dysmorphic

پیشنهاد کاربران

1. Dys - ( δυσ - ) : این پیشوند یونانی به معنای "بد"، "سخت"، "ناهنجار" یا "مشکل دار" است ( مانند کلمات dysfunction ( ناکارآمدی ) یا dyslexia ( خوانش پریشی ) ) .
2. - morph - ( μορφή ) : این ریشه یونانی به معنای "شکل"، "فرم" یا "هیئت" است ( مانند کلمات morphology ( ریخت شناسی ) یا metamorphosis ( دگردیسی ) ) .
...
[مشاهده متن کامل]

3. - ic: این یک پسوند است که برای ساختن صفت به کار می رود و معنای "منسوب به" یا "دارای ویژگی" می دهد.
ترکیب اجزا:
بنابراین, ترکیب این اجزا معنای اصلی را می سازد:
Dys - - morph - - ic = دارای شکل بد یا ناهنجار
کاربرد در پزشکی و روانپزشکی:
این واژه در دو حوزه اصلی به کار می رود که مفهوم "شکل بد" در هر کدام :
1. در روانپزشکی ( معنای رایج تر ) :
در اینجا بر ادراک ذهنی از شکل بدن تاکید می شود.
Body Dysmorphic Disorder ( BDD ) : اختلال بدریختی بدن. فرد مبتلا دارای یک ادراک تحریف شده ( dysmorphic ) از بدن خود است. یعنی فکر می کند که شکل بدنش "بد" یا "ناهنجار" است، حتی اگر در واقعیت اینطور نباشد. بنابراین dysmorphic یک دیدگاه و باور ذهنی است.
2. در ژنتیک و پزشکی:
در اینجا بر ویژگی های فیزیکی عینی تاکید می شود.
Dysmorphic features: ویژگی های دیسمورفیک. به ناهنجاری های مادرزادی و کوچک در ساختار بدن اشاره دارد که ممکن است نشانه ای از یک سندرم ژنتیکی باشد ( مثلاً شکل غیرعادی گوش، فاصله زیاد بین چشم ها، انگشتان غیرطبیعی ) . dysmorphic یک ویژگی فیزیکی واقعی و قابل مشاهده است.
جمع بندی:
ریشه: یونانی ( `dys - ` = بد `morph - ` = شکل ) .
معنای تحت اللفظی: دارای شکل بد یا ناهنجار.
معنای بالینی: بسته به context:
در روانپزشکی: ادراک تحریف شده فرد از ظاهر خود.
در پزشکی: ویژگی های فیزیکی عینی و غیرطبیعی.
این تفاوت جزئی اما بسیار مهم است: در یک case به "تصویر ذهنی" و در case دیگر به "واقعیت فیزیکی" اشاره دارد.
deepseek

زشت انگاشته ( صفت ) : توصیف گر ویژگی بدنی که به طور غیرعادی شکل گرفته است. یک خصیصه زشت انگاشته می تواند یک ویژگی جدای جزئی مانند خمیده انگشتی، یا در ارتباط با سایر ویژگی ها در نشانگان های جدی تر مانند نشانگان داون باشد.
Dysmorphic: بدریخت انگاری یا بدشکلی
خود زشت انگاری
اختلال حودرشت انگاری
غربالگری