enthusiastic

/enˌθuːziˈæstɪk//ɪnˌθjuːzɪˈæstɪk/

معنی: مشتاق، علاقهمند
معانی دیگر: شورمند، پر ذوق، پر اشتیاق، پر شور، وابسته به ذوق و شوق، شورمندانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: enthusiastically (adv.)
• : تعریف: having or showing enthusiasm.
مترادف: ebullient, energetic, exuberant, wild
متضاد: apathetic, cool, halfhearted, indifferent, lackadaisical, lukewarm, tepid, unenthusiastic, weary
مشابه: anxious, ardent, avid, eager, excited, fanatic, fervid, gung-ho, hearty, intent, jolly, keen, mad, passionate, perfervid, rah-rah, vigorous, warm, wholehearted, zealous

جمله های نمونه

1. an enthusiastic supporter of the party leader
پشتیبان پر شور رهبر حزب

2. their enthusiastic support of the party leader
پشتیبانی پر شور آنها از رهبر حزب

3. Tom was very enthusiastic about the place.
[ترجمه سپهر] تام به این مکان علاقه مند بود
|
[ترجمه امین] تام به این مکان خیلی علاقه مند بود.
|
[ترجمه قدیمن] تام از مکان راضی بود
|
[ترجمه گوگل]تام در مورد این مکان بسیار مشتاق بود
[ترجمه ترگمان]تام از این محل خیلی علاقه مند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is enthusiastic about pop music.
[ترجمه امین] او به موسیقی پاپ علاقه مند است.
|
[ترجمه قدیمن] از موسیقی پاپ خوشش میاد
|
[ترجمه گوگل]او مشتاق موسیقی پاپ است
[ترجمه ترگمان]او در مورد موسیقی پاپ مشتاق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The violinist got an enthusiastic encore.
[ترجمه گوگل]نوازنده ویولن یک انک پرشور دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]نوازنده ویولن دوباره شروع به آواز خواندن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The audience was / were enthusiastic on the opening night of the play.
[ترجمه گوگل]تماشاگران در شب افتتاحیه نمایش مشتاق / بودند
[ترجمه ترگمان]حضار در شب افتتاحیه این نمایش هیجان زده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We are enthusiastic over the possibilities of. . .
[ترجمه گوگل]ما نسبت به امکانات مشتاق هستیم
[ترجمه ترگمان]ما به احتمالات مربوط به …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I am enthusiastic over a project for building a new bridge.
[ترجمه گوگل]من مشتاق پروژه ای برای ساختن یک پل جدید هستم
[ترجمه ترگمان]من شیفته یک پروژه برای ساخت یک پل جدید هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She's all enthusiastic about China now that she's been there.
[ترجمه گوگل]او اکنون که آنجا بوده تماماً مشتاق چین است
[ترجمه ترگمان]حالا که اون اونجا بوده، اون همه به چین علاقه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All the staff are enthusiastic about the project.
[ترجمه گوگل]همه کارکنان در مورد پروژه مشتاق هستند
[ترجمه ترگمان]همه کارکنان در مورد این پروژه مشتاق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He drew reassurance from the enthusiastic applause.
[ترجمه گوگل]او از تشویق های پرشورش اطمینان خاطر گرفت
[ترجمه ترگمان]او از تشویق پرشوری که در دست داشت، اطمینان خاطر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Politicians have given an enthusiastic welcome to the Queen's speech.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران از سخنرانی ملکه استقبال پرشور کردند
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران از سخنرانی ملکه استقبال پرشوری کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Critics were uniformly enthusiastic about the production.
[ترجمه گوگل]منتقدان به طور یکسان در مورد تولید مشتاق بودند
[ترجمه ترگمان]منتقدان به طور یک سان نسبت به تولید مشتاق بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They acknowledged the enthusiastic plaudits of the crowd.
[ترجمه گوگل]آنها تمجیدهای پرشور جمعیت را تصدیق کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها تحسین پرشور جمعیت را تایید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشتاق (صفت)
anxious, impatient, willing, longing, strenuous, earnest, studious, keen, agog, solicitous, eager, enthusiastic, aspiring, avid, wistful, desirous, appetent, fond, thirsty, lickerish, athirst, hungry, breathless, fervid, full of desire, perfervid, raring, wishful

علاقه مند (صفت)
enthusiastic

انگلیسی به انگلیسی

• excited, zealous, intensely interested
if you are enthusiastic about something, you want to do it very much or like it very much, and show this in an excited way.

پیشنهاد کاربران

تمجید آمیز
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : enthuse
✅️ اسم ( noun ) : enthusiasm / enthusiast
✅️ صفت ( adjective ) : enthusiastic
✅️ قید ( adverb ) : enthusiastically
✅ مشتاق ( ذوق ، اشتیاق )
اشتیاق به انجام یا داشتن چیزی. . .
eager to do or have something
enthusiastic
adjective
به معنای مشتاق و علاقه مند هستش اما یک نکته خیلی مهم هستش که فعلverb نیست و صفت adjective هست یعنی معنای شوق داشتن نمیدهد!
این ذوق و شوق هم می تواند برای اشیا باشد هم برای انسان.
...
[مشاهده متن کامل]

feeling or showing a lot of excitement and interest about somebody/something
مثال:
She was still really enthusiastic about going to Spain.

Feeling of showing a lot of interest and excitement about something
اگه دوست داشتید لایک کنید 🌌💎
پر و پا قرص
مثلا بگیم " طرفدار پر و پا قرص "
شیفته
cheerful - eager
عاشق، پرشوث، علاقمند، دلباخته
full of a strong filling of wanting to do something or like something
مشتاق ، علاقمند
مشتاق
با انگیزه
مشتاق ، بسیار علاقمند
مشتاق ، پر شوق
مشتاق، علاقمند، پر اشتیاق
دوست داشتن انجام کاری، مشتاق
love doing somthing
Feeling excitrd about/ interested in something
علاقه مند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس