earthbound

/ˈɜːrθˌbɑːwnd//ˈɜːθbaʊnd/

معنی: در خاک ریشه دوانده، متوجه بسوی زمین
معانی دیگر: (محدود به کره ی زمین یا چیزهای خاکی) زمینی، خاکی، دنیوی، در خاک، عازم کره ی زمین (از فضا)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: limited or confined to earth or earthly matters.
مشابه: terrestrial

(2) تعریف: headed toward earth, as a meteorite.

(3) تعریف: limited in imagination or scope of thought.

جمله های نمونه

1. earthbound roots
ریشه های خاکی

2. an earthbound rocket
موشکی که عازم کره ی زمین است،موشک زمین سوی

3. armies are no longer merely earthbound
ارتش ها دیگر فقط زمینی نیستند.

4. The space shuttle remained earthbound because of a technical fault.
[ترجمه گوگل]شاتل فضایی به دلیل نقص فنی در زمین باقی ماند
[ترجمه ترگمان]شاتل فضایی به دلیل نقص فنی، زمینی باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Like them, too, in their less earthbound moments, he enjoyed the proud embracing of risk.
[ترجمه گوگل]او نیز مانند آنها، در لحظات کمتر زمینی خود، از پذیرش غرورآفرین خطر لذت می برد
[ترجمه ترگمان]او نیز مانند آن ها در لحظات کم تر از آن، از the که در معرض خطر قرار گرفته بود لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To bring the same advantages to earthbound drinkers, Daedalus is inventing a low-pressure pub.
[ترجمه گوگل]برای به ارمغان آوردن همین مزایا برای نوشیدنی‌های زمینی، Daedalus در حال اختراع یک میخانه کم فشار است
[ترجمه ترگمان]برای آوردن مزایای مشابهی به drinkers earthbound، Daedalus یک میخانه کم فشار را اختراع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As earthbound concrete replaced shimmering glass, so crude functionalism was to supplant soaring aspiration.
[ترجمه گوگل]همانطور که بتن خاکی جایگزین شیشه های درخشان شد، کارکردگرایی خام نیز جایگزین آرزوهای سر به فلک کشیده شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که سیمان ضد زمینی جایگزین شیشه shimmering شده بود، به این ترتیب کارکرد گرایی خام برای جانشینی تمایل فزاینده به کار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He practised the art of earthbound realism.
[ترجمه گوگل]او هنر رئالیسم زمینی را تمرین کرد
[ترجمه ترگمان]هنر realism را تمرین می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The earthbound larvae from which they develop are less pretty, but just as predatory.
[ترجمه گوگل]لاروهای زمینی که از آنها رشد می کنند کمتر زیبا هستند، اما به همان اندازه شکارچی هستند
[ترجمه ترگمان]لارو earthbound که از آن رشد می کنند، کم تر زیبا هستند، اما به عنوان predatory
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "Avatar" created a new planetary experience and an earthbound experience in 3D.
[ترجمه گوگل]"آواتار" یک تجربه سیاره ای جدید و یک تجربه زمینی را به صورت سه بعدی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]\"آواتار\" یک تجربه سیاره ای نو و یک تجربه زمینی در سه بعدی خلق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The earthbound life required no grocery stores.
[ترجمه گوگل]زندگی زمینی نیازی به فروشگاه های مواد غذایی نداشت
[ترجمه ترگمان]زندگی زمینی دیگر نیازی به خواربار فروشی نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Earthbound humans have 7 pounds per square inch of air pressing on them every second of the day. Space suits only put about 3 pounds of pressure per square inch on the wearer.
[ترجمه گوگل]انسان های زمینی در هر ثانیه از روز 7 پوند در هر اینچ مربع هوا به آنها فشار می آورد لباس‌های فضایی تنها حدود 3 پوند در هر اینچ مربع به پوشنده فشار وارد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]انسان ها ۷ پوند برای هر اینچ مربع از هوای فشرده در هر ثانیه از روز دارند تناسب فضایی تنها ۳ پوند فشار بر اینچ مربع بر روی پوشنده لباس قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Beholders prefer inaccessible locations that earthbound foes can reach only with difficulty.
[ترجمه گوگل]تماشاگران مکان‌های غیرقابل دسترس را ترجیح می‌دهند که دشمنان زمینی تنها به سختی می‌توانند به آنها دسترسی پیدا کنند
[ترجمه ترگمان]beholders مکان های غیرقابل دسترس را ترجیح می دهند که دشمنان زمینی تنها با دشواری می توانند به آن دسترسی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To me this is the crux of earthbound magic, and in the US no train conjures it better than the Coast Starlight.
[ترجمه گوگل]برای من، این اصل جادوی زمینی است، و در ایالات متحده هیچ قطاری بهتر از Coast Starlight آن را تداعی نمی کند
[ترجمه ترگمان]این معمای جادویی زمینی است و در ایالات متحده هیچ قطاری وجود ندارد که آن را بهتر از the ساحلی به خاطر بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

در خاک ریشه دوانده (صفت)
earthbound

متوجه بسوی زمین (صفت)
earthbound

انگلیسی به انگلیسی

• attached to the earth; confined to the earth; interested only in earthly things; unimaginative; heading toward earth
if something is earth-bound, it is unable to leave the surface of the earth by flying.
if you say that someone is earth-bound, you mean that they do not have enough imagination to think how things might be different.

پیشنهاد کاربران

زمین گیر
محدود به زمین ( قادر به ترک سطح زمین نبودن )
مثلا انسان ها earthbound هستند چون نمیتوانند پرواز کنند درحالیکه پرندگان earthbound نیستند

بپرس