emergency

/ˌɪˈmɜːrdʒənsi//ɪˈmɜːdʒənsi/

معنی: اورژانس
معانی دیگر: اضطراری، فوق العاده، ناگه آمد، ناگهانی، ناگه آیند، وضع اضطراری، وضع فوق العاده، شرایط ناگهانی، نهاد ناگه آیند، امر فوق العاده و غیره منتظره، حتمی، ناگه اینده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: emergencies
• : تعریف: a serious situation or sudden crisis, usu. unforeseen, that requires immediate action.
مترادف: exigency, pinch
مشابه: accident, crisis, crunch, danger, extremity, hazard, peril, predicament, push

- The city must be prepared for fires, floods, and other emergencies.
[ترجمه پارسا تقوی] این شهر برای سیل و اتش سوزی و موارد اضطراری باید اماده شود .
|
[ترجمه گوگل] شهر باید برای آتش سوزی، سیل و سایر شرایط اضطراری آماده شود
[ترجمه ترگمان] این شهر باید برای آتش سوزی، سیل و سایر موارد اضطراری آماده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- A heart attack is an emergency, and the affected person must be taken to a hospital immediately.
[ترجمه گوگل] حمله قلبی یک اورژانس است و فرد مبتلا باید فورا به بیمارستان منتقل شود
[ترجمه ترگمان] حمله قلبی یک وضعیت اضطراری است و فرد آسیب دیده باید فورا به بیمارستان برده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. emergency brake
ترمز اضطراری،ترمز ناگهانه

2. emergency landing
فرود اضطراری

3. emergency powers
اختیارات فوق العاده (ابر روال)

4. an emergency meeting
گردهمایی (جلسه ی) فوق العاده

5. an emergency room
(بیمارستان) اتاق (یا بخش) ناگه آمد (اورژانس)

6. in an emergency a good car is worth its weight in gold
در مواقع اضطراری یک اتومبیل خوب ارزش طلا را دارد.

7. wait until this emergency is over, because then the prices will fall
صبر کن تا این وضع فوق العاده تمام شود چون در آن موقع قیمت ها خواهد افتاد.

8. declare a state of emergency
حالت فوق العاده اعلام کردن

9. the flood had created an emergency
سیل وضع فوق العاده ای را به وجود آورده بود.

10. A state of emergency was declared following overnight rampages by student demonstrators.
[ترجمه گوگل]در پی تظاهرات شبانه تظاهرکنندگان دانشجویی، وضعیت فوق العاده اعلام شد
[ترجمه ترگمان]یک وضعیت اضطراری پس از یک شبه rampages توسط معترضان دانشجو اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The fire - brigade answered the emergency call but there was no fire it was all a hoax.
[ترجمه گوگل]آتش نشانی به تماس اورژانس پاسخ داد، اما آتش سوزی نبود، همه این یک فریب بود
[ترجمه ترگمان]دستور اضطراری پاسخ داد، اما هیچ آتشی در کار نبود، همه اش یک شوخی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Emergency aid could save millions threatened with starvation.
[ترجمه گوگل]کمک های اضطراری می تواند میلیون ها نفر را که در معرض خطر گرسنگی هستند نجات دهد
[ترجمه ترگمان]کمک های اضطراری ممکن است میلیون ها نفر را از گرسنگی نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A passer-by called the emergency services .
[ترجمه نگ] یک نفر به خدمات اورژانس تماس گرفت
|
[ترجمه ....] یک رهگذر با اورژانس تماس گرفت.
|
[ترجمه گوگل]یک رهگذر با اورژانس تماس گرفت
[ترجمه ترگمان]یک عابر با نام خدمات اورژانس تماس گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The emergency room was in disorder.
[ترجمه رنا دشتی] اتاق اورژانس به هم ریخته بدود
|
[ترجمه گوگل]اورژانس به هم ریخته بود
[ترجمه ترگمان]اتاق اورژانس درهم ریخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The president held an emergency meeting to discuss military strategy with his defence commanders yesterday.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور دیروز یک نشست اضطراری برای بحث درباره راهبرد نظامی با فرماندهان دفاعی خود برگزار کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور دیروز یک جلسه اضطراری برای بحث درباره استراتژی نظامی با فرماندهان دفاعی خود برگزار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. There is no emergency back-up immediately available.
[ترجمه گوگل]هیچ پشتیبان اضطراری فوراً در دسترس نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ وضعیت اضطراری وجود ندارد که بلافاصله در دسترس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. A state of emergency has been declared.
[ترجمه گوگل]وضعیت فوق العاده اعلام شده است
[ترجمه ترگمان]وضعیت اضطراری اعلام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اورژانس (اسم)
emergence, emergency

تخصصی

[برق و الکترونیک] اضطراری
[مهندسی گاز] اضطراری
[بهداشت] فوریت - اورژانس
[حقوق] اضطرار، ضرورت، وضعیت فوق العاده (در موارد اضطراری)

انگلیسی به انگلیسی

• sudden need demanding immediate action
in the event of sudden need
an emergency is an unexpected and dangerous situation, which must be dealt with quickly.

