earth

/ˈɜːrθ//ɜːθ/

معنی: زمین، خاک، خورشید، کره زمین، سطح زمین، دنیای فانی، سکنه زمین، با خاک پوشاندن
معانی دیگر: (معمولا e بزرگ) کره ی زمین (قطر: حدود 12760 کیلومتر)، گلین گوی، خشکی (در برابر دریا یا هوا)، سرزمین، کشور(مهجور)، خاک کشاورزی، جهان خاکی (در مقایسه با بهشت و جهنم)، مردم کره ی زمین، خاکیان، (شعر قدیم) جسم بشری، بدن، علایق و شهوات جسمانی، مادیات، چیزهای دنیوی، (جانوران کاونده) سوراخ، لانه، (شیمی) اکسید فلزی، فلز خاکی، (انگلیس - برق) سیم زمینی، اتصال زمینی، (با: up) با خاک پوشاندن (به ویژه بذر و گیاه)، خاکپوش کردن، (در شکار یا تعقیب حیوانات) به سوراخ راندن، به لانه راندن، (روباه و غیره) در سوراخ پنهان شدن، به لانه فرار کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (often cap.) the fifth largest planet in the solar system, which is third in order from the sun and has a diameter of about 7,930 miles.
مترادف: globe
مشابه: world

(2) تعریف: the inhabitants of Earth in general.
مترادف: humanity, mankind, race, world
مشابه: people, population

- Earth prays for peace.
[ترجمه 𝐄𝐚𝐫𝐭𝐡 𝐀𝐧𝐠𝐞𝐥] زمین برای صلح دعا می کند
|
[ترجمه گوگل] زمین برای صلح دعا می کند
[ترجمه ترگمان] زمین برای صلح دعا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the outer layer of the planet; ground.
مترادف: ground, land, soil
مشابه: clay, shore, terra firma, topsoil

(4) تعریف: soil or dirt.
مترادف: dirt, ground, soil
مشابه: clay, dust, sod, terra firma

جمله های نمونه

1. earth digger
زمین کن

2. good earth in a broad valley
خاک خوب در دره ای پهناور

3. insensible earth
خاک بی جان

4. packed earth
خاک هم فشرده

5. the earth also revolves on its own axis
زمین بر محور خودش نیز می چرخد.

6. the earth and its neighboring planets
کره ی زمین و سیارات همجوار آن

7. the earth is not a perfect sphere
زمین کاملا کروی نیست.

8. the earth is round, not flat
زمین کروی است نه مسطح.

9. the earth quaked violently
زمین به شدت لرزید.

10. the earth revolves around the sun
زمین به دور خورشید می گردد.

11. the earth rotates around the sun
زمین دور خورشید می چرخد.

12. the earth was without form and void
(انجیل) کره زمین فاقد شکل و تهی بود.

13. on earth
برای تشدید معنی و معمولا بعد از what و why و who و where به کار می رود

14. scorched earth policy
(در جنگ) سیاست خراب کردن و سوزاندن همه چیز به ویژه مزارع گندم و غیره در جلوی قشون دشمن

15. suddenly the earth shook
ناگهان زمین لرزید.

16. suddenly the earth trembled
ناگهان زمین لرزید.

17. the citied earth
جهان پر از شهر،سرزمین شهرسار

18. this clayey earth is not good for agriculture
این خاک رسی به درد کشاورزی نمی خورد.

19. what on earth are you bumbling about?
درباره ی چی داری من و من می کنی ؟

20. what on earth are you doing here?
عجب ! اینجا چکار می کنی ؟

21. who on earth has invited them!
آخه کی اونارو دعوت کرده !

22. why on earth did you go?
اصلا چرا رفتی ؟ آخه چرا رفتی ؟

23. bank up earth (etc. )
انباشته کردن،پشته کردن خاک و غیره

24. down to earth
1- واقع بینانه،عملی 2- ساده و بی تکلف،بی آلایش

25. go to earth
(انگلیس) پنهان شدن،به سوراخ (یا لانه ی خود) پناه بردن

26. run to earth
(شکار) جستجو کردن،(پس از جستجو) یافتن

27. an embankment of earth and rubble
دیواره ای از خاک و آوار

28. most of the earth is covered by water
بیشتر سطح زمین از آب پوشیده شده است.

