dyslexia

/ˌdɪsˈleksiə//dɪsˈleksɪə/

(پزشکی ـ روان شناسی) بد خوانی، خوانش پریشی (اختلال در توانایی خواندن)، دیسلکسی

جمله های نمونه

1. A common sign of dyslexia is that the sequencing of letters when spelling words may be incorrect.
[ترجمه گوگل]یکی از علائم رایج نارساخوانی این است که ترتیب حروف هنگام املای کلمات ممکن است نادرست باشد
[ترجمه ترگمان]یک نشانه مشترک از نارساخوانی این است که توالی حروف هنگام هجی کردن، ممکن است نادرست باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Overcame childhood dyslexia to graduate second in his high - school class.
[ترجمه گوگل]بر نارساخوانی دوران کودکی غلبه کرد و در کلاس دبیرستان دوم شد
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی، در کلاس دبیرستان خود، در مقام دوم فارغ التحصیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One of the effects of dyslexia, in my case at least, is that you pay tremendous attention to detail.
[ترجمه گوگل]یکی از اثرات نارساخوانی، حداقل در مورد من، این است که شما به جزئیات توجه فوق العاده ای می کنید
[ترجمه ترگمان]یکی از اثرات نارساخوانی، در مورد من، این است که شما توجه زیادی به جزئیات می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Other symptoms of dyslexia can include difficulty in writing, calculating or even understanding the spoken word.
[ترجمه گوگل]سایر علائم نارساخوانی می تواند شامل مشکل در نوشتن، محاسبه یا حتی درک کلمه گفتاری باشد
[ترجمه ترگمان]علایم دیگر نارساخوانی، می تواند شامل دشواری در نوشتن، محاسبه و یا حتی درک کلمه گفتاری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Had some form of dyslexia or word-blindness.
[ترجمه گوگل]به نوعی نارساخوانی یا نابینایی کلمه مبتلا بود
[ترجمه ترگمان]مبتلا به نارساخوانی یا word
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Read in studio More than fifty children with dyslexia have lobbied councillors to keep their school open.
[ترجمه گوگل]در استودیو بخوانید بیش از پنجاه کودک مبتلا به نارساخوانی با اعضای شورای شهر لابی کرده اند تا مدرسه خود را باز نگه دارند
[ترجمه ترگمان]در استودیو، بیش از ۵۰ کودک مبتلا به نارساخوانی، به عنوان اعضای شورا برای باز نگه داشتن مدرسه شان تلاش کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. While causes of dyslexia remain obscure, there is growing evidence that it is neurological in nature.
[ترجمه گوگل]در حالی که علل نارساخوانی نامشخص است، شواهد فزاینده ای وجود دارد که ماهیت عصبی آن را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]در حالی که علل نارساخوانی، مبهم باقی می ماند، شواهد رو به رشدی وجود دارد مبنی بر این که در طبیعت عصبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dyslexia may be caused by a brain abnormality involving the sense of sight.
[ترجمه گوگل]نارساخوانی ممکن است ناشی از یک ناهنجاری مغزی باشد که شامل حس بینایی است
[ترجمه ترگمان]نارساخوانی ممکن است توسط یک ناهنجاری از مغز که شامل حس بینایی است، ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Baltimore-based society defines dyslexia as a type of learning disability that revolves around difficulty in processing language.
[ترجمه گوگل]جامعه مستقر در بالتیمور، نارساخوانی را نوعی ناتوانی یادگیری تعریف می‌کند که حول مشکل در پردازش زبان می‌چرخد
[ترجمه ترگمان]جامعه بالتیمور - based نارساخوانی را به عنوان نوعی از ناتوانی یادگیری تعریف می کند که حول محور دشواری در پردازش زبان می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dyslexia sufferers often write the letters of a word in reverse order.
[ترجمه گوگل]مبتلایان به نارساخوانی اغلب حروف یک کلمه را به ترتیب معکوس می نویسند
[ترجمه ترگمان]افرادی که مبتلا به نارساخوانی هستند اغلب حروف یک کلمه را به ترتیب معکوس می نویسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This contrasts with developmental dyslexia which is an impairment, possibly congenital, in learning to read in the first place.
[ترجمه گوگل]این در تضاد با نارساخوانی رشدی است که در وهله اول یک اختلال، احتمالاً مادرزادی، در یادگیری خواندن است
[ترجمه ترگمان]این تفاوت با نارساخوانی رشد است که نقص، احتمالا مادرزادی، در یادگیری خواندن در مکان اول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dyslexia takes an immense toll in lost productivity, thwarted careers, frustration, depression and other behavioral problems.
[ترجمه گوگل]نارساخوانی تلفات زیادی در از دست دادن بهره وری، شغل های ناکام، ناامیدی، افسردگی و سایر مشکلات رفتاری دارد
[ترجمه ترگمان]نارساخوانی تلفات بسیار زیادی در بهره وری از دست داده، شغل ها، ناامیدی، افسردگی و دیگر مشکلات رفتاری را به خود می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This pattern of acquired dyslexia is in fact seen.
[ترجمه گوگل]این الگوی نارساخوانی اکتسابی در واقع دیده می شود
[ترجمه ترگمان]این الگوی نارساخوانی، در حقیقت دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Any claim of a new treatment for dyslexia is certain to be controversial, in part because the stakes are so high.
[ترجمه گوگل]هر ادعایی مبنی بر درمان جدیدی برای نارساخوانی قطعاً بحث برانگیز است، تا حدی به این دلیل که خطرات بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]هر گونه ادعای یک درمان جدید برای خوانش پریشی، به این دلیل که خطرات بسیار بالا هستند، بحث برانگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• learning disability characterized by difficulty in reading and writing
dyslexia is difficulty with reading, caused by a slight disorder of the brain.

پیشنهاد کاربران

لکنت زبان
بدخوانی
a general term for disorders that involve difficulty in learning to read or interpret words, letters, and other symbols, but that do not affect general intelligence
خوانش پریشی، اختلال در خواندن، دُش خوانی یا دیسلِکسیا اختلالی است که با خواندن پایین تر از سطح مورد انتظار از سن فرد مشخص می شود. افراد مختلف به درجات مختلف تحت تأثیر قرار می گیرند. این اختلال موجب اختلال در روان خوانی یا درک مطلب می شود. دیسلکسیا، می تواند خود را به عنوان یک مشکل در رابطه با واج خوانی، و رمزگشایی، دیکته، مهارت شنوایی، حافظه کوتاه مدت، یا نامگذاری سریع آشکار کند.
...
[مشاهده متن کامل]

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/dyslexia• https://en.wikipedia.org/wiki/Dyslexia
آشفته خوانی
dyslexia ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: خوانش پریشی
تعریف: گونه ای از زبان پریشی که مشخصۀ آن ناتوانی در خواندن است
ممنون از همه عزیزانی که وقت می گذارن و معنی می نویسن و توضیح میدن.
هستند افرادی که بهتون افتخار میکنند. ممنون
دُشخوانی.
در پزشکی یعنی کوری نسبت به کلمات در اثر اسیب به ناحیه شکنج زاویه ا ی قشر مغز
خوانش پریشی ( اختلال در خواندن روان و سلیس )
نوعی اختلال در یادگیری زبان ، بیمارانی که از این اختلال رنج میبرن نمیتونن بخونن٫بنویسن و کلمات رو هجی کنن. اختلالی که در اثر آسیبهای مغزی در سمت چپ مغز به وجود میاد.

از دست دادن قدرت تکلم
خوانش پریشی

نارسا خوانی

پریشان خوانی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس