earning power


معنی: سودمندی

جمله های نمونه

1. New earning power and potential that retailers are hoping to latch on to.
[ترجمه گوگل]قدرت درآمد و پتانسیل جدیدی که خرده فروشان امیدوارند به آن دست یابند
[ترجمه ترگمان]قدرت تازه درآمد و پتانسیل خرده فروشان امیدوارند که به آن چفت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is such a fine designer that his earning power is very large.
[ترجمه گوگل]او آنقدر طراح خوب است که قدرت درآمدش بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]او طراح زیبایی است که قدرت کسب درآمد او بسیار بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One component of the earning power of labor is its inborn characteristics.
[ترجمه گوگل]یکی از مؤلفه‌های قدرت کسب کار، ویژگی‌های ذاتی آن است
[ترجمه ترگمان]یکی از اجزای نیروی کار درآمد ذاتی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Earning power is likely to continue to be valuable, especially if diversified among many nations.
[ترجمه گوگل]قدرت کسب درآمد احتمالاً همچنان ارزشمند خواهد بود، به خصوص اگر در میان بسیاری از کشورها متنوع باشد
[ترجمه ترگمان]قدرت به دست آوردن قدرت به احتمال زیاد با ارزش است، به خصوص اگر در میان بسیاری از کشورها تنوع داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What I pay attention to is earning power.
[ترجمه گوگل]چیزی که من به آن توجه می کنم کسب قدرت است
[ترجمه ترگمان]چیزی که من به آن توجه می کنم به دست آوردن قدرت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our yearning power is more important than our earning power.
[ترجمه گوگل]قدرت آرزوی ما مهمتر از قدرت درآمد ماست
[ترجمه ترگمان]قدرت اشتیاق ما مهم تر از قدرت درآمد ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In financial terms, the value of any financial asset depends on the earning power of that asset.
[ترجمه گوگل]از نظر مالی، ارزش هر دارایی مالی به قدرت درآمد آن دارایی بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]در شرایط مالی، ارزش هر دارایی مالی به قدرت درآمد آن دارایی بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Data from the 1990 census indicate exactly how crucial higher education is in determining earning power.
[ترجمه گوگل]داده های سرشماری سال 1990 دقیقاً نشان می دهد که آموزش عالی چقدر در تعیین قدرت درآمد بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]آمار مربوط به آمار سال ۱۹۹۰ نشان می دهد که آموزش عالی چقدر مهم است در تعیین قدرت کسب درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And then stick with them, build them, help them to add to their earning power.
[ترجمه گوگل]و سپس به آنها بچسبید، آنها را بسازید، به آنها کمک کنید تا به قدرت درآمد خود بیفزایند
[ترجمه ترگمان]و سپس آن ها را نگه دارید، آن ها را بسازید، به آن ها کمک کنید تا به قدرت درآمد خود بیفزایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Try to read more challenging material to increase your literacy fitness and earning power.
[ترجمه گوگل]سعی کنید مطالب چالش برانگیز تری بخوانید تا آمادگی سواد و قدرت کسب درآمد خود را افزایش دهید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید مطالب چالش برانگیز تر را بخوانید تا تناسب سواد خود را افزایش داده و قدرت را به دست آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One of the payoff of a university degree is increasing earning power.
[ترجمه گوگل]یکی از دستاوردهای یک مدرک دانشگاهی افزایش قدرت درآمد است
[ترجمه ترگمان]یکی از بازدهی یک مدرک دانشگاهی، افزایش قدرت درآمد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Coca - Cola has no tangible common equity. But they've got huge earning power.
[ترجمه گوگل]کوکا کولا هیچ سهام مشترک ملموسی ندارد اما آنها قدرت درآمد زیادی دارند
[ترجمه ترگمان]کوکا کولا هیچ حق مالکیت عمومی ملموسی ندارد اما آن ها قدرت کسب درآمد زیادی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The rate of return on total assets is the best overall measure of the earning power of a corporation.
[ترجمه گوگل]نرخ بازده کل دارایی ها بهترین معیار کلی برای قدرت سود یک شرکت است
[ترجمه ترگمان]نرخ بازدهی کل دارایی ها، بهترین معیار برای کسب درآمد یک شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سودمندی (اسم)
efficiency, usefulness, utility, expedience, expediency, yield, earning power, productivity, profitableness

تخصصی

[حسابداری] توان سوددهی

انگلیسی به انگلیسی

• assessment of a person's ability to earn a certain salary

پیشنهاد کاربران

بپرس