ecstasy

/ˈekstəsi//ˈekstəsi/

معنی: الهام، خلسه، وجد، حظ یا خوشی زیاد
معانی دیگر: از خود بی خودی، بی خویشی، خود فراموشی، شوریدگی، جذبه، شعف، تب و تاب، شور و هیجان، سرمستی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: ecstasies
(1) تعریف: an emotional state of intense pleasure or joy.
متضاد: agony, misery, pain
مشابه: bliss, jubilee, rapture

- the ecstasy of young love
[ترجمه رولا] شور و حال عشق دوران جوانی
|
[ترجمه Maede] از خود بی خودی
|
[ترجمه sara] شور و حال عشق تازه
|
[ترجمه ماتیلدا] سر مستی و حال خوش
|
[ترجمه گوگل] خلسه عشق جوان
[ترجمه ترگمان] شور عشق و عاشقی جوان،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a powerful experience of spiritual uplifting or revelation; exaltation.
مشابه: bliss, joy, rapture

- the ecstasy of the prophet receiving a vision
[ترجمه گوگل] وجد آمدن پیامبر از رویایی
[ترجمه ترگمان] شیفتگی پیامبر که تصویری را از او دریافت کرده بود،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an ecstasy of delight
شور خوشی

2. the ecstasy of love
تب و تاب عشق

3. at the sight of the cross she fell into an ecstasy
با دیدن صلیب به حالت خلسه فرو رفت.

4. My father was in ecstasy when I won my scholarship.
[ترجمه گوگل]وقتی بورسیه ام را گرفتم پدرم در خلسه بود
[ترجمه ترگمان]وقتی که من بورسیه رو بردم پدرم تو خلسه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ecstasy is widely misrepresented as a soft drug.
[ترجمه arshix] اکستاسی قرصی است در دسته ی مخدر های نرم ( سبک و کم زیان )
|
[ترجمه گوگل]اکستازی به طور گسترده ای به عنوان یک داروی نرم معرفی می شود
[ترجمه ترگمان]قرص های اکستازی به عنوان یک داروی نرم نمایش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Kate closed her eyes in ecstasy at the thought of a cold drink.
[ترجمه گوگل]کیت با فکر یک نوشیدنی سرد چشمانش را بست
[ترجمه ترگمان]کیت با شور و شوق به فکر نوشیدن یک نوشیدنی سرد، چشمانش را بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Speechless with ecstasy, the little boys gazed at the toys.
[ترجمه گوگل]پسرهای کوچولو بی حرف و سرمست به اسباب بازی ها خیره شدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها با شور و شعف در خواب بودند و بچه ها به اسباب بازی نگاه می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was in an ecstasy of love.
[ترجمه آترین اسدی] اون دختره توی هیجان عشق بود
|
[ترجمه ...] او در خواب عشق بود
|
[ترجمه گوگل]او در خلسه عشق بود
[ترجمه ترگمان]او در خلسه عشق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She took a tablet of the designer drug Ecstasy.
[ترجمه گوگل]او یک قرص از داروی طراح اکستازی مصرف کرد
[ترجمه ترگمان]او قرص اکستازی را در پیش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I was in sheer ecstasy over the prospect of meeting my idol.
[ترجمه گوگل]من در وجد شدید از چشم انداز دیدار با معبودم بودم
[ترجمه ترگمان]من از دیدن meeting به وجد آمده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One tab of Ecstasy costs at least £
[ترجمه گوگل]یک برگه اکستازی حداقل £ هزینه دارد
[ترجمه ترگمان]حداقل یک زبانه از قرص های اکستازی حداقل ۵۰۰ پوند هزینه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Three thousand tabs of Ecstasy were handed over for a thick wad of notes.
[ترجمه گوگل]سه هزار برگه اکستازی برای یک دسته ی ضخیم نت تحویل داده شد
[ترجمه ترگمان]سه هزار حالت اکستازی به صورت انبوهی از یادداشت ها به دست گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Screams of pain and ecstasy rose from the wounded man.
[ترجمه گوگل]فریادهای درد و وجد از مجروح بلند شد
[ترجمه ترگمان]جیغ هایی از درد و خلسه از طرف مرد زخمی اوج گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He played in an ecstasy of sweat and aggression.
[ترجمه گوگل]او در خلسه عرق و پرخاشگری بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]با شور و شعف از عرق و خشم بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الهام (اسم)
inspiration, enthusiasm, vision, afflatus, revelation, apocalypse, ecstasy, suggestion, rage, prescience

