dyeing

/ˈdaɪɪŋ//daɪɪŋ/

رنگرزی، رزیدن، پارچه رنگ زنی، صباغی

جمله های نمونه

1. the period when dyeing and curling the hair were all the rage
دوره ای که مو رنگ کردن و مو فر زدن کاملا مد شده بود

2. A purple may be made by dyeing a blue over a red.
[ترجمه گوگل]بنفش ممکن است با رنگ کردن رنگ آبی روی قرمز ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]رنگ بنفش را می توان با رنگ آبی بر روی قرمز رنگ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most operate in highly polluting industries: bleaching and dyeing, electroplating and printing circuit boards.
[ترجمه گوگل]بیشتر آنها در صنایع بسیار آلاینده فعالیت می کنند: سفید کردن و رنگرزی، آبکاری و تخته های مدار چاپ
[ترجمه ترگمان]اکثر آن ها در صنایع بسیار آلوده کننده کار می کنند: سفید کردن و رنگرزی، electroplating و تابلوهای مدار چاپی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A village-based fabric weaving and dyeing business was quite unused to the sudden whims and vagaries of the capitalist fashion industry.
[ترجمه گوگل]یک تجارت پارچه‌بافی و رنگرزی روستایی برای هوس‌ها و هوس‌های ناگهانی صنعت مد سرمایه‌داری کاملاً بی‌استفاده بود
[ترجمه ترگمان]یک کارخانه نساجی و رنگرزی که در روستا کار می کرد کاملا به هوس ناگهانی و vagaries صنعت مد سرمایه داری عادت نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. During 1990, a package dyeing system will be installed that will greatly streamline the dyeing process.
[ترجمه گوگل]در طول سال 1990، یک سیستم رنگرزی پکیج نصب خواهد شد که فرآیند رنگرزی را تا حد زیادی ساده می کند
[ترجمه ترگمان]در طی سال ۱۹۹۰ یک سیستم رنگرزی بسته نصب خواهد شد که به شدت فرآیند رنگرزی را ساده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The three-day dyeing process is done by hand on their patio.
[ترجمه گوگل]مراحل رنگرزی سه روزه با دست در پاسیو آنها انجام می شود
[ترجمه ترگمان]این فرآیند رنگ آمیزی سه روزه توسط دست روی حیاط خود انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Color is fixed in dyeing.
[ترجمه گوگل]رنگ در رنگرزی ثابت می شود
[ترجمه ترگمان]رنگ در رنگرزی ثابت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The close links between the two continued, with dyeing carried out for both at Stanley.
[ترجمه گوگل]پیوندهای نزدیک بین این دو ادامه یافت و رنگرزی برای هر دو در استانلی انجام شد
[ترجمه ترگمان]روابط نزدیک بین این دو، همراه با رنگرزی برای هر دو در استنلی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With this special requirement of surface colouration, general dyeing process is not available.
[ترجمه گوگل]با این نیاز خاص رنگ‌آمیزی سطح، فرآیند رنگرزی عمومی در دسترس نیست
[ترجمه ترگمان]با این نیاز خاص of سطح، فرآیند رنگ آمیزی عمومی موجود نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is shown that unlevel dyeing of textiles depends mainly on the longitudinal unevenness of the fineness of the multifilament yarn and is less influenced by the transverse unevenness.
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که رنگرزی ناهموار منسوجات عمدتاً به ناهمواری طولی ظرافت نخ چند رشته ای بستگی دارد و کمتر تحت تأثیر ناهمواری عرضی قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]نشان داده می شود که رنگ کردن unlevel عمدتا وابسته به عدم یکنواختی طولی of multifilament است و کم تر متاثر از unevenness عرضی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dyeing wastewater and acrylic acid wastewater were adopted as research objects in transpiring wall reactor with hydrogen peroxide as oxidant.
[ترجمه گوگل]پساب رنگرزی و فاضلاب اسید اکریلیک به عنوان اشیاء تحقیقاتی در راکتور دیواره تعرق با پراکسید هیدروژن به عنوان اکسیدان پذیرفته شد
[ترجمه ترگمان]فاضلاب Dyeing و فاضلاب acrylic به عنوان اشیا تحقیقاتی در رآکتور آبی transpiring با آب اکسیژنه به عنوان اکسید oxidant به کار گرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The dyeing behavior of Colvaceton reactive dyes was tested systematically to study the principal dyeing performance of the alkali bath and the denaturalization bath for soybean fiber.
[ترجمه گوگل]رفتار رنگرزی رنگ‌های واکنش‌دهنده Colvaceton به‌طور سیستماتیک برای مطالعه عملکرد رنگرزی اصلی حمام قلیایی و حمام غیرطبیعی‌سازی برای فیبر سویا مورد آزمایش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]رفتار رنگ کردن رنگ آمیزی فعال Colvaceton به صورت سیستماتیک مورد آزمایش قرار گرفت تا عملکرد رنگ آمیزی اصلی حمام کلر و حمام denaturalization را برای فیبر سویا بررسی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Upmarket dyeing machine and the 40 - odd set of finishing facilities.
[ترجمه گوگل]دستگاه رنگرزی لوکس و مجموعه 40 نفری امکانات تکمیلی
[ترجمه ترگمان]یک ماشین رنگرزی و مجموعه ۴۰ نفره از امکانات اتمام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dry, brittle hair and split ends were the unfortunate consequence of years of dyeing it peroxide blond.
[ترجمه گوگل]موهای خشک و شکننده و نوک دوشاخه نتیجه ناگوار سال‌ها رنگرزی بلوند پراکسید آنها بود
[ترجمه ترگمان]خشک و مو و مو و مو و مو و مو و مو و مو و مو بور و مو بور و مو بور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] رنگرزى، رزیدن، پارچه رنگ زنی
[نساجی] رنگرزی
[پلیمر] رنگرزی

انگلیسی به انگلیسی

• expiring, terminally ill, on death's door, near death, moribund
coloring, staining, tinting

پیشنهاد کاربران

رنگ کردن ( مو )
dyeing ( شیمی )
واژه مصوب: رنگرزی
تعریف: افزودن رنگ بخش به ماده که یا با زیرآیند ( substrate ) پیوند شیمیایی تشکیل می دهد یا براثر فرایندی فیزیکی که برای تغییر رنگ انجام می شود، کاملاً به ماده متصل می شود|||متـ . رَزش

بپرس