early warning

جمله های نمونه

1. Early warnings of rising water levels prevented another major catastrophe.
[ترجمه گوگل]هشدارهای اولیه در مورد افزایش سطح آب از یک فاجعه بزرگ دیگر جلوگیری کرد
[ترجمه ترگمان]هشدارهای اولیه سطح آب در حال افزایش مانع از یک فاجعه بزرگ دیگر شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Ignore the early warnings and illness could result.
[ترجمه گوگل]هشدارهای اولیه را نادیده بگیرید و ممکن است بیماری ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]نادیده گرفتن هشدارهای اولیه و بیماری ممکن است منجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Timely recognition of emerging infections requires early warning systems to detect new infectious diseases before they become public health crises.
[ترجمه گوگل]شناسایی به موقع عفونت های نوظهور نیازمند سیستم های هشدار اولیه برای شناسایی بیماری های عفونی جدید قبل از تبدیل شدن به بحران های بهداشت عمومی است
[ترجمه ترگمان]تشخیص به موقع از عفونت های نوظهور به سیستم های هشدار زودهنگام برای تشخیص بیماری های عفونی جدید قبل از تبدیل شدن به بحران های سلامت عمومی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But raised blood pressure is an early warning sign and is one of the simplest and cheapest checks that can be done.
[ترجمه گوگل]اما افزایش فشار خون یک علامت هشدار دهنده اولیه است و یکی از ساده ترین و ارزان ترین بررسی هایی است که می توان انجام داد
[ترجمه ترگمان]اما فشار خون بالا یک نشانه هشدار زودهنگام است و یکی از ساده ترین و ارزان ترین چک است که می تواند انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mr Milburn also proposed an early warning register to pick up the mistakes and bad practices of rogue doctors.
[ترجمه گوگل]آقای میلبورن همچنین برای شناسایی اشتباهات و اعمال بد پزشکان سرکش، ثبت هشدار اولیه را پیشنهاد کرد
[ترجمه ترگمان]آقای Milburn همچنین پیشنهاد کرد که برای انتخاب اشتباه ات و اعمال بد دکترها، ثبت نام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For solar flares, a system of early warning satellites around the Sun could detect the first sign of trouble.
[ترجمه گوگل]برای شراره های خورشیدی، سیستمی از ماهواره های هشدار دهنده اولیه در اطراف خورشید می تواند اولین نشانه مشکل را تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]برای گلوله های انرژی خورشیدی، یک سیستم ماهواره های هشدار دهنده در اطراف خورشید می تواند اولین نشانه مشکل را تشخیص دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are the individuals who must be given early warning if a new spending proposal is in the pipe-line.
[ترجمه گوگل]آنها افرادی هستند که در صورت ارائه پیشنهاد هزینه جدید باید به آنها هشدار داده شود
[ترجمه ترگمان]اگر یک پیشنهاد هزینه جدید در خط لوله باشد، باید به آن ها هشدار زودهنگام داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She wondered if she had developed an early warning system since the fiasco with Marcus.
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که آیا از زمان شکست با مارکوس یک سیستم هشدار اولیه ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]او در این فکر بود که از زمان شکست با مارکوس یک سیستم هشدار دهنده زودرس ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The antibody test is the best early warning device available.
[ترجمه گوگل]تست آنتی بادی بهترین دستگاه هشدار دهنده اولیه موجود است
[ترجمه ترگمان]آزمایش آنتی بادی بهترین دستگاه هشدار دهنده اولیه موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Early warning and fault recovery functions of the system also provide a safeguard against operational crises and the risk of human error.
[ترجمه گوگل]هشدار زودهنگام و عملکردهای بازیابی عیب سیستم نیز حفاظتی در برابر بحران های عملیاتی و خطر خطای انسانی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]هشدار اولیه و وظایف بازیابی خطا در این سیستم، حفاظت در برابر بحران های عملیاتی و خطر خطای انسانی را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The best early warning signal is to be aware of your own attitude.
[ترجمه گوگل]بهترین سیگنال هشدار اولیه این است که از نگرش خود آگاه باشید
[ترجمه ترگمان]بهترین سیگنال هشدار اولیه این است که از نگرش خود آگاه باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Into this would be built an early warning system to keep the business on the right financial track.
[ترجمه گوگل]در این یک سیستم هشدار اولیه ایجاد می شود تا کسب و کار را در مسیر درست مالی نگه دارد
[ترجمه ترگمان]در این سیستم یک سیستم هشدار زودهنگام برای حفظ کسب وکار در مسیر صحیح مالی ساخته خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It also serves as an early warning of any deterioration in quality.
[ترجمه گوگل]همچنین به عنوان یک هشدار اولیه در مورد هر گونه بدتر شدن کیفیت عمل می کند
[ترجمه ترگمان]همچنین به عنوان هشدار اولیه هر گونه وخامت در کیفیت عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They have an early warning system.
[ترجمه گوگل]آنها دارای سیستم هشدار اولیه هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک سیستم هشدار زودهنگام دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Similarly, lessons from across the world show that early warning signs of conflict are ignored at our peril.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، درس‌هایی از سراسر جهان نشان می‌دهد که نشانه‌های هشدار دهنده اولیه درگیری در خطر ما نادیده گرفته می‌شوند
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، درس هایی از سراسر جهان نشان می دهند که نشانه های هشدار زودهنگام درگیری در خطر ما نادیده گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[آب و خاک] پیش آگاهی

انگلیسی به انگلیسی

• caution or warning which appears before the expected or usual time
an early-warning system is a system which gives a warning at the earliest possible moment that something bad is likely to happen, for example if a machine is about to stop working, or an enemy has launched missiles against your country.

پیشنهاد کاربران

early warning ( علوم نظامی )
واژه مصوب: پیش‏اخطار
تعریف: اعلام خطر رادار زمینی یا رادار پرنده و ایستگاه های شنود مبنی بر احتمال حملۀ هوایی یا موشکی دشمن از فاصلۀ دور

بپرس