خلسه (اسم)
contemplation, ecstasy, rapture

وجد (اسم)
ploy, ecstasy, rejoicing, curvet

حظ یا خوشی زیاد (اسم)
ecstasy

انگلیسی به انگلیسی

• methylenedioxymethamphetamine, mdma, mood and mind altering amphetamine derivative that was first used in experimental psychotherapeutic treatments (subsequently made illegal in the usa in 1985)
rapturous delight, bliss, overpowering emotion (also extasy)
ecstasy is a feeling of very great happiness.
ecstasy is also an illegal drug which acts as a stimulant and can cause hallucinations.

پیشنهاد کاربران

حس خوب
شور، خلسه
توهم
اِکستازی ( به فرانسه: Extasie ) ( یا ۳و۴ متیلن دی اکسیدمتاآمفتامین: اختصاراً MDMA ) دارویی از گروه آمفتامین و فنتیل آمین است. ام دی ام ای در بین عموم مردم بیش تر با نام اِکستازی ( EX یا XTC ) شناخته می شود. MDMA باعث افزایش آزادسازی سروتونین، دوپامین و نورآدرنالین در سیناپس و مهار باز جذب آنان می گردد. قرص اکس شادی آور است و احساس صمیمیت با دیگران را به وجود می آورد و اضطراب فرد را کاهش می دهد. سازنده این قرص الکساندر شولگین انگلیسی آمریکایی بود که آن را در سال ۱۹۷۶ جهت درمان برخی اختلالات روانی ساخته بود.
...
[مشاهده متن کامل]

اکستاسی ( MDMA متیلن دی اکسی متامفتامین ) که با نام مالی ( Molly ) هم شناخته می شود یک ماده روانگردان صنعتی ( ساخته شده در آزمایشگاه ) است که از نظر شیمیایی با متامفتامین محرک و مساکالین توهم زا شباهت دارد. این دراگ غیر قانونی هم به عنوان محرک و هم روانگردان عمل می کند، اثر انرژی زا دارد و باعث تغییر در ادراک افراد، زمان و افزایش لذت از تجربیات مربوط به حس لامسه می شود.
اکستسی در قانون مواد کنترل شده در جدول شماره یک قرار دارد که یعنی از نظر سازمان مبارزه با مواد مخدر کاربرد درمانی ندارد و پتانسیل سوءمصرف آن بالاست.
تأثیر اصلی این دراگ بر مغز و عصب هایی است که از سروتونین برای ارتباط با سایر اعصاب استفاده می کنند. سیستم سروتونین نقش مهمی در تنظیم خلق و خو، پرخاشگری، فعالیت جنسی، خواب و حساسیت به درد ایفا می کند.

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/MDMA
به ''دورپروازی'' توسط داریوش آشوری مترجم کتب فلسفه برگردانده شده ، توی کتاب فراسوی نیک و بد ایشون. علت داره، توی انگلیسی دو تا نماد است برای بیان هنر یونانیان، یکی دورشدن از خود و پیوستن به طبیعت که بهش
...
[مشاهده متن کامل]
میگن ecstasy، برای همین به دورپروازی ترجمه کرده، و دیگری رویای خود یا من که dreaming است. توی زایش تراژدی نیچه این دوتا نماد کامل توضیح داده شده به عنوان دیونیسی و آپولونی خدایان یونان باستان، که اولی نماد دورپروازی یا ecstasy است

ecstasy ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: وجدزدگی
تعریف: احساس لذت و نشاط بیش از حد
قرص اکس
سرمستی
خلسه ( وجد، خوشی زیاد، سرمستی )
سرخوشی
وجد
الهام
شیدایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس