environment

/ənˈvaɪrənmənt//ɪnˈvaɪərənmənt/

معنی: محیط، احاطه، اطراف، پرگیر، دوروبر
معانی دیگر: بوم، زیست بوم، محیط زیست، زیست پرگیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: environmental (adj.), environmentally (adv.)
(1) تعریف: the sum of things, circumstances, and conditions that surround one and may have an effect on one; surroundings.
مترادف: milieu, setting, surroundings
مشابه: ambiance, atmosphere, background, circumstances, climate, element, medium, situation

- With the warm light, the soft curtains, and the comfortable chairs, they tried to make the doctor's waiting room a pleasant environment.
[ترجمه پارسا تقوی] با نور گرم ، پرده های نرم ، و صندلی های راحت ، سعی کردند تا یک اتاق انتظار خوشایند برای دکتر بسازند .
|
[ترجمه گوگل] با نور گرم، پرده‌های نرم و صندلی‌های راحت سعی کردند تا اتاق انتظار دکتر را به محیطی دلپذیر تبدیل کنند
[ترجمه ترگمان] با نور گرم، پرده ها و صندلی های راحت، سعی کردند اتاق انتظار دکتر را یک محیط خوشایند بسازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The hostile environment of the prison plunged him into depression.
[ترجمه Ahmad] محیط خصمانه زندان اورا به افسردگی سوق داد.
|
[ترجمه علی] محیط خصمانه زندان او را به افسردگی دچار کرد .
|
[ترجمه گوگل] محیط خصمانه زندان او را در افسردگی فرو برد
[ترجمه ترگمان] محیط خصمانه زندان او را افسرده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Every attempt has been made to make the mine a safe environment for workers.
[ترجمه گوگل] تمام تلاش شده است تا معدن محیطی امن برای کارگران باشد
[ترجمه ترگمان] هر تلاشی برای ایجاد محیطی امن برای کارگران ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was brought up in an environment in which education was highly valued.
[ترجمه Alis] او را در جایی بزرگ کردن که آموزش اهمیت زیادی داشت
|
[ترجمه گوگل] او در محیطی پرورش یافت که در آن آموزش از ارزش بالایی برخوردار بود
[ترجمه ترگمان] او را در محیطی بزرگ کردند که در آن آموزش بسیار مورد ارزش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- In the political environment of the time, it was dangerous to write books criticizing the government.
[ترجمه معصومه] در محیط سیاسی آن زمان؛ نوشتن کتاب هایی که از دولت انتقاد میکرد خطرناک بود.
|
[ترجمه گوگل] در فضای سیاسی آن زمان، نوشتن کتاب در نقد دولت خطرناک بود
[ترجمه ترگمان] در محیط سیاسی زمان، نوشتن کتاب انتقاد از دولت خطرناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the set of things and conditions that constitute the sphere in which a particular type of organism lives and that have an impact on its physical growth and survival.
مترادف: habitat, surroundings
مشابه: medium

- Maintaining a high level of humidity is one way the zoo tries to re-create a tropical environment for birds from tropical regions.
[ترجمه گوگل] حفظ سطح بالایی از رطوبت یکی از راه هایی است که باغ وحش تلاش می کند تا محیط گرمسیری را برای پرندگان مناطق گرمسیری ایجاد کند
[ترجمه ترگمان] حفظ سطح بالایی از رطوبت یکی از راه هایی است که این باغ وحش می کوشد تا یک محیط استوایی برای پرندگان مناطق گرمسیری ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The settlers from Europe found survival hard in their new environment, and without the knowledge of how to grow crops, many starved.
[ترجمه گوگل] مهاجران اروپایی در محیط جدید خود بقا را سخت دیدند و بدون آگاهی از نحوه کشت محصولات، بسیاری از گرسنگی مردند
[ترجمه ترگمان] مهاجران اروپایی بقا را در محیط جدید خود، و بدون آگاهی از چگونگی پرورش محصول، بسیاری از گرسنگی، یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the sum of everything that surrounds animals and humans in the natural world, including the air, the water, and the soil (prec. by the).

- Air pollution from cars is one of the causes of harm to the environment.
[ترجمه خاطره هستم] یکی از علل هایی که به محیط زیست آسیب وارد می کند آلودگی هوای ناشی از اتومبیل هاست.
|
[ترجمه A.] آلودگی که اتومبیل ها تولید می کنند یکی از دلایل آلودگی محیط زیست است.
|
[ترجمه گوگل] آلودگی هوای خودروها یکی از عوامل آسیب رساندن به محیط زیست است
[ترجمه ترگمان] آلودگی هوا از ماشین ها یکی از دلایل آسیب به محیط زیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a noisome environment
پرگیر (محیط) ناسالم

2. protection of the environment
حفاظت از محیط زیست،پاسداشت پرگیر

3. some animals mimic their environment
برخی حیوانات با محیط خود همگون می شوند.