29. on returning to earth the satellite burned up
ماهواره در بازگشت به زمین به کلی سوخت.

30. she wished the earth would open and swallow her enemies
آرزو می کرد که زمین دهان باز کند و دشمنان او را فروبکشد.

31. ends of the earth
جاهای دورافتاده،جاهای دوردست،آن سوی دنیا

32. move heaven and earth
حداکثر کوشش خود را کردن،زمین و زمان را به هم زدن،چهاوچها کردن

33. move heaven and earth
آسمان و زمین را به هم دوختن،بیشترین سعی خود را کردن

34. salt of the earth
(انجیل) صالح و خوب،نیکومنش

35. earthquakes deeply fissured the earth
زلزله زمین را دارای شکاف های ژرف کرد.

36. that car costs the earth
آن اتومبیل خیلی گران است.

37. the axis of the earth
محور کره ی زمین

38. the dearest creature on earth
عزیزترین آدم روی زمین

39. the ellipticity of the earth is approximately 1300
میزان بیضوی بودن کره ی زمین حدودا 1300 است.

40. the fruits of the earth
محصولات زمین

41. the moon circles the earth
ماه دور زمین می گردد.

42. the moon orbits the earth
ماه در مدار زمین حرکت می کند.

43. the orbit of the earth around the sun
مدار زمین به دور خورشید

44. the plane plummeted to earth
هواپیما به سوی زمین سرنگون شد.

45. the radiation which the earth receives from the sun
انرژی تابشی که زمین از خورشید می گیرد

46. the revolution of the earth around the sun
گردش زمین به دور خورشید

47. the rotation of the earth around the sun
گردش زمین به دور خورشید

48. the surface of the earth is uneven
پوسته ی زمین ناهموار است.

49. they thought that the earth was the center of the universe
آنان فکر می کردند که کره ی زمین مرکز گیتی است.

50. . . . and god made the earth fruitful
. . . و خداوند زمین را پر برکت نمود.

51. a plow slices through the earth
تیغه ی شخم،زمین را می شکافد.

52. she looks like nothing on earth in those old clothes
در آن لباس های قدیمی،خیلی عجیب و غریب به نظر می رسد.

53. the aquatic regions of the earth
نواحی دریایی کره ی زمین

54. the moon's circuit around the earth
مدار ماه دور زمین

55. the road builders dug out earth for the camber
جاده سازان برای گرده ماهی کردن جاده خاک برداری کردند.

56. the utmost points of the earth
اقصی نقاط کره ی زمین

57. come back (or down) to earth
واقع بین شدن،از عرش به زیر آمدن

58. the (four) corners of the earth (or world)
از هر طرف،اکناف جهان،چهار گوشه ی جهان

59. the meek shall inherit the earth
(انجیل) دنیا از آن افتادگان خواهد بود

60. a relatively small part of the earth is covered by land
بخش نسبتا کوچکی از کره ی زمین از خشکی پوشیده شده است.

61. an envelope of air around the earth
پوششی از هوا در اطراف کره زمین

62. how can you prove that the earth is round?
چطور می توانی ثابت کنی که زمین گرد است ؟

63. i used a riddle for separating earth from stone
برای جدا کردن خاک از سنگ سرند به کار بردم.

64. some people still maintain that the earth is flat
برخی از مردم هنوز معتقدند که زمین مسطح است.

65. warm spring days that quicken the earth
روزهای گرم بهاری که زمین را زنده می کند.

66. be fruitful and multiply and replenish the earth
(انجیل) پرثمر باش و تکثیر شو و دنیا را پرکن.

67. he dug his fingers into the soft earth
او انگشتان خود را در خاک نرم فرو برد.

68. the moon is a satellite of the earth
ماه،ماهواره ی زمین است.