پیشنهاد کاربران

اورژانس
He was rushed to the emergency room after a car accident.
او پس از یک حادثه رانندگی به اورژانس منتقل شد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
در کتاب Reach 2 جملش اینه A serious happening that needs quick attention
emergency ( n ) ( ɪˈmərdʒənsi ) ( pl. emergencies ) =a sudden serious and dangerous event or situation which needs immediate action to deal with it, e. g. the emergency exit.
emergency
emergency: وضعیت اضطراری
Something dangerous or serious, such as an accident, that happens suddenly or unexpectedly and needs fast action in order to avoid harmful results/ An emergency is an urgent, unexpected, and usually dangerous situation that poses an immediate risk to health, life, property, or environment and requires immediate action
...
[مشاهده متن کامل]

اضطراری یا فوریت یا اورژانس یک وضعیت است که سلامت، جان، مال، یا محیط زیست را در خطر فوری قرار می دهد.
برای فوریت تعاریف متعددی وجود دارد که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می نماییم:
* فوریت یا اضطرار، به معنای واقعه ای ناگهانی و غیرقابل انتظار است که به خاطر تهدیدات و خطراتی که برای سلامتی، امنیت، محیط یا اموال فرد، سازمان یا جامعه دارد، لازم است با حداکثر سرعت با آن مقابله شود.
* فوریت، واقعه ای ناگهانی و پیش بینی نشده که برای حداقل کردن تبعات نامطلوب آن نیاز به واکنش فوری وجود دارد. در این صورت شرایط فوریتی را می توان به طور محلی و بدون نیاز به کمک های خارجی هم مدیریت و مهار نمود.
*فوریت ترکیبی پیش بینی نشده از شرایط مختلف است که اقدام فوری را ضروری می سازد.
How would disable people escape in an emergency
?
Is the emergency exit suitable for wheelchairs
?
The pilot of the aircraft was forced to make an emergency landing on Lake Geneva

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/emergency?q=Emergency• https://en.wikipedia.org/wiki/Emergency
Crisis
وضعیت اضطراری
موقعیت اضطراری
شرایط اضطراری
فوریت
emergency ( پزشکی )
واژه مصوب: فوریت ها
تعریف: رویدادی ناگهانی و نامنتظر که نیاز به اقدام فوری داشته باشد|||متـ . فوریت های پزشکی
با سلام ،
این کلمه در کتاب ریچ دو کانون زبان آمده است
A serious happening that needs quick attention
معنی :
ضروری
ضروری اورژانسی
اظطراری ، اورژانسی
کار ضروری، اورژانسی، اضطراری
اظطراری - اورژانسی
A serious happening that needs quick attention
معنی در کتاب ساپلی منتری ران ۲ صفحه ی ۵۰

ضروری، اضطراری.
وضعیت بحرانی.
هو الشافی
با سلام ، واژه مذکور بیشتر در تداول عامه و افواهی در خصوص فوریتهای طبی بکار میرود. و urgent نیز مترادف ان هست ولی اکثریت ، حتی برخی از همکاران نیز شاید معنی مترادف دوم کلمه برایشان نامانوس باشد، البته معدودی از جامعه محترم طبی ، این لغت که در طب به معنی فوریتهای پزشکی میباشد با در مانگاه سر پایی فرق دارد ولی اکثرا در هم ادغام شدهاند که درست نیست ، مواردی بوده که حقیر با مصدومین یا سوختگیهای شدید و خلاصه زمانهایی که طلایی هستند و احتمال اینکه مصدوم جان خود را از دست بدهد در اورژانس مواجه شده ام ، فردی خونسردانه امده و بدون توجه به اوضاع وخیم در خواست تزریق امپول غیر اورژانسش را نموده است، انصافا شما باشید چه عکس العملی نشان میدهید. ؟
...
[مشاهده متن کامل]

با تشکر

اضطرآری، اورژآنسی: )
اضطراری - ضروری - مورد نیاز فوری
A serious happening that needs qick attention
کار فوری - اورژانسی
کار ضروری ، اضطــــراری، اورژانــســـــــــی

A serious happening that needs quick attention
( درمورد پول ) صرف کردن، خرج کردن، خوردن
بخش اضطراری اورژانس بیمارستان
اورژانس و امبولانس و. . .
اضطراری
ضروری اضطراری اوژانسی
ضروری . اضطراری. اورژانسی . بخش اورژانس بیمارستان
ضروری
Synonym : urgent
اورژانس
A serious happening that needs quick attention
ضروری، اضطراری
Unexpected and dangerous
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٥)

بپرس