4. the conservation of the environment is one of the most important duties of the present generation
نیکداشت محیط زیست (زیست بوم) یکی از بزرگترین وظایف نسل حاضر است.

5. we must respect the environment
باید برای محیط زیست احترام قائل باشیم.

6. we must safeguard the environment
می بایستی زیست بوم را نیک داری کنیم.

7. the desert is a uniquely fragile environment
صحرا پرگیری است که فوق العاده آسیب پذیر است.

8. the harmony of humans and the environment
سازگاری انسان با محیط

9. the ocean is a rather steadfast environment
اقیانوس محیط نسبتا تغییر ناپذیری است.

10. going from a farm to a city environment had scared her
رفتن از روستا به محیط شهری او را دچار ترس کرده بود.

11. gradually he became inured to that stifling environment
کم کم به آن محیط خفقان آور خو گرفت.

12. he had been raised in a harsh environment
او در محیط خشنی بار آمده بود.

13. much harm has been done to the environment
آسیب زیادی به محیط زیست وارد آمده است.

14. in matters that pertain to man and his environment
در مطالبی که مربوط می شود به انسان و پرگیر او

15. the establishment of a plant in a new environment
پا گرفتن گیاه در محیط جدید

16. the interaction of each being with its own environment
هم کنش هر موجود با محیط خود

17. the travail of an artist in a repressive environment
عذاب هنرمند در یک محیط سر کوبگر

18. i need time to orient myself with this new environment
برای اینکه خودم رابا این محیط تازه تطبیق بدهم،احتیاج به زمان دارم.

19. humans must educate themselves as to the conservation of the environment
انسان ها باید درباره ی حفظ محیط زیست آگاهی به دست آورند.

20. the land can be brought under cultivation without detriment to the environment
زمین را می شود بدون صدمه به محیط زیست زیر کشت آورد.

21. The care of the environment is of prime importance.
[ترجمه Miss] مراقبت از محیط زیست بسیار مهم است
|
[ترجمه نیلا] یک مسئله مهم پاسداری از محیط زیست است
|
[ترجمه امیررضا] مراقبت از محیط زیست مهمترین کار است
|
[ترجمه گوگل]مراقبت از محیط زیست در درجه اول اهمیت قرار دارد
[ترجمه ترگمان]توجه به محیط از اهمیت بالایی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Quite rightly, the environment is of great concern.
[ترجمه گوگل]به درستی، محیط زیست بسیار نگران کننده است
[ترجمه ترگمان]کاملا درست است، محیط نگرانی زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Cars are useful, but their impact on the environment is another matter altogether.
[ترجمه گوگل]اتومبیل ها مفید هستند، اما تأثیر آنها بر محیط زیست به طور کلی موضوع دیگری است
[ترجمه ترگمان]ماشین ها مفید هستند، اما تاثیر آن ها بر محیط زیست کاملا یک موضوع دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. The environment is a popular topic these days.
[ترجمه گوگل]محیط زیست این روزها موضوعی پرطرفدار است
[ترجمه ترگمان]محیط یک موضوع محبوب در این روزها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The acid rain is threatening world environment.
[ترجمه گوگل]باران اسیدی محیط زیست جهان را تهدید می کند
[ترجمه ترگمان]باران اسیدی، محیط جهانی را تهدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. It would be better for the environment if more people used bikes rather than cars.
[ترجمه گوگل]اگر افراد بیشتری به جای ماشین از دوچرخه استفاده کنند، برای محیط زیست بهتر است
[ترجمه ترگمان]اگر بیشتر مردم از دوچرخه بجای ماشین ها استفاده کنند بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Such a noisy environment was not conducive to a good night's sleep.
[ترجمه گوگل]چنین محیط پر سر و صدایی برای خواب راحت شبانه مناسب نبود
[ترجمه ترگمان]چنین محیط پر هیاهو برای یک شب خوب مساعد نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. It was interesting to be in a different environment.
[ترجمه گوگل]بودن در یک محیط متفاوت جالب بود
[ترجمه ترگمان]بودن در یک محیط متفاوت جالب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. The school aims to educate children in a caring environment.
[ترجمه گوگل]هدف این مدرسه آموزش کودکان در محیطی دلسوز است
[ترجمه ترگمان]هدف از این مدرسه آموزش کودکان در یک محیط مراقبت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Lack of discipline at home meant that many pupils found it difficult to settle in to the ordered environment of the school.
[ترجمه گوگل]فقدان نظم و انضباط در خانه به این معنی بود که بسیاری از دانش آموزان برای استقرار در محیط منظم مدرسه مشکل داشتند
[ترجمه ترگمان]عدم انضباط در خانه به این معنا بود که بسیاری از دانش آموزان برای حل مساله به محیط منظم مدرسه مشکل پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محیط (اسم)
ambiance, environment, surroundings, setting, perimeter, circumference, ambience, sphere, periphery, entourage, circuit, milieu

