dyspnea


(پزشکی) تنگی نفس، دش دمی، اشکال در تنفس، dypnoea : طب دشدمی، عسرالتنفس، ناراحتی درتنفس

جمله های نمونه

1. Fever, dyspnea, cough, chest pain and haemoptysis were commonly encountered symptoms.
[ترجمه گوگل]تب، تنگی نفس، سرفه، درد قفسه سینه و هموپتیزی معمولاً علائمی بودند
[ترجمه ترگمان]تب، سرفه، سرفه، درد قفسه سینه و haemoptysis عموما با علائم برخورد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The adverse effects of adenosine include dyspnea, nausea, headache, chest pain, flushing and bronchospasm.
[ترجمه گوگل]عوارض جانبی آدنوزین شامل تنگی نفس، حالت تهوع، سردرد، درد قفسه سینه، برافروختگی و اسپاسم برونش است
[ترجمه ترگمان]عوارض جانبی of شامل dyspnea، تهوع، سردرد، درد سینه، سرخ کردن و bronchospasm است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sickness is characterized by sudden onset, coughing, dyspnea, fever, prostration, and rapid recovery.
[ترجمه گوگل]این بیماری با شروع ناگهانی، سرفه، تنگی نفس، تب، سجده و بهبودی سریع مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]بیماری با هجوم ناگهانی، سرفه، سرفه، تب، سستی، و بهبود سریع مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There may be dyspnea after exertion.
[ترجمه گوگل]ممکن است پس از ورزش تنگی نفس وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان] ممکنه بعد از تلاش، تنگی نفس داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Clinical presentation includes dyspnea at exertion, stridor, and wheezing.
[ترجمه گوگل]تظاهرات بالینی شامل تنگی نفس در هنگام فعالیت، استریدور و خس خس سینه است
[ترجمه ترگمان]ارائه بالینی شامل dyspnea، exertion، و خس خس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Symptoms of anaphylaxis may include hives, pruritis, flushing, dyspnea, wheeze, stridor, syncope, crampy abdominal pain, and vomiting.
[ترجمه گوگل]علائم آنافیلاکسی ممکن است شامل کهیر، خارش، گرگرفتگی، تنگی نفس، خس خس سینه، استریدور، سنکوپ، درد کرامپی شکم و استفراغ باشد
[ترجمه ترگمان]علایم of ممکن است شامل کندوهای، pruritis، سیفون، dyspnea، wheeze، stridor، syncope، crampy، درد شکمی، و استفراغ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Not for a while Qinyu hearts dyspnea.
[ترجمه گوگل]نه برای مدتی Qinyu قلب تنگی نفس
[ترجمه ترگمان] نه برای یه مدت قلب Qinyu
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dyspnea of patiants was remarkably alleviated. The tracheal fistula of them was closed.
[ترجمه گوگل]تنگی نفس بیماران به طور قابل توجهی کاهش یافت فیستول نای آنها بسته شد
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که یکی از patiants داشت از دست می رفت The نای تلی بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Orthopnea and paroxysmal nocturnal dyspnea are unusual in pulmonary disease except in a very advanced phase when the increased efficiency of breathing in the upright position is manifest.
[ترجمه گوگل]ارتوپنه و تنگی نفس حمله‌ای شبانه در بیماری ریوی غیرمعمول هستند، به جز در مرحله بسیار پیشرفته که افزایش کارایی تنفس در وضعیت عمودی آشکار است
[ترجمه ترگمان]Orthopnea و paroxysmal dyspnea شبانه در بیماری های ریوی غیر معمول هستند به جز در مرحله بسیار پیشرفته که افزایش کارایی تنفس در حالت عمودی نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The patient has dyspnea, tachycardia, and cyanosis.
[ترجمه گوگل]بیمار تنگی نفس، تاکی کاردی و سیانوز دارد
[ترجمه ترگمان]بیمار تنگی نفس، تپش قلب و تنگی نفس داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Chest pain ( with or without dyspnea ) suggests MI, aortic dissection, or pulmonary embolism.
[ترجمه گوگل]درد قفسه سینه (با یا بدون تنگی نفس) نشان دهنده MI، دیسکسیون آئورت یا آمبولی ریه است
[ترجمه ترگمان]درد قفسه سینه (با یا بدون dyspnea)پیشنهاد می دهد که MI، کالبد شکافی آئورت، یا embolism ریوی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There is sudden onset of tachypnea dyspnea, and tachycardia.
[ترجمه گوگل]شروع ناگهانی تنگی نفس تاکی پنه و تاکی کاردی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یه هجوم ناگهانی از dyspnea dyspnea و تپش قلب وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Summary of Background Data. Dyspnea and dysphagia are complications of posterior O-C fusion with malalignment, and may be prolonged or occasionally serious.
[ترجمه گوگل]خلاصه داده های پس زمینه تنگی نفس و دیسفاژی از عوارض همجوشی O-C خلفی همراه با ناهماهنگی هستند و ممکن است طولانی مدت یا گاهی جدی باشند
[ترجمه ترگمان]خلاصه داده های پس زمینه Dyspnea و dysphagia، پیچیدگی های of اولیه O - C با malalignment هستند، و ممکن است طولانی یا گاهی جدی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For 2 or 3 months, dyspnea and dizziness on work.
[ترجمه گوگل]به مدت 2 یا 3 ماه، تنگی نفس و سرگیجه در محل کار
[ترجمه ترگمان]برای دو یا سه ماه، dyspnea و گیجی بر سر کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Result: There were primary bleeding in 6 patients, dyspnea in and pyrexia in No cough during eating, and no oropharynx constriction happened.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: در 6 بیمار خونریزی اولیه، تنگی نفس و تب در بدون سرفه در حین غذا خوردن و انقباض اوروفارنکس مشاهده نشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه: خونریزی اولیه در ۶ بیمار، dyspnea in و pyrexia ها در هنگام خوردن غذا وجود داشت و گرفتگی کلی رخ نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[بهداشت] تنگی نفس

