earthiness

/ˈɝːθi//ˈɜːθi/

ناسوتی، خاکی بودن، سادگی، بی آلایشی، افتادگی، طبیعت خاکی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the quality of being realistic, practical, and unpretentious.

(2) تعریف: the quality of being unrefined or sexually suggestive.

- the earthiness of his language
[ترجمه گوگل] خاکی بودن زبانش
[ترجمه ترگمان] زبان خود را به زبان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the properties of earth.

جمله های نمونه

1. I like the earthiness of her writing.
[ترجمه گوگل]خاکی بودن نوشته هایش را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]من از کمی ساده نوشتن هاش خوشم میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He loved Gerard's peasant earthiness.
[ترجمه گوگل]او خاکی بودن دهقانی جرارد را دوست داشت
[ترجمه ترگمان]او کمی ساده و ساده را دوست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What the former valued as a proper earthiness and sensuality, the latter condemned as mere vulgarity.
[ترجمه گوگل]چیزی که اولی به عنوان زمینی بودن و احساسی بودن ارزش قائل بود، دومی به عنوان ابتذال محض آن را محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]آنچه گذشته از آن به عنوان یک موجود ساده و ساده به نظر می رسید، این بود که او را به عنوان یک پست معمولی محکوم کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "heart of stone" or "stony silence"). earthiness.
[ترجمه گوگل]"قلب سنگی" یا "سکوت سنگی") خاکی بودن
[ترجمه ترگمان]\"قلب سنگی\" یا \"سکوت سنگی\") earthiness
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The color, which represents wholesomeness and earthiness, also shows up in man-made goods from clothing to chocolate.
[ترجمه گوگل]این رنگ که نمایانگر سالم بودن و خاکی بودن است، در کالاهای ساخت بشر از لباس گرفته تا شکلات نیز خود را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این رنگ که نمایانگر wholesomeness و earthiness است نیز در جنس انسان از پوشاک تا شکلات نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is also a hint of earthiness and mint on the nose.
[ترجمه گوگل]در بینی نیز ردی از خاکی بودن و نعناع وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین نشانه ای از earthiness و نعناع در بینی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Refuse to earthiness, accept poverty in quiet in the heart of one party sukhavati keep.
[ترجمه گوگل]امتناع از خاکی، پذیرش فقر در سکوت در دل یک حزب سوخاواتی نگه دارید
[ترجمه ترگمان]با رد شدن از earthiness، فقر را در قلب یک حزب حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The distinguishing rich, loamy earthiness and fine ripe tannins provide structure and mingle with lush fruit, ensuring that the wine will develop additional complexity over many years.
[ترجمه گوگل]خاکی غنی و لومی متمایز و تانن های رسیده ریز ساختاری را ایجاد می کند و با میوه های سرسبز مخلوط می شود و تضمین می کند که شراب در طول سالیان متمادی پیچیدگی بیشتری پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]ثروتمند بودن، گیاخاک، گیاخاک و مناسب برای فراهم آوردن ساختار و ترکیب با میوه های پرآب وجود دارد و اطمینان حاصل می کند که این شراب بیش از چند سال پیچیدگی بیشتری را ایجاد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tasting:With its earthiness, with its abundance of fruit and the brightness of sunshine, this Chenin Blanc is a remarkable reflection of the African continent.
[ترجمه گوگل]مزه: با خاکی بودن، میوه های فراوان و درخشندگی آفتاب، این Chenin Blanc بازتاب قابل توجهی از قاره آفریقا است
[ترجمه ترگمان]Tasting: با earthiness، با وفور میوه و درخشندگی خورشید، این Chenin Blanc انعکاسی قابل توجه از قاره آفریقا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As an individuality succumbs to earthiness, abandoning intellect for emotion and emotion for sensuality, it becomes more and more one-sided.
[ترجمه گوگل]وقتی فردیت تسلیم خاکی می شود و عقل را به خاطر احساس و عاطفه را برای نفسانی رها می کند، روز به روز یک طرفه تر می شود
[ترجمه ترگمان]همان طور که یک فردیت از قلم می افتد، خرد را برای احساسات و احساس برای شهوت رها می کند، بیشتر و یک طرفه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Songs are set in everyday situations and many listeners appreciate the gritty realism, although others consider the earthiness intolerably shallow.
[ترجمه گوگل]آهنگ‌ها در موقعیت‌های روزمره قرار می‌گیرند و بسیاری از شنوندگان از واقع‌گرایی سنگدل قدردانی می‌کنند، اگرچه دیگران خاکی بودن را به‌طور غیرقابل تحملی کم عمق می‌دانند
[ترجمه ترگمان]آهنگ ها در شرایط روزمره تنظیم می شوند و بسیاری از شنوندگان از واقع گرایی سخت لذت می برند، اگرچه برخی دیگر آن را به طور تحمل ناپذیری کم عمق می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It hissed malevolently into the tiny cubicle, its herby bitter odour masking a certain taste of earthiness.
[ترجمه گوگل]با بدخواهی به داخل اتاقک کوچک خش می زد، بوی تلخ گیاهی آن طعم خاصی از خاکی بودن را پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]به سمت اتاقک کوچک حرکت کرد، و بوی تلخی از آن به مشام می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The laborer, looking into it at evening, purifies his thoughts of the dross and earthiness which they have accumulated during the day.
[ترجمه گوگل]کارگر، هنگام غروب به آن نگاه می کند، افکار خود را از تفاله و خاکی که در طول روز انباشته شده است، پاک می کند
[ترجمه ترگمان]کارگر، هنگام غروب به آن نگاه می کرد و افکارش را که در طول روز جمع کرده بود، پاک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ripe intense flavours reminiscent of blackcurrants on the nose. This super- ripe wine has upfront fruit alongside firm tannins and an earthiness.
[ترجمه گوگل]طعم های رسیده رسیده که یادآور انگور فرنگی سیاه روی بینی است این شراب بسیار رسیده دارای میوه های جلویی در کنار تانن های سفت و خاکی است
[ترجمه ترگمان]flavours رسیده بود که بوی خوش بینی را بر بینی گرفته بود این شراب فوق العاده رسیده در کنار tannins و an شرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being earthy; earthliness

پیشنهاد کاربران

( در مورد مسائل جنسی و بدن انسان ) رک و باز بودن

بپرس