earned

/ˈɜːrn//ɜːn/

تحصیل کردن، کسب معاش کردن، بدست آوردن، دخل کردن، درآمد داشتن

جمله های نمونه

1. he earned money on the cross
او با نادرستی پول به دست می آورد.

2. gradually he earned a good reputation
کم کم شهرت خوبی به دست آورد.

3. he has earned his promotion, but we can't give it to him now
او شایسته ی ترفیع است ولی اکنون دادن ترفیع برایمان میسر نیست.

4. his distinguished services earned him a mention
خدمات برجسته ی او موجب تجلیل از وی شد.

5. john and david earned everyone's respect
جان و دیوید مورد احترام همه شدند.

6. the family together earned nine hundred dollars a week
آن خانواده روی هم هفته ای نهصد دلار درآمد داشت.

7. the money which he earned
پول هایی که او به دست آورد.

8. a penny saved is a penny earned
هر یک شاهی که صرفه جویی شود مانند یک شاهی است که کسب شده است،صرفه جویی پول را زیاد می کند

9. He had earned their lasting enmity.
[ترجمه گوگل]او دشمنی همیشگی آنها را به دست آورده بود
[ترجمه ترگمان]او دشمنی دیرپای خود را به دست آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She earned her living as an interpreter.
[ترجمه گوگل]او به عنوان مترجم امرار معاش می کرد
[ترجمه ترگمان]او را به عنوان مترجم به دست آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His excellence in baseball earned him a scholarship.
[ترجمه گوگل]برتری او در بیسبال باعث شد که او بورسیه تحصیلی بگیرد
[ترجمه ترگمان]برتری او در بیسبال باعث شد که او بورس تحصیلی بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. High rates of return can be earned on these investments.
[ترجمه گوگل]نرخ بازده بالایی را می توان در این سرمایه گذاری ها به دست آورد
[ترجمه ترگمان]نرخ های بالای بازگشت را می توان در این سرمایه گذاری ها بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His victory in the tournament earned him $50 000.
[ترجمه گوگل]پیروزی او در این مسابقات 50000 دلار برای او به ارمغان آورد
[ترجمه ترگمان]پیروزی وی در این مسابقات ۵۰ هزار دلار به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The manager earned himself a severe reprimand for criticizing the referee.
[ترجمه گوگل]این مدیر به دلیل انتقاد از داور خود با توبیخ شدید مواجه شد
[ترجمه ترگمان]مدیر به خاطر انتقاد از داور، مورد توبیخ شدید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He earned enormous sums of money.
[ترجمه گوگل]او مبالغ هنگفتی به دست آورد
[ترجمه ترگمان]مبالغ هنگفتی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] کسب شده

انگلیسی به انگلیسی

• gained through effort, achieved

پیشنهاد کاربران

I learned it = I deserved it
من سزاوارشم استم ( . لیاقتشو دارم. )
کسب کرده
بدست آورده
داد، مثالearned him a داد به او یک. . . . . .

بپرس