earlier


معنی: پیش از وقت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: comparative of early.
متضاد: later
قید ( adverb )
• : تعریف: at a prior time; previously.
مترادف: before, previously
متضاد: later, subsequently

- You said earlier that you would pick up the pizza.
[ترجمه مهدی] شما قبلا گفته بودید که پیتزا سفارش می دهید
|
[ترجمه me] شما قبلا گفتید که پیتزا را برمیداری
|
[ترجمه ۰۹۸۷۶۵۴۳۲۱] شما قبلا نگفتید که پیتزا سفارش می دهید.
|
[ترجمه ۹۸۶۵۴۳۴۶۸۰۰۹۷۴۲۱۲۵۷۹۰چ] تو پس از وقت گفتی که پیتزا سفارش می دهید.
|
[ترجمه گوگل] قبلا گفتی که پیتزا رو برمیداری
[ترجمه ترگمان] گفتی که پیتزا رو برداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the earlier stages of their civilization
مراحل اولیه ی تمدن آنها

2. he left earlier with the plea of a headache
به بهانه ی سردرد زودتر رفت.

3. to refer to earlier events
به رویدادهای قبلی اشاره کردن

4. a rehash of an earlier book
سرهم بندی یک کتاب پیشین

5. a success that obscured earlier failures
موفقیتی که شکست های پیشین را تحت الشعاع قرار داد

6. our children turned in earlier
بچه های ما زودتر به رختخواب رفتند.

7. vague traces of an earlier civilization
بقایای مبهمی از یک تمدن پیشین

8. i waived my right to choose earlier
من از حق خود نسبت به زودتر انتخاب کردن چشم پوشیدم.

9. bonds which were put upon them by earlier generations
وظایفی که نسل های پیشین به آنها محول کرده بودند

10. this conference is a follow-up to an earlier one in shiraz
این گردهمایی دنباله ی کنفرانس پیشین شیراز است.

11. Remind her to come earlier tomorrow morning.
[ترجمه گوگل]به او یادآوری کنید که فردا صبح زودتر بیاید
[ترجمه ترگمان] بهش بگو فردا صبح بیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She based her work on that of earlier researchers.
[ترجمه گوگل]او کار خود را بر اساس کار محققان قبلی استوار کرد
[ترجمه ترگمان]او کار خود را بر مبنای کار محققان پیشین انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I tend to go to bed earlier during the winter.
[ترجمه گوگل]من تمایل دارم در زمستان زودتر بخوابم
[ترجمه ترگمان]من تمایل دارم زودتر در طول زمستان به رختخواب بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Britain'sother hopes of medals were deflated earlier in the day.
[ترجمه گوگل]امیدهای دیگر بریتانیا برای کسب مدال در اوایل روز کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]Britain امیدوار به کسب مدال در اوایل روز کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was executed by lethal injection earlier today.
[ترجمه گوگل]او اوایل امروز با تزریق آمپول مرگبار اعدام شد
[ترجمه ترگمان]او امروز با تزریق مهلک اعدام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Earlier sales forecasts were overly optimistic.
[ترجمه گوگل]پیش بینی های قبلی فروش بیش از حد خوش بینانه بود
[ترجمه ترگمان]پیش بینی های اولیه فروش بیش از حد خوشبین بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیش از وقت (قید)
earlier

تخصصی

[ریاضیات] قبلا

انگلیسی به انگلیسی

• previously, at an earlier time; before now
earlier is the comparative of early. it is also used to refer to a time before the present or before the one you are talking about.

پیشنهاد کاربران

از قبل
1. پیشتر. زودتر. قبلا. پیش از این 2. قبل. قبلی. گذشته. پیشین
پیشتر
چند لحظه پیش . . .
چند دقیقه پیش . . .
یکم پیش . . .
I called you earlier to book a table at half past seven, I'm calling you to cancel it.
یکم پیش باهاتون تماس گرفتم برای رزرو یک میز ساعت هفت و نیم. زنگ زدم کنسلش کنم
● قبلی ، پیشین
● زودتر، پیش تر
امروز، تو این چند ساعت، تازه
nutrisse
زودهنگام ( گاهی بهنگام )
قبلا،
متضاد:later ( بعدا )
چندی پیش
زودتر _ سریع تر
1. زودتر 2. سابق
زودرس
زودتر، قبل تر
- دقت کنید که در مورد این کلمه تاکید بر این است که زودتر یا قبل تر از چیزی که مورد انتظار است اتفاق افتاده!
مثال:
In richer countries, patients receive treatment for common health problems earlier.
جلوتر
سابق
1 ) earlier train
قطار اول، اولیه
2 ) قبلا
Buses are running an hour late, because of an earlier accident
اتوبوسا یه ساعت دیر راه میفتن، بخاطر تصادفی که قبلاً/قبلش اتفاق افتاده
قبل تر
اوایل
در ابتدای
در شروع
به عنوان مثال:
earlier this year => اوایل سال جاری
اخیراً
به تاز گی
پیشین
پیش از
زودتر
متقدم، قدیمی
اولیه
کلماتی مانند early, small, big, cheap, و . . . . با اضاف کردن پسوند ( er ) ، یه ( تر ) به اخر معنی فارسیشون اضاف میشه. البته استثنائاتی هم هست.
قبلی
*اولیه* مثلا earlier humans : انسان های اولیه
کمی قبل
پیشتر ، قبلا
پیشتر، اوایل
پیش/قبل از موعد ( مقرر )
پیش از وقت

اخیر
زود تر از قبل
قبل تر از
پیش از
قبل از. . .
قدیمی تر
به سرعت
خیلی زود
قبلا
سابق، پیشین
زودتر
اوایل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٢)

بپرس