/dɪsˈrɛɡjʊleɪtɪŋ/
فرآیند مختل کردن یا کاهش توانایی تنظیم احساسات، افکار، یا رفتارها
نشان دهنده از دست دادن کنترل یا تعادل در مدیریت وضعیت عاطفی فرد است.
اغلب در زمینه سلامت روان مورد بحث قرار می گیرد، جایی که عواملی مانند تروما، استرس، یا شرایط پزشکی خاص می توانند توانایی فرد برای مدیریت موثر احساسات و رفتارها را کاهش دهند.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Destabilizing, unsettling, disrupting
متضاد: Regulating, stabilizing, balancing
مثال؛
The constant stress at work was dysregulating his emotional state.
Certain medications can have a dysregulating effect on mood.
Lack of sleep can be very dysregulating for one's mental health.
فرآیند مختل کردن یا کاهش توانایی تنظیم احساسات، افکار، یا رفتارها
نشان دهنده از دست دادن کنترل یا تعادل در مدیریت وضعیت عاطفی فرد است.
اغلب در زمینه سلامت روان مورد بحث قرار می گیرد، جایی که عواملی مانند تروما، استرس، یا شرایط پزشکی خاص می توانند توانایی فرد برای مدیریت موثر احساسات و رفتارها را کاهش دهند.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Destabilizing, unsettling, disrupting
متضاد: Regulating, stabilizing, balancing
مثال؛
بی نظمی. عدم تعادل