احاطه (اسم)
environment, envelopment, surround, cincture, siege

اطراف (اسم)
environment, environs, milieu

پرگیر (اسم)
environment

دوروبر (اسم)
environment, environs, milieu

تخصصی

[علوم دامی] محیط ؛ شرایط خارجی که حیوان در معرض آنها قرار داشته و زندگی و وظایفش را تحت تاثیر قرار می دهد.
[عمران و معماری] محیط زیست - محیط - فراگیر
[کامپیوتر] محیط . - محیط پیرامون، منطقه 1. نمایش و ارتباط بشری که توسط نرم افزار ارائه می شود . در یک کامپیوتر محیط ف تعریف کننده ی زمنیه ای است که می توانید در آن با کامپیوتر کاری را انجام دهید . مثلا یک سیستم عامل، واژه پرداز و صفحه گسترده، حد اقل سه محیط مختلف ایجاد می کنند که به فرمانهای گوناگونی پاسخ می دهند . مثلاً اگر در محیط سیستم عامل باشید . و فرمان واژه پردازی را بنویسید . پاسخی نخواهید گرفت و بر عکس . 2 . ) در MS-DOS، ویندوز 98، ویندوز NT، UNIX ) ناحیه ای که در آن می توانید اطلاعات را برای استفاده برنامه ها ذخیره کنید . برای قرار دادن اطلاعات در آن ناحیه، فرمان SET را به کار ببرید . مثلا با MS- DOS یا OS/2 فران set prompt = $pg به کامپیوتر می گوید که هنگام فرمان گیری، دیسک و دایرکتوری جاری ( مانند c:/mydir ) را نشان دهد . برای دیدن محتویات این ناحیه بنویسید . set .
[مهندسی گاز] محیط، اطراف
[ریاضیات] فراگیر، محیط برنامه نویسی، محیط، دور و بر
[خاک شناسی] محیط
[پلیمر] محیط زیست، محیط
[آب و خاک] محیط زیست، زیست محیط

انگلیسی به انگلیسی

• surroundings; conditions in which someone or something lives
your environment is everything around you that affects your daily life, for example where you live and the people and things that affect you.
the environment is the natural world of land, sea, air, plants, and animals.

پیشنهاد کاربران

environment: محیط زیست
"چرخه ی" تولید
production environment
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : environment / environmentalism / environmentalist
✅️ صفت ( adjective ) : environmental
✅️ قید ( adverb ) : environmentally
The environment
مستقیم به معنای محیط زیست اشاره دارد
ولی
Environment
می تواند به معنای محیط هم باشد مثلا محیط اطراف چیزی
پرمون /پَرمون/ ( :محیط )
زیست پرمون، پرممون زیست ( :محیط زیست )
محیط، محیط زیست
آقای مهدی گرامی n خونده میشه منتها nasal خونده میشه و تاکید روش نیست وگرنه خونده میشه
اشتباه گفتیین چرا چون یکی رو گفتین
هم معنی محیط میده
هم محیط زیست
هردو
environment =محیط
The environment = محیط زیست
⁦☺️⁩
اطرافیان
environment ( مهندسی محیط زیست و انرژی )
واژه مصوب: محیط زیست
تعریف: مجموعه‏ای از عوامل فیزیکی خارجی و موجودات زنده که با هم در کنش هستند و بر رشدونمو و رفتار موجودات تأثیر گذارند
If the environment is very classy and they have the art and skill of business and attracting their customers, they will not fail
اگر یک محیط خیلی با کلاسی باشد و هم هنر و مهارت تجارت و جلب مشتری خود را داشته باشند شکست نخواهند خورد . اجناس به روز داشته باشند علاوه بر آن از طریق دنیای مجازی هم با فعالیت هاشون ، به در امد خود می افزایند
...
[مشاهده متن کامل]

Wildlife
در کتاب High Intermediate 1 :
✔ the social influences in our childhood

The natural world that in which people, animals, and plants live
محیط زیست
اطراف
دور و بر
یعنی محیط زیست یا محیط
محیط پیرامون
شرایط - حوزه
محیط زیست
the natural world, e. g. land, air, water, etc in which animals and plants live
در تلفظ ها n نباید باشه چون خونده نمیشه.
لطفا اصلاح کنید !
My family and I went to a pleasant environment in the nature day
من و خانواده ام در روز طبیعت به یک محیط باصفا رفتیم 🐽🐽

The natural world that in which people, animals, and plants live

the people and things that are around you in your life, for example the buildings you use
محیط، اطراف، دور و بر
بستر، محیط
منظره . محیط . طبیعت
محیط زیست، محیط
software environment محیط نرم افزاری
The natural world
محیط زیست - محیط زندگی
ambiance, environment, surroundings, setting, perimeter, circumference, ambience, sphere, periphery, entourage محیط زیست
محیط زیست

The natural eg lands

زیست بوم، طبیعت
The natural things around us
محیط زیست

The nutural world , e. g. land, air, water, etc in wich animals and plants live
محیط زیست
محیط زیست، بوم
Environments=ترکیبات
زمینه
محیط زیست
محیط
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤١)

بپرس