1. Dynastic tension within the kingdom, however, was a source of weakness.
[ترجمه گوگل]با این حال، تنش های سلسله ای در داخل پادشاهی، منبع ضعف بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، تنش در داخل کشور یک منبع ضعف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، تنش در داخل کشور یک منبع ضعف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Dynastic concord and family harmony were, however, bought somewhat at the expense of the two princes' subjects.
[ترجمه گوگل]با این حال، توافق خاندانی و هماهنگی خانوادگی تا حدودی به هزینه رعایای دو شاهزاده خریداری شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، سازش و هماهنگی خانوادگی تا حدی به قیمت دو امپراطور خریداری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، سازش و هماهنگی خانوادگی تا حدی به قیمت دو امپراطور خریداری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The overall effect of these dynastic upsets and sudden reversal of political alignment was disastrous from Rome's viewpoint.
[ترجمه گوگل]تأثیر کلی این آشفتگیهای سلسلهای و وارونه شدن ناگهانی صفبندی سیاسی از دیدگاه روم فاجعهبار بود
[ترجمه ترگمان]تاثیر کلی این upsets dynastic و برگشت ناگهانی اتحاد سیاسی از دیدگاه رم فاجعه بار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تاثیر کلی این upsets dynastic و برگشت ناگهانی اتحاد سیاسی از دیدگاه رم فاجعه بار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. China's dynastic rulers, thanks to their Confucian belief, treated all religions evenhandedly and pursued a relaxed religious policy.
[ترجمه گوگل]حاکمان سلسله چین، به لطف اعتقاد کنفوسیوسی خود، با همه ادیان یکسان رفتار می کردند و سیاست مذهبی آرامی را دنبال می کردند
[ترجمه ترگمان]حاکمان سلطنتی چین، به لطف ایمان کنفوسیوسی، همه مذاهب را تحت درمان قرار دادند و یک سیاست مذهبی آرام را دنبال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حاکمان سلطنتی چین، به لطف ایمان کنفوسیوسی، همه مذاهب را تحت درمان قرار دادند و یک سیاست مذهبی آرام را دنبال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Han Shu ( Later Han Dynastic History ) is the first chronological dynastic history of China.
[ترجمه گوگل]هان شو (تاریخ سلسله هان بعدی) اولین تاریخ سلسله زمانی چین است
[ترجمه ترگمان](هان شو (اواخر (هان)اولین تاریخ dynastic سلطنتی چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان](هان شو (اواخر (هان)اولین تاریخ dynastic سلطنتی چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There was no doubting the family's dynastic ambitions.
[ترجمه گوگل]هیچ شکی در جاه طلبی های خاندان خانواده وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ شک و تردیدی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ شک و تردیدی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. And most dynastic changes came about as a result of such peasant uprisings.
[ترجمه گوگل]و بیشتر تغییرات سلسله ای در نتیجه چنین قیام های دهقانی به وجود آمد
[ترجمه ترگمان]و بیشتر تغییرات dynastic در نتیجه قیام های مردمی رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و بیشتر تغییرات dynastic در نتیجه قیام های مردمی رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. So, they make their personal or dynastic rule absolute based on loyalty to them as individuals and not to the state as some sort of abstraction.
[ترجمه گوگل]بنابراین، حکومت شخصی یا سلسله ای خود را بر اساس وفاداری به خود به عنوان افراد و نه به دولت به عنوان نوعی انتزاع مطلق می کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، آن ها قانون شخصی یا سلطنتی خود را براساس وفاداری به آن ها به عنوان افراد ایجاد می کنند و نه به دولت به عنوان نوعی انتزاع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، آن ها قانون شخصی یا سلطنتی خود را براساس وفاداری به آن ها به عنوان افراد ایجاد می کنند و نه به دولت به عنوان نوعی انتزاع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Against this background, both in the role of dynastic politics are not the same.
[ترجمه گوگل]در این زمینه، هر دو در نقش سیاست سلسله ای یکسان نیستند
[ترجمه ترگمان]در برابر این پیش زمینه، هر دو در نقش سیاست پادشاهی یک سان نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در برابر این پیش زمینه، هر دو در نقش سیاست پادشاهی یک سان نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The custom is a holdover from China's dynastic days.
[ترجمه گوگل]این رسم یادگاری از دوران سلسله چین است
[ترجمه ترگمان]این رسم یادگار دوران سلطنتی چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این رسم یادگار دوران سلطنتی چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Dynastic succession has to go, they say: we are not North Korea.
[ترجمه گوگل]جانشینی سلسله باید برود، آنها می گویند: ما کره شمالی نیستیم
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که جانشینی Dynastic باید انجام شود: ما کره شمالی نیستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که جانشینی Dynastic باید انجام شود: ما کره شمالی نیستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Dynastic change and regime separation led to scholars' preoccupation with pleasure-seeking.
[ترجمه گوگل]تغییر سلسله و جدایی رژیم منجر به اشتغال علما به لذت جویی شد
[ترجمه ترگمان]تغییر Dynastic و جدایی رژیم منجر به مشغولیت اندیشمندان با جستجوی لذت بخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تغییر Dynastic و جدایی رژیم منجر به مشغولیت اندیشمندان با جستجوی لذت بخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Maecenas shared Augustus' dynastic hopes and worked for the eventual succession of Marcellus, the emperor's nephew.
[ترجمه گوگل]مایسناس امیدهای سلسله آگوستوس را داشت و برای جانشینی نهایی مارسلوس، برادرزاده امپراتور تلاش کرد
[ترجمه ترگمان]مایکناس امیدوار بود و برای جانشینی نهایی مارکلوس، برادرزاده امپراطور، کار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مایکناس امیدوار بود و برای جانشینی نهایی مارکلوس، برادرزاده امپراطور، کار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Here the dynastic inheritance seemed to have been blessed with riches.
[ترجمه گوگل]در اینجا به نظر می رسید که میراث سلسله دارای برکت ثروت بوده است
[ترجمه ترگمان]در اینجا به نظر می رسید که میراث dynastic از ثروت سرشار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در اینجا به نظر می رسید که میراث dynastic از ثروت سرشار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید