک پایه فنجان شامل یک سه پایه برای نمایش saucer فنجان در برابر آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was an easel with a half-finished painting of a man in harlequin drag playing the pipes of Pan.
[ترجمه گوگل]یک سه پایه با یک نقاشی نیمه کاره از مردی با لباس هارلکین در حال نواختن لوله های پان بود
[ترجمه ترگمان]یک سه پایه با یک نقاشی نیمه دیگر نقاشی شده بود که یک مرد با چشم بسته مشغول بازی کردن پیپ of بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She sits in a soft curve at her easel, gently swabbing away three centuries from a grumpy London sky.
[ترجمه گوگل]او در یک انحنای نرم در سه پایه خود می نشیند و به آرامی سه قرن از آسمان غمگین لندن دور می شود
[ترجمه ترگمان]او روی سه پایه نقاشی نرمی نشسته، و به آرامی سه قرن را از آسمان عبوس لندن جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mrs. Minnies was sitting at her easel but jumped up at once to greet them.
[ترجمه گوگل]خانم مینیس پشت سه پایه اش نشسته بود اما بلافاصله از جا پرید تا به آنها سلام کند
[ترجمه ترگمان]خانم Minnies روی سه پایه نشسته بود، اما بلافاصله بلند شد تا به آن ها خوش آمد بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The painting on the easel is a portrait.
[ترجمه 😋] نقاشی ای که روی سه پایه ی است یک پرتره است
|
[ترجمه '] نقاشی ای که روی سه پایه است یک پرتره است
|
[ترجمه ترجمه ..] نقاشی چهره ای که روی سه پایه ای است
|
[ترجمه Ali] نقاشی که روی سه پایه است ، چهره است.
|
[ترجمه س] در بالا منظور از portrait چهره نگاری یا نقاشی از چهره فرد است
|
[ترجمه زهرا] نقاشی روی سه پایه یک طراحی چهره است
|
[ترجمه کس ننت] نقاشی روی سه پایه پرتره است
|
[ترجمه گوگل]نقاشی روی سه پایه پرتره است
[ترجمه ترگمان]نقاشی روی سه پایه یک پرتره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One particular form of easel is actually known as a donkey.
[ترجمه گوگل]یک شکل خاص از سه پایه در واقع به عنوان الاغ شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]یک شکل خاص از سه پایه در حقیقت به عنوان یک خر شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And paint-splattered, wild-eyed Vincent, toting his easel like a crucifix and scarlet with the sun?
[ترجمه گوگل]و وینسنت رنگ پاشیده و چشم وحشی که سه پایه خود را مانند صلیبی و قرمز مایل به قرمز با خورشید می چرخاند؟
[ترجمه ترگمان]و وینسنت از روی سه پایه مثل صلیب سرخ و سرخ روی سه پایه نقاشی شده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The harlequin on the easel looked as depressed as ever, and who could blame him?
[ترجمه گوگل]هارلکین روی سه پایه مثل همیشه افسرده به نظر می رسید و چه کسی می توانست او را سرزنش کند؟
[ترجمه ترگمان]The روی سه پایه مثل همیشه افسرده به نظر می رسید، و چه کسی می توانست او را مقصر بداند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Under the window was an easel and a stool and beside it a battered chest of drawers.
[ترجمه گوگل]زیر پنجره یک سه‌پایه و یک چهارپایه و در کنارش یک صندوقچه کوبیده بود
[ترجمه ترگمان]زیر پنجره یک سه پایه و یک سه پایه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The maps were in rolls on an architect's easel in the corner of the office.
[ترجمه گوگل]نقشه ها به صورت رول روی سه پایه یک معمار در گوشه دفتر بود
[ترجمه ترگمان]نقشه روی سه پایه یک معمار در گوشه اتاق قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سه پایه (اسم)
stand, andiron, tripod, easel, trivet, trestle, holder, three-legged table

سه پایه نقاشی (اسم)
easel

انگلیسی به انگلیسی

• wooden frame on which an artist's canvas is supported or displayed
an easel is a wooden frame that supports a picture which an artist is painting.

پیشنهاد کاربران

easel ( n ) ( izl ) =a wooden frame to hold a picture while it is being painted, boards with information or advertising on them, or ( in the past ) a blackboard
easel
The canvas painter put the painting on a tripod
نقاش بوم نقاشی را روی سه پایه گذاشت
A wooden frame that holds a blackboard or a picture that is being painted
6 English time
Supplementary
Unit 9
Page 62
سه پایه بوم نقاشی
بوم نقاشی
The artist uses the easel to paint جمله ی نمونه
پایه بوم.
سه پایه یا پایه ای که بوم روی آن قرار میگیرد.

دوستان خواهش میکنم تکراری ننویسید کاش مدیر محترم نظارتی روی اینکار داشتندتکراری ها را از بین معانی پیشنهادی حذف می کردند
of metal, usually flat and round, that is used as money
Or
A pice of money made of metal.
معنی اش در کتاب sup. میشه سه پایه نقاشی یا بوم نقاشی
در کتاب کانون زبان ریچ ۴ میشه
A wooden frame that holds a blackboard or a picture that is being painted.
امیدوارم بهتون کمک کرده باشم دوستان🥰😘
سه پایه بره نقاشی
wooden frame to hold a picture while it is being painted
سه پایه نقاشی چوبی براى نگه داشتن بوم در زمانی که نقاشی می کشیم🎨
معنی کلمه:سه پایه نقاشی
جمله نمونه:
She set up the easel and started to painting.
او سه پایه را راه اندازی کرد و شروع به نقاشی کرد.
بوم نقاشی درسته ولی بهتره بگیم سه پایه نقاشی ⁦⁦⁦⁦ ( ^^ ) ⁩
میشه سه پایه نقاشی
سه پایه ی نقاشی
سه پایه نقاشی
تازه به خودشون مربوطه اگر تدی کار های همدیگه دخالت نمی کردین خیلی بهتر بود
تو چی کارداری اون چی میگه تو نظرت رو بده نخواستی هم نبین
a wooden frame that holds a blackboard or a picture that is being painted
A wooden farm that holds a blackboard
بزارین هر کی هر چیزی دوست داره بنویسه اصن من خودم معنیشو تو ساپلیمنتری میخاستم شما ها هر کدومو دوست دارین ببینین
بوم نقاشی
بوم یا همون سه پایه نقاشی
بابا زرنگ تو خودت پیدا کن ما میخویم از ابن ها یاد بگیرم ممنونم
سه پایه چوبی
۳ پایه ای که روش نقاشی می کشی

سه پایه نقاشی
A wooden frame that you put a painting on while you paint it
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس