dyscrasia


(پزشکی) دشامیزی (اختلال عضوی از بدن به ویژه در خون)، دیس کرازی، طب بدمزاجی، اختلال مزاجی یا دماغی

جمله های نمونه

1. Etanercept should be discontinued if a blood dyscrasia is evident.
[ترجمه گوگل]در صورت مشهود بودن دیسکرازی خون، مصرف اتانرسپت باید قطع شود
[ترجمه ترگمان]اگر خون وجود داشته باشه باید قطع بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The crowd who suffer from subhealthy, endocrine dyscrasia, constipation, insomnia.
[ترجمه گوگل]جمعیتی که از ناسالم، دیسکرازی غدد درون ریز، یبوست، بی خوابی رنج می برند
[ترجمه ترگمان]جمعیتی که از subhealthy، غدد درون ریز، یبوست، بی خوابی رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusion POEMS syndrome is a multisystem disorder associatd with plasma cell dyscrasia. Multiple system examination should be performed, especially in nervous system, to prevent from misdiagnosis.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری سندرم POEMS یک اختلال چند سیستمی است که با دیسکرازی سلول‌های پلاسما مرتبط است برای جلوگیری از تشخیص نادرست باید معاینه چندگانه، به ویژه در سیستم عصبی انجام شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری سندرم poems یک اختلال multisystem associatd با dyscrasia سلول پلاسما است بررسی چند سیستم باید به ویژه در سیستم عصبی انجام شود تا از misdiagnosis جلوگیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The lesson to be learned from the present case is that a transient plasma cell dyscrasia may present like multiple myeloma in the setting of heavy immunosuppression after organ transplantation.
[ترجمه گوگل]درسی که باید از مورد حاضر آموخت این است که یک دیسکرازی گذرا سلول های پلاسما ممکن است مانند مولتیپل میلوما در شرایط سرکوب شدید سیستم ایمنی پس از پیوند عضو ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]The که از وضعیت فعلی یاد گرفته می شود این است که a سلول پلاسما (dyscrasia cell may)در محیط پیوند سنگین بعد از پیوند ارگان می تواند مانند multiple myeloma باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was found that this method of treatment is especially indicated in patients with blood dyscrasia with a clinical effective rate of 8 8% .
[ترجمه گوگل]مشخص شد که این روش درمانی به ویژه در بیماران مبتلا به دیسکرازی خون با نرخ موثر بالینی 8 8٪ نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]مشخص شد که این روش برای درمان به ویژه در بیمارانی با dyscrasia خونی با نرخ موثر بالینی ۸ % نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Enhances the ability of sexual glands, suppresses the activeness of monoamine oxidase, postpone senility, eliminates spots casing by endocrine dyscrasia.
[ترجمه گوگل]توانایی غدد جنسی را افزایش می دهد، فعالیت مونوآمین اکسیداز را سرکوب می کند، پیری را به تعویق می اندازد، لکه های پوسته شده توسط دیسکرازی غدد درون ریز را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]Enhances، که توانایی غدد جنسی را مهار می کند، the آمین اکسیدی را سرکوب می کند و پیری را به تاخیر می اندازد و پوشش غدد درون ریز را از dyscrasia غدد درون ریز حذف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dysfunctional uterine bleeding in adolescence is a desease that leads to endocrine dyscrasia of adolescent female. It is refractory and always occurs with metrorrhagia and metrostaxis in turn.
[ترجمه گوگل]خونریزی ناکارآمد رحم در نوجوانی بیماری است که منجر به دیسکرازی غدد درون ریز در دختران نوجوان می شود مقاوم است و همیشه با متروراژی و متروستاکسی به نوبه خود رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]خونریزی رحمی در دوران نوجوانی یک desease است که منجر به dyscrasia غدد درون ریز از زنان نوجوان می شود این ماده نسوز است و همیشه با metrorrhagia و metrostaxis در عوض رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion The results suggested that fluid acupuncture may have inhibitive effect on the hyperplasia of mammary glands by regulating endocrine dyscrasia.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری نتایج نشان داد که طب سوزنی مایع ممکن است با تنظیم دیسکرازی غدد درون ریز، اثر بازدارنده ای بر هیپرپلازی غدد پستانی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری نتایج نشان می دهد که طب سوزنی مایع ممکن است اثر inhibitive بر hyperplasia غدد پستانی به وسیله تنظیم dyscrasia غدد درون ریز داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dural plasmacytomas are uncommon plasma cell tumors that should be considered in patients with a dural mass and history of plasma cell dyscrasia.
[ترجمه گوگل]پلاسماسیتوماهای دورال تومورهای پلاسما سل غیرشایع هستند که باید در بیماران با توده دورال و سابقه دیسکرازی پلاسما سل در نظر گرفته شوند
[ترجمه ترگمان]Dural plasmacytomas، تومورهای سلول پلاسما غیر معمول هستند که باید در بیماران دارای یک جرم مهم و تاریخچه سلول پلاسما در نظر گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The research of the mechanism involves in biochemistry, molecular biology and blood dyscrasia, but it's center still is high blood sugar which causes a series changes of ischemia and hypoxia.
[ترجمه گوگل]تحقیقات مکانیسم شامل بیوشیمی، بیولوژی مولکولی و دیسکرازی خون است، اما مرکز آن همچنان قند خون بالا است که باعث ایجاد یک سری تغییرات ایسکمی و هیپوکسی می شود
[ترجمه ترگمان]تحقیقات این مکانیسم شامل بیو شیمی، بیولوژی مولکولی و dyscrasia خونی است، اما مرکز آن هنوز قند خون بالایی دارد که باعث تغییر کمی کم خونی و کم خونی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• defect in the composition of the blood

پیشنهاد کاربران

دشامیزی، دیس کرازی ( اسم ) : ترکیب غیرطبیعی اخلاط اربعه؛ هر وضعیت غیرعادی بدن ( تاریخی )
✅ توضیح و تفسیر انگلیسی: abnormal mixture of the four humors
[پزشکی] دیس کرازی: ترکیب غیرطبیعی اخلاط اربعه
نارسایی مغز استخوان
دیسکرازی اصطلاحی غیر اختصاصی است که به بیماری یا اختلالی به ویژه در خون اشاره دارد.

بپرس