earn one's keep

پیشنهاد کاربران

جبران محبت کردن، پاسخ به لطف کسی دادن با انجام لطف متقابل
گلیم خود را از آب بیرون کشیدن
صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشتن
a ) to do jobs in return for being given a home and food
We older children were expected to earn our keep.
b ) to be useful enough to be worth the time or money spent
These aircraft are still earning their keep.
به یک دردی خوردن.
earn one's keep
ارزش و صرفه ی خود را داشتن، ارزشِ صرفِ وقت و هزینه داشتن.
If you're going to live here rent - free, then you need to earn your keep by helping out with the cooking and cleaning
...
[مشاهده متن کامل]

اگر قصد اقامتِ مجانی در اینجا دارید، باید با کمک [به انجام] امور آشپزی و نظافت [هزینه اقامت مجانی خود را] جبران کنید ( حضور مجانیِ خود را بصرفه کنید ) .
though it's expensive to buy and maintain, the new computer is earning its keep as we're able to reduce the number of staff
اگرچه[هزینه]خرید و نگهداریِ رایانه ی جدید گران است، اما از آنجایی که [به واسطه خرید آن] قادر خواهیم بود تعداد کارمندان را کاهش دهیم، [خریدنش] بصرفه است.
he can't earn his own keep
نمی تواند خرج خودش را در بیاورد.

بپرس