69. the sailor was happy to feel the earth under his feet
ملوان از احساس خشکی در زیر پاهایش خوشحال شد.

70. to stamp the grass down to the earth
چمن را زیر پا له کردن

مترادف ها

زمین (اسم)
ground, acre, land, earth, field, soil, vale, globe, domain, zone, terrain, territory, glebe, terrene

خاک (اسم)
country, ground, land, earth, soil, grave, tomb, territory, clod, dirt, dust, glebe

خورشید (اسم)
earth, venus, jupiter, sun, daystar, phoebus, sol, saturn, pluto, uranus

کره زمین (اسم)
earth

سطح زمین (اسم)
earth

دنیای فانی (اسم)
earth

سکنه زمین (اسم)
earth

با خاک پوشاندن (فعل)
earth

تخصصی

[عمران و معماری] خاک - زمین
[برق و الکترونیک] زمین
[مهندسی گاز] زمین، سطح زمین
[زمین شناسی] خاک، زمین، سیاره زمین خاک عبارت است از مواد ریز دانه ای که حداقل 50 درصد ذرات آن در اندازه ماسه، سیلت یا رس باشد .
[ریاضیات] زمین
[آب و خاک] خاک ( مواد خاکی)، زمین

انگلیسی به انگلیسی

• dirt; land; planet earth, world; den, burrow; electrical grounding; ore
ground, attach to the earth (about an electrical conductor); cover with soil
the earth is the planet on which we live.
the earth is also the land surface on which we live and move about.
earth is the substance in which plants grow.
an earth is an electrical wire which allows current to pass from an appliance into the ground. it makes the appliance safe even when there is something wrong with it.
you use on earth with words such as `how', `why', `what', or `where', to emphasize that there is no obvious answer to a question or problem.
if something costs the earth, it costs a very large amount of money; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

دنیا، دنیای فانی
زمین
مثال: The earth rotates on its axis.
زمین به دور محور خود می چرخد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
برفرض محال: اگه "أمییون = طبیعیون = Mother Nature" میلیارد کهکشان دقیقا ( صددرصد ) مانند کهشان راه شیری ( ما ) ومنظومه شمسی عیناً مثل که توش هستیم با همین سیارات واقمار وخصائص وشرایط و. . . بالمثل سیاره زمین ( Earth ) مانند کره ارض که روش زندگی میکنیم وبا همین ماه ( Moon ) بدون اندک تفاوت وتغییر . . .
...
[مشاهده متن کامل]

بازهم حیات ( زندگی - LIFE ) اعم از انسان وحیوان ونبات وویروس وقارچ ومیکروب وبروتین حیاتی . . . نخواهند یافت.
وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً85
برو بگرد!

أرض کلمه "قرآن أزلی عربی مبین" هست وبس.
به واژه ازل وازلی وتولی و ذالک و ذکر وبیان و الرحمان . . . رجوع کنید.
�earth� به معنای خاک هم می تواند باشد. مثلا ترکیب �rare earth minerals� یعنی کانی های کمیاب خاکی.
ball of dirt ( n. ) [fig. use of SE ? rhy. sl. ]
( US ) the earth
God’s green apple ( n. ) ( also God’s green gooseberry patch )
( US ) the Earth
واژه انگلیسی ( earth ) دارای ریشه پارسی است و از واژه ( اور ) پارسی ریشه دارد.
واژه ( اور ) که به معنی ( زمین خوار و هموار ) است
که این واژه پارسی باکمی دگرگونی درون زبان های دیگر هم شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

نمونه:
در زبان انگلیسی: به ریخت earth
در زبان آلمانی: به ریخت erde
در زبان اَربی ( عربی ) : به ریخت ارض
در زبان های اسکاندیناوی: به ریخت jord
در زبان تورکی: به ریخت yer

واژه پارسی ( اور ) به گستردگی و در سراسر ایران بزرگ به کار رفته است:
اورمیه ( زمین کنار آب )
اورزم ( خوارزم، زمین خوار و پست )
اوروک ( عراق، زمین پست و جلگه ای )
اوردن ( اردن، زمین کنار آب )
اورشلیم ( سرزمین خورشید و صلح )
اورال ( زمین بلند، کوه هایی که مرز اورپا و آسیا هستند )
ارو گوئه: اور ( جلگه ) آکوا ( آب ) ، جلگه پایین رودخانه
پَسگشت ( =مرجع ) :
- برگه30 از نبیگِ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) مجید قدیمی ( نوبت چاپ:یکم1401 ) .

