dysthymia


روانشناسى : افسرده خویى

جمله های نمونه

1. People with dysthymia may also experience one or more episodes of major depression during their lifetimes.
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به دیس تایمیا ممکن است یک یا چند دوره افسردگی اساسی را در طول زندگی خود تجربه کنند
[ترجمه ترگمان]افراد مبتلا به dysthymia نیز ممکن است در طول عمرشان یک یا چند قسمت از افسردگی اصلی را تجربه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. People with dysthymia may also experience one or more episodes of major depression during their lifetime.
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به دیس تایمیا ممکن است یک یا چند دوره افسردگی اساسی را در طول زندگی خود تجربه کنند
[ترجمه ترگمان]افراد مبتلا به dysthymia نیز ممکن است یک یا چند قسمت از افسردگی اصلی را در طول زندگی خود تجربه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To observe the clinical effects of Jiawei Sini Decoction in the treatment of Dysthymia.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثرات بالینی جوشانده جیاوئی سینی در درمان دیستیمیا
[ترجمه ترگمان]هدف از مشاهده اثرات بالینی of Sini در درمان dysthymia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusion: Socialdemological factors, mental stress are mainly influencing factors that affect dysthymia and cesarean section chosen in normal city primipara .
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: عوامل اجتماعی-دمولوژیک، استرس روانی عمدتاً از عوامل مؤثر بر دیس‌تایمی و سزارین در ابتدائی‌های شهر عادی هستند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: عوامل Socialdemological، استرس ذهنی به طور عمده عواملی را تحت تاثیر قرار می دهند که بر dysthymia و cesarean که در primipara شهر عادی انتخاب شده اند تاثیر می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bipolar disorder, also called manic depressive illness, is not as common as major depression or dysthymia.
[ترجمه گوگل]اختلال دوقطبی که بیماری افسردگی شیدایی نیز نامیده می شود، به اندازه افسردگی اساسی یا دیس تایمی رایج نیست
[ترجمه ترگمان]اختلال دوقطبی که بیماری depressive نیز نامیده می شود به اندازه افسردگی و یا افسردگی عمومی معمول نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To investigate the clinical efficacy, adverse reaction and safety of Jieyu pill ( JYP ) in treating Dysthymia.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثربخشی بالینی، واکنش نامطلوب و ایمنی قرص Jieyu (JYP) در درمان دیستیمیا
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثر بالینی، واکنش معکوس و ایمنی قرص Jieyu (JYP)در درمان dysthymia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tendency to suffer from depression, tendency to be despondent (psychology)

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] افسرده خویی: شکل خفیفی از افسردگی که معمولاً در پاسخ به حوادث بد زندگی رخ می دهد
- dys ینی غیر طبیعی یا دردناک
thymia ینی حالت ذهن
معنیش میشه حالت غیر طبیعی ذهن که همون persistent depresive disorder است.
افسرده خویی، اختلال افسردگی مداوم،
persistent depressive disorder
وجود خلق افسرده به مدت حداقل۲ سال
dysthymia ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: کج خُلقی
تعریف: خُلق پایین در حد خفیف یا متوسط به شکل مستمر یا مزمن
افسرده خویی

بپرس