earthward

/ɜːθwɔːd//ɜːθwɔːd/

معنی: بطرف زمین، بسوی زمین
معانی دیگر: به سوی زمین، زمین سوی، بطرف زمین
earthward(s)
بطرف زمین

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: to or toward the earth.
صفت ( adjective )
مشتقات: earthwards (adv.)
• : تعریف: moving or directed toward the earth.

جمله های نمونه

1. Saw the white crescent, tipped earthward.
[ترجمه گوگل]هلال سفید را دیدم که به سمت زمین کج شده بود
[ترجمه ترگمان]هلال سفیدی را دیدم که به طرف زمین خم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The plasmoids on the earthward side of the neutral line move toward the earth and coalesce with the reconnection region near the earth.
[ترجمه گوگل]پلاسموئیدها در سمت زمین خط خنثی به سمت زمین حرکت می کنند و با ناحیه اتصال مجدد نزدیک زمین ادغام می شوند
[ترجمه ترگمان]The در سمت چپ خط خنثی به سوی زمین حرکت می کنند و با منطقه reconnection در نزدیکی زمین متحد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But the space agency is also looking earthward, hoping to build a radar system that could peer through trees, clouds and other obstructions to find lost planes and hopefully save lives.
[ترجمه گوگل]اما آژانس فضایی به سمت زمین نیز نگاه می کند و امیدوار است که یک سیستم راداری بسازد که بتواند از میان درختان، ابرها و دیگر موانع عبور کند تا هواپیماهای گمشده را پیدا کند و امیدوار باشد جان انسان ها را نجات دهد
[ترجمه ترگمان]اما آژانس فضایی نیز به دنبال ساخت یک سیستم رادار به نظر می رسد که می تواند از میان درختان، ابرها و دیگر موانع برای یافتن هواپیماهای گم شده و نجات جان انسان ها استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He hurtles earthward, linked to the 35 - metre structure by vines, one tied to each ankle.
[ترجمه گوگل]او به سمت زمین پرتاب می‌شود و با تاک‌هایی به ساختار 35 متری متصل می‌شود که یکی به هر مچ پا بسته است
[ترجمه ترگمان]او hurtles earthward را با ساختار ۳۵ متری از مو، که یکی از آن ها به قوزک پا بسته شده بود، مرتبط دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Soyuz TMA-9 capsule took off less than a day after the US space shuttle Atlantis pulled away from the orbiting station and began its journey Earthward.
[ترجمه گوگل]کپسول سایوز TMA-9 کمتر از یک روز پس از اینکه شاتل فضایی آمریکا آتلانتیس از ایستگاه مداری خارج شد و سفر خود را به سمت زمین آغاز کرد، از زمین بلند شد
[ترجمه ترگمان]شاتل فضانوردی سویوز تی ام TMA ۹ کم تر از یک روز پس از اینکه شاتل فضایی آتلانتیس از ایستگاه orbiting دور شد و سفر خود را به earthward آغاز کرد، کم تر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The abundance mixing those occurs in the estuary, the outstandinger is the earthward flow in the subsurexpression layer.
[ترجمه گوگل]اختلاط فراوانی آن‌ها در خور رخ می‌دهد، و برجسته‌ترین آن جریان رو به زمین در لایه زیربنای بیان است
[ترجمه ترگمان]فراوانی مخلوط کردن آن ها در مصب، outstandinger جریان earthward در لایه subsurexpression است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The same can be achieved in self-cultivation, and that in a more practical way, by looking earthward instead of skyward.
[ترجمه گوگل]همین امر را می توان در تزکیه نفس به دست آورد، آن هم به شیوه ای عملی تر، با نگاه به زمین به جای آسمان
[ترجمه ترگمان]همین مساله را می توان در کاشت خود به دست آورد و به شیوه ای عملی تر، با نگاه کردن به عوض کردن به جای آسمان، به روش عملی تر استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بطرف زمین (قید)
earthward

بسوی زمین (قید)
earthward, landward

انگلیسی به انگلیسی

• toward the earth

پیشنهاد کاربران

بپرس