1. Every now and then he regretted his decision.
[ترجمه ترگمان]گاه گاه از تصمیم خود پشیمان میشد
[ترجمه گوگل]هر روز و پس از آن او تصمیم خود را پشیمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Dunk the sponge in water every now and then to stop it from drying out.
[ترجمه ترگمان]گاهی اسفنج را در آب نگه میدارد و بعد آن را از خشک شدن باز میدارد
[ترجمه گوگل]حالا هر بار اسکرت را در آب بشویید تا آن را از خشک شدن خارج نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Stir the batter every now and then to keep it from separating.
[ترجمه ترگمان]گاهی با هم مخلوط کنید و سپس آن را از هم جدا کنید
[ترجمه گوگل]خمیر را هر بار بشویید و سپس آن را از جدایی جدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I still see her every now and then.
[ترجمه نجوا حق پرست] من هنوز گهگاهی او را میبینم
...