انگلیسی به انگلیسی

• labored breathing, shortness of breath

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم dys
📌 این ریشه، معادل "ill" و "bad" و "difficult" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به ill و bad و یا difficult مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 dysfunctional: not working properly; "bad" function
🔘 dyslexia: a condition that makes reading "difficult"
🔘 dystopia: a society characterized by "bad" conditions
🔘 dysphoria: a state of "ill" or generalized discomfort
🔘 dysentery: a disease causing severe "illness" of the intestines
🔘 dystrophy: a disease causing muscle "bad" development
🔘 dyspepsia: indigestion or difficulty in digesting food, leading to an "ill" feeling
🔘 dyslipidemia: an abnormal amount of "bad" lipids in the blood
🔘 dysregulation: improper control, leading to "bad" functioning
🔘 dysphagia: difficulty swallowing, resulting in "ill" effects
🔘 dyscalculia: difficulty in learning mathematics, making it "difficult" to grasp
🔘 dysmenorrhea: painful or "ill" menstruation
🔘 dysphasia: difficulty in speaking, typically caused by a "bad" condition in the brain
🔘 dysarthria: difficulty in articulating speech, making pronunciation "difficult"
🔘 dyskinesia: abnormal or "bad" movement of the body
🔘 dysesthesia: an unpleasant or "ill" sensation in the skin
🔘 dysbiosis: an imbalance of "bad" bacteria in the body
🔘 dyspnea: difficulty breathing, leading to an "ill" feeling
🔘 dyscrasia: an abnormal or "bad" condition of the blood
🔘 dysmetria: difficulty in coordinating movement, causing "bad" motor control

ترجمه : دش دمیدگی، دُش دمی
معنا: تنگی نفس، تنفس دشوار
dyspnea ( پزشکی )
واژه مصوب: دُشدمی
تعریف: تنفس دشوار یا پرزحمت|||متـ . تنگی نفس
به سختی نفس کشیدن، تنگی نفس، یکی از نشانه های کرونا همین گونه تنفس مشکل و سخت است
- تنگی نفس

بپرس