1. earth digger
زمین کن
2. good earth in a broad valley
خاک خوب در دره ای پهناور
3. insensible earth
خاک بی جان
4. packed earth
خاک هم فشرده
5. the earth also revolves on its own axis
زمین بر محور خودش نیز می چرخد.
6. the earth and its neighboring planets
کره ی زمین و سیارات همجوار آن
7. the earth is not a perfect sphere
زمین کاملا کروی نیست.
8. the earth is round, not flat
زمین کروی است نه مسطح.
9. the earth quaked violently
زمین به شدت لرزید.
10. the earth revolves around the sun
زمین به دور خورشید می گردد.
11. the earth rotates around the sun
زمین دور خورشید می چرخد.
12. the earth was without form and void
(انجیل) کره زمین فاقد شکل و تهی بود.
13. on earth
برای تشدید معنی و معمولا بعد از what و why و who و where به کار می رود
14. scorched earth policy
(در جنگ) سیاست خراب کردن و سوزاندن همه چیز به ویژه مزارع گندم و غیره در جلوی قشون دشمن
15. suddenly the earth shook
ناگهان زمین لرزید.
16. suddenly the earth trembled
ناگهان زمین لرزید.
17. the citied earth
جهان پر از شهر،سرزمین شهرسار
18. this clayey earth is not good for agriculture
این خاک رسی به درد کشاورزی نمی خورد.
19. what on earth are you bumbling about?
درباره ی چی داری من و من می کنی ؟
20. what on earth are you doing here?
عجب ! اینجا چکار می کنی ؟
21. who on earth has invited them!
آخه کی اونارو دعوت کرده !
22. why on earth did you go?
اصلا چرا رفتی ؟ آخه چرا رفتی ؟
23. bank up earth (etc. )
انباشته کردن،پشته کردن خاک و غیره
24. down to earth
1- واقع بینانه،عملی 2- ساده و بی تکلف،بی آلایش
25. go to earth
(انگلیس) پنهان شدن،به سوراخ (یا لانه ی خود) پناه بردن
26. run to earth
(شکار) جستجو کردن،(پس از جستجو) یافتن
27. an embankment of earth and rubble
دیواره ای از خاک و آوار
28. most of the earth is covered by water
بیشتر سطح زمین از آب پوشیده شده است.
29. on returning to earth the satellite burned up
ماهواره در بازگشت به زمین به کلی سوخت.
30. she wished the earth would open and swallow her enemies
آرزو می کرد که زمین دهان باز کند و دشمنان او را فروبکشد.
31. ends of the earth
جاهای دورافتاده،جاهای دوردست،آن سوی دنیا
32. move heaven and earth
حداکثر کوشش خود را کردن،زمین و زمان را به هم زدن،چهاوچها کردن
33. move heaven and earth
آسمان و زمین را به هم دوختن،بیشترین سعی خود را کردن
34. salt of the earth
(انجیل) صالح و خوب،نیکومنش
35. earthquakes deeply fissured the earth
زلزله زمین را دارای شکاف های ژرف کرد.
36. that car costs the earth
آن اتومبیل خیلی گران است.
37. the axis of the earth
محور کره ی زمین
38. the dearest creature on earth
عزیزترین آدم روی زمین
39. the ellipticity of the earth is approximately 1300
میزان بیضوی بودن کره ی زمین حدودا 1300 است.
40. the fruits of the earth
محصولات زمین
41. the moon circles the earth
ماه دور زمین می گردد.
42. the moon orbits the earth
ماه در مدار زمین حرکت می کند.
43. the orbit of the earth around the sun
مدار زمین به دور خورشید
44. the plane plummeted to earth
هواپیما به سوی زمین سرنگون شد.
45. the radiation which the earth receives from the sun
انرژی تابشی که زمین از خورشید می گیرد
46. the revolution of the earth around the sun
گردش زمین به دور خورشید
47. the rotation of the earth around the sun
گردش زمین به دور خورشید
48. the surface of the earth is uneven
پوسته ی زمین ناهموار است.
49. they thought that the earth was the center of the universe
آنان فکر می کردند که کره ی زمین مرکز گیتی است.
50. . . . and god made the earth fruitful
. . . و خداوند زمین را پر برکت نمود.
51. a plow slices through the earth
تیغه ی شخم،زمین را می شکافد.
52. she looks like nothing on earth in those old clothes
در آن لباس های قدیمی،خیلی عجیب و غریب به نظر می رسد.
53. the aquatic regions of the earth
نواحی دریایی کره ی زمین
54. the moon's circuit around the earth
مدار ماه دور زمین
55. the road builders dug out earth for the camber
جاده سازان برای گرده ماهی کردن جاده خاک برداری کردند.
56. the utmost points of the earth
اقصی نقاط کره ی زمین
57. come back (or down) to earth
واقع بین شدن،از عرش به زیر آمدن
58. the (four) corners of the earth (or world)
از هر طرف،اکناف جهان،چهار گوشه ی جهان
59. the meek shall inherit the earth
(انجیل) دنیا از آن افتادگان خواهد بود
60. a relatively small part of the earth is covered by land
بخش نسبتا کوچکی از کره ی زمین از خشکی پوشیده شده است.
61. an envelope of air around the earth
پوششی از هوا در اطراف کره زمین
62. how can you prove that the earth is round?
چطور می توانی ثابت کنی که زمین گرد است ؟
63. i used a riddle for separating earth from stone
برای جدا کردن خاک از سنگ سرند به کار بردم.
64. some people still maintain that the earth is flat
برخی از مردم هنوز معتقدند که زمین مسطح است.
65. warm spring days that quicken the earth
روزهای گرم بهاری که زمین را زنده می کند.
66. be fruitful and multiply and replenish the earth
(انجیل) پرثمر باش و تکثیر شو و دنیا را پرکن.
67. he dug his fingers into the soft earth
او انگشتان خود را در خاک نرم فرو برد.
68. the moon is a satellite of the earth
ماه،ماهواره ی زمین است.
69. the sailor was happy to feel the earth under his feet
ملوان از احساس خشکی در زیر پاهایش خوشحال شد.
70. to stamp the grass down to the earth
چمن را زیر پا له کردن