dyscalculia

جمله های نمونه

1. Developmental dyscalculia, which is a specific learning disorder impeding the ability of a child to acquire arithmetical skills, seriously affects children's normal development and daily life.
[ترجمه گوگل]اختلال محاسباتی رشدی که یک اختلال یادگیری خاص است که مانع از توانایی کودک در کسب مهارت های حسابی می شود، رشد طبیعی و زندگی روزمره کودکان را به طور جدی تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]dyscalculia رشد که یک اختلال یادگیری خاص برای توانایی یک کودک برای به دست آوردن مهارت محاسباتی است، به طور جدی بر رشد طبیعی کودکان و زندگی روزمره تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. People with dyscalculia might also have a poor sense of direction.
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به دیسکالکلولیا نیز ممکن است حس جهت گیری ضعیفی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]افراد مبتلا به dyscalculia نیز ممکن است حس ضعیفی از جهت داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Developmental dyscalculia ( DD) is a specific learning disorder impeding the ability of a child to acquire arithmetical skills.
[ترجمه گوگل]اختلال محاسبات رشدی (DD) یک اختلال یادگیری خاص است که مانع از توانایی کودک در کسب مهارت های حسابی می شود
[ترجمه ترگمان]dyscalculia رشد (DD)یک اختلال یادگیری خاص است که مانع از توانایی یک کودک برای به دست آوردن مهارت محاسباتی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Experts say students with dyscalculia need extra time to complete their work.
[ترجمه گوگل]کارشناسان می گویند دانش آموزانی که دچار اختلال حساب هستند به زمان بیشتری برای تکمیل کار خود نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]متخصصان می گویند که دانش آموزان مبتلا به dyscalculia به زمان بیشتری نیاز دارند تا کار خود را تکمیل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Children with dyscalculia have trouble reading numbers and picturing them in their mind.
[ترجمه گوگل]کودکان مبتلا به اختلال حساب در خواندن اعداد و به تصویر کشیدن آنها در ذهن خود مشکل دارند
[ترجمه ترگمان]کودکانی که مبتلا به نارساخوانی هستند، با خواندن اعداد مشکل دارند و آن ها را در ذهن خود ترسیم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dyscalculia is just as prevalent in the population as dyslexia and attention deficit hyperactivity disorder.
[ترجمه گوگل]نارساخوانی به همان اندازه در جمعیت شایع است که نارساخوانی و اختلال کمبود توجه بیش فعالی
[ترجمه ترگمان]اختلال کم توجهی بیش فعالی معمولا در جمعیت به عنوان نارساخوانی و اختلال کم توجهی بیش فعالی رایج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. People with dyscalculia might also have a poor direction.
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به دیسکالکلولیا نیز ممکن است جهت گیری ضعیفی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]افراد مبتلا به dyscalculia نیز ممکن است جهت بدی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• inability to solve mathematical problems (usually a result of brain impairment)

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم dys
📌 این ریشه، معادل "ill" و "bad" و "difficult" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به ill و bad و یا difficult مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 dysfunctional: not working properly; "bad" function
🔘 dyslexia: a condition that makes reading "difficult"
🔘 dystopia: a society characterized by "bad" conditions
🔘 dysphoria: a state of "ill" or generalized discomfort
🔘 dysentery: a disease causing severe "illness" of the intestines
🔘 dystrophy: a disease causing muscle "bad" development
🔘 dyspepsia: indigestion or difficulty in digesting food, leading to an "ill" feeling
🔘 dyslipidemia: an abnormal amount of "bad" lipids in the blood
🔘 dysregulation: improper control, leading to "bad" functioning
🔘 dysphagia: difficulty swallowing, resulting in "ill" effects
🔘 dyscalculia: difficulty in learning mathematics, making it "difficult" to grasp
🔘 dysmenorrhea: painful or "ill" menstruation
🔘 dysphasia: difficulty in speaking, typically caused by a "bad" condition in the brain
🔘 dysarthria: difficulty in articulating speech, making pronunciation "difficult"
🔘 dyskinesia: abnormal or "bad" movement of the body
🔘 dysesthesia: an unpleasant or "ill" sensation in the skin
🔘 dysbiosis: an imbalance of "bad" bacteria in the body
🔘 dyspnea: difficulty breathing, leading to an "ill" feeling
🔘 dyscrasia: an abnormal or "bad" condition of the blood
🔘 dysmetria: difficulty in coordinating movement, causing "bad" motor control

حساب پریشی ( اسم ) : یک اختلال رشدی که در آن، توانایی کودک در یادگیری حقایق حسابی و پردازش و کار با اعداد به طور قابل توجهی کمتر از حد طبیعی برای سن او است. همانند خوانش پریشی که با آن در ارتباط است، حساب پریشی ناشی از اختلالات فکری نمی باشد.
حساب پریشی ( ناتوان در انجام محاسبات )
اختلال در یادگیری ریاضی

بپرس