🌏 🪐 نام سیارات منظومه شمسی به همراه تصویر. . .
earth
تعدادی از واژگان علم نجوم به انگلیسی:
astronomy = علم نجوم
The solar system = منظومه شمسی
The sun = خورشید 🌞
Mercury = عطارد، تیر
Venus = زهره، ناهید
Earth = زمین 🌎
...
[مشاهده متن کامل]

Mars = مریخ، بهرام
Jupiter = مشتری، هرمز
Saturn = زحل، کیوان
Uranus = اورانوس
Neptune = نپتون
space = فضا
galaxy = کهکشان
orbit = مدار
meteorite = شهاب سنگ
comet = ستاره دنباله دار
asteroid = سیارک
asteroid belt = کمربند سیارک ها ( بین مریخ و مشتری )
meteor / shooting star / falling star = شهاب سنگی که در حال سوختن وارد اتمسفر زمین می شود
black hole = سیاه چاله
dark matter = ماده تاریک
gravity = جاذبه
axis = محور
star = ستاره
eclipse = خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی
solar eclipse = خورشید گرفتگی
lunar eclipse = ماه گرفتگی
supernova = سوپرنوا، ابرنواختر
the Big Bang = بیگ بنگ
constellation = صورت فلکی
cosmology = کیهان شناسی
dwarf planet = سیاره کوتوله
light year = سال نوری
terrestrial = زمینی، خاکی
celestial = آسمانی
extraterrestrial = فرازمینی

Eagle عقاب. آریان رضا
خیر این وام واژه عربی نیست بلکه ارض وام واژه ای در زبان های سامی و عربی دیا
definition
Earth ( نجوم )
واژه مصوب: زمین
تعریف: سومین سیارۀ منظومۀ شمسی ازلحاظ فاصله از خورشید که سیاره‏ای سنگی به قطر حدود 12800 کیلومتر است و شامل آب و جوّ و گرمای مناسب برای شکل‏گیری و ادامۀ حیات است
معنی earth میشه زمین ولی floor میشه کف مثلا his pencil sharpener and her pencil are falling onto the floor
earth
زمین - خاک
شباهتی عجیبی به واژه ( ارض ) در زبان عربی داره. آیا یک وام واژه از زبان عربیه؟
!The violent planet Earth, Third rock ( planet ) from the Sun
سیاره زمین
در واقع ترتیب بندی منظومه خورشیدی به این صورته:
🔴Sun
⚫Mercury : عطارد
⚫Venus : زهره ( ناهید )
⚫Earth : زمین
...
[مشاهده متن کامل]

⚫Mars : مریخ
⚫Jupiter : مشتری
⚫Saturn : زحل ( کیوان )
⚫Uranus : اورانوس
⚫Neptune : نپتون
🔵Pluto : پلوتو

3rd third planet of the solar system
زمین، کره زمین
زمین ، کره ی زمین
the Earth goes around the sun
زمین دور خورشید می چرخد 🚶🏻‍♂️🚶🏻‍♂️
کره زمین
The planet that we live on
مثال= The moon travels round the earth
سیاره زمین - کره زمین
تنها سیاره ای که زندگی در آن وجود دارد ، کره زمین
کره ی زمین
سیاره زمین
This world
توضیح واژه earth:
usually the earth, the Earth this world; the planet that we live on.
There are some endangered animals on earth
زمین
مثال:LAST DAY ON EARTH
کشتار زامبی ها زنده ماندن در زمین
زمین
مثال:
We live on Earth

ما درزمین زندگی می کنیم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣١)

بپرس