dysentery

/ˈdɪsənˌteri//ˈdɪsəntri/

معنی: اسهال خونی، دیسانتری، ذوسنطاریا
معانی دیگر: (پزشکی) اسهال خونی، طب اسهال خونی

جمله های نمونه

1. He has been attacked with dysentery for three days.
[ترجمه گوگل]او سه روز است که مبتلا به اسهال خونی شده است
[ترجمه ترگمان]سه روز است که به اسهال خونی مبتلا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She has been debilitated by dysentery.
[ترجمه گوگل]او به دلیل اسهال خونی ناتوان شده است
[ترجمه ترگمان]اسهال خونی او را گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dysentery and malaria are rife in the refugee camps.
[ترجمه گوگل]اسهال خونی و مالاریا در کمپ های پناهندگان شایع است
[ترجمه ترگمان]Dysentery و مالاریا در اردوگاه های پناهندگان شایع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was seized with a violent attack of dysentery.
[ترجمه گوگل]او با حمله خشونت آمیز اسهال خونی دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]او به اسهال خونی مبتلا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Acute dysentery wracked and sapped life from his body.
[ترجمه گوگل]اسهال خونی حاد زندگی او را از بین برد و از بدنش جدا کرد
[ترجمه ترگمان]اسهال حاد، زندگی را از بدنش تضعیف کرده و از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Men were dying daily from malaria, dysentery and malnutrition.
[ترجمه گوگل]مردان هر روز بر اثر مالاریا، اسهال خونی و سوء تغذیه جان خود را از دست می دادند
[ترجمه ترگمان]مردان هر روز از مالاریا، اسهال خونی و سو تغذیه می مردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dysentery and other diseases tend to spread easily in schools and poor facilities clearly make matters worse.
[ترجمه گوگل]اسهال خونی و سایر بیماری ها به راحتی در مدارس گسترش می یابند و امکانات ضعیف به وضوح اوضاع را بدتر می کند
[ترجمه ترگمان]Dysentery و دیگر بیماری ها به راحتی در مدارس پخش می شوند و مناطق ضعیف به روشنی موضوع را بدتر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Richard was in bed with dysentery.
[ترجمه گوگل]ریچارد مبتلا به اسهال خونی در رختخواب بود
[ترجمه ترگمان]ریچارد با اسهال خونی در بس تر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dysentery is already rife among survivors.
[ترجمه گوگل]اسهال خونی در حال حاضر در میان بازماندگان شایع است
[ترجمه ترگمان]Dysentery در حال حاضر در بین بازماندگان شایع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They suffered from malaria, dysentery and other diseases, and they were frequently frightened.
[ترجمه گوگل]آنها از مالاریا، اسهال خونی و سایر بیماری ها رنج می بردند و اغلب می ترسیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها از مالاریا، اسهال خونی و بیماری های دیگر رنج می بردند و اغلب ترسیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many of the children were stricken with dysentery and other digestive-tract ills.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کودکان مبتلا به اسهال خونی و سایر بیماری های دستگاه گوارش بودند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکان مبتلا به اسهال خونی و دیگر مشکلات گوارشی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She had dysentery for a week.
[ترجمه گوگل]یک هفته اسهال خونی داشت
[ترجمه ترگمان]برای یک هفته اسهال خونی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The slight attack of dysentery had tired me and I had slept most of yesterday and again this morning.
[ترجمه گوگل]حمله خفیف اسهال خونی مرا خسته کرده بود و بیشتر دیروز و امروز صبح را دوباره خوابیده بودم
[ترجمه ترگمان]به اسهال خونی مبتلا شده بود و من دیروز بیشتر از دیروز و دوباره خواب بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Therefore, amebic dysentery was the predominant cause during this outbreak.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اسهال خونی آمیبی عامل اصلی این شیوع بود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، اسهال خونی، علت غالب در طول این شیوع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسهال خونی (اسم)
dysentery

دیسانتری (اسم)
dysentery

ذوسنطاریا (اسم)
dysentery

انگلیسی به انگلیسی

• intestinal disease
dysentery is an infection that causes severe diarrhoea.

پیشنهاد کاربران

✅ توضیح و تفسیر انگلیسی: infectious disease of the intestine
[پزشکی] دیسانتری: بیماری عفونی روده ای
اسهال خونی یا موکوزی

بپرس