dystopia

/dɪˈstopiə//dɪˈstopiə/

(شهر یا جامعه ای که در آن شرایط زندگی بسیار بد است) کابوس آباد (در مقابل: خیال آباد یا مدینه ی فاضله: utopia)

جمله های نمونه

1. Utopias are goals to be reached and dystopias goals to be avoided.
[ترجمه گوگل]آرمان شهرها اهدافی هستند که باید به آنها رسید و دیستوپیاها اهدافی هستند که باید از آنها اجتناب کرد
[ترجمه ترگمان]Utopias اهداف هستند که باید به آن ها برسد و از اهداف dystopias اجتناب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But the flipside of utopia, dystopia, has also been a fertile undercurrent of modernity.
[ترجمه گوگل]اما وجه تضعیف مدینه فاضله، دیستوپیا، جریان زیرین بارور مدرنیته نیز بوده است
[ترجمه ترگمان]اما the مدینه فاضله، dystopia، یک جریان پنهانی از مدرنیته دانسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A dystopia, on the other hand, is a very bad place.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، دیستوپیا مکان بسیار بدی است
[ترجمه ترگمان]از طرف دی گه جای خیلی بدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In other words, the quintessential 20 th century dystopia owes nothing to nature and everything to nurture.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، دیستوپیای اساسی قرن بیستم چیزی مدیون طبیعت و همه چیز به پرورش نیست
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، قرن ۲۰ ناب به طبیعت و همه چیز برای پرورش مدیون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You must confront the sulphurous dystopia of industrial New Jersey.
[ترجمه گوگل]شما باید با دیستوپی گوگردی نیوجرسی صنعتی مقابله کنید
[ترجمه ترگمان]باید با dystopia sulphurous در نیوجرسی روبرو شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Prospects of Cultural Globalization: Utopia or Dystopia?
[ترجمه گوگل]چشم انداز جهانی شدن فرهنگی: اتوپیا یا دیستوپیا؟
[ترجمه ترگمان]چشم انداز جهانی شدن فرهنگی: یوتوپیا یا Dystopia؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Occasionally, the escape from dystopia is made possible by time travel and changing history.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، فرار از دیستوپیا با سفر در زمان و تغییر تاریخ ممکن می شود
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، فرار از dystopia با گذر زمان و تغییر تاریخ امکان پذیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But the narrative of the afterlife is so fully developed it seems to be Self's surreal dystopia of urban alienation.
[ترجمه گوگل]اما روایت زندگی پس از مرگ آنقدر توسعه یافته است که به نظر می رسد دیستوپی سورئال خود از بیگانگی شهری باشد
[ترجمه ترگمان]اما روایت زندگی پس از مرگ به طور کامل توسعه پیدا کرده و به نظر می رسد dystopia غیر واقعی از بیگانگی جامعه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A funny thing happened on the way to the digital dystopia.
[ترجمه گوگل]یک اتفاق خنده دار در راه دیستوپی دیجیتال رخ داد
[ترجمه ترگمان] یه اتفاق خنده دار توی راه رسیدن به \"dystopia دیجیتال\" افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To them, the lab cowboy and his sperminator portended a dystopia of mass - produced boys.
[ترجمه گوگل]برای آنها، کابوی آزمایشگاهی و اسپرمیناتورش دیستوپیایی از پسران انبوه را نشان دادند
[ترجمه ترگمان]به نظر آن ها، کابوی lab و his در آن بود که از میان جمعیت انبوهی از بچه ها تقلید کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The British utopia literature undergoes the process of utopia, mock - utopia and dystopia.
[ترجمه گوگل]ادبیات مدینه فاضله بریتانیا تحت فرآیند مدینه فاضله، آرمانشهر ساختگی و دیستوپیا است
[ترجمه ترگمان]ادبیات مدینه فاضله انگلیس دست خوش تحول مدینه فاضله، mock - مدینه فاضله و dystopia است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The first part is the introduction which interprets the ideas of utopia and dystopia and gives a general introduction to Aldous Huxley and the plot of Brave New World.
[ترجمه گوگل]بخش اول مقدمه ای است که ایده های اتوپیا و دیستوپیا را تفسیر می کند و مقدمه ای کلی بر آلدوس هاکسلی و طرح Brave New World ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]بخش اول مقدمه ای است که ایده های مدینه فاضله و dystopia را تفسیر می کند و مقدمه ای کلی به Aldous هاکسلی و توطئه جهان شجاع جدید می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• place where everything is as bad as possible; imaginary place in which everything is bad; state in which life condition is very bad (as from deprivation or terror); work that describes such a place or state (the movie "a clockwork orange" is a good example of a dystopian work)

پیشنهاد کاربران

✅️ جهنم
❗️دقت کنید که معنای کنایی جهنم مد نظر است
مثلا وقتی می گوییم فلانی در یک جهنم دارد زندگی می کند، معنای کنایی آن این است که فلانی در مکانی است که همه چیز در آنجا بد و ناخوشایند است )
کابوس شهر
ویران شهر
مدینه فاسده
جهنم دره
dystopia ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: ویران شهر
تعریف: تصویری خیالی و هشداردهنده از جامعه ای با آینده های نادلخواه
خراب آباد
ویران شهر
A very bad or unfair society in which there is a lot of suffering, especially an imaginary society in the future, after something terrible has happened; a description of such a society
بَدآرمانشهر ، دُژآرمانشهر
دُش شهر
براساس مقاله باعنوان "بازآموزی الگوهای طراحی از آموزه های ادبیات دش شهری قرن ۱۸، ۱۹ و ۲۰" از بهکام و دیگران ( ۱۳۹۹ )
شهر هرت
ناکجاآباد
خراب آباد
مدینه ضاله
پادآرمانشهر
دُژِستان
( فرهنگ علوم انسانی - داریوش آشوری )
( ویران شهر = dystopia ) و ( خرم شهر = utopia ) در واقع میتوان ( خرم شهر ) در مقابل ( ویران شهر ) بیان نمود.
بیدادشهر
نارمانشهر؛ مدینه فاسده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس