dyed

/ˈdaɪ//daɪ/

رنگ کردن، رنگ زدن

جمله های نمونه

1. She has dyed her hair brown.
[ترجمه گوگل]موهایش را قهوه ای رنگ کرده است
[ترجمه ترگمان]موهایش را رنگ کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My mum thinks dyed blonde hair is a bit common.
[ترجمه گوگل]مادرم فکر می کند موهای بلوند رنگ شده کمی رایج است
[ترجمه ترگمان]مامانم فکر می کنه مو بلوند یه ذره معمولیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She dyed her hair blonde.
[ترجمه zz] او موهایش را بلوند رنگ کرد
|
[ترجمه گوگل]موهایش را بلوند رنگ کرد
[ترجمه ترگمان]موهاش رو بلوند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He'd dyed his hair, which was almost unheard-of in the 1960s.
[ترجمه گوگل]او موهایش را رنگ کرده بود، چیزی که در دهه 1960 تقریباً بی سابقه بود
[ترجمه ترگمان]موهایش را رنگ کرده بود، که تقریبا در دهه ۱۹۶۰ بی سابقه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Didn't you notice? He has dyed his hair.
[ترجمه گوگل]متوجه نشدی؟ موهایش را رنگ کرده است
[ترجمه ترگمان]متوجه نشدی؟ موهایش را رنگ کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She dyed her hair green just for a laugh.
[ترجمه گوگل]فقط برای خنده موهایش را سبز رنگ کرد
[ترجمه ترگمان]موهایش را سبز کرد، فقط برای خندیدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Deep blushes dyed the girl's cheeks.
[ترجمه گوگل]رژگونه های عمیق گونه های دختر را رنگ کردند
[ترجمه ترگمان]سرخ شد و گونه های دختر را رنگ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Priscilla's hair was dyed jet black.
[ترجمه گوگل]موهای پریسیلا به رنگ مشکی بود
[ترجمه ترگمان]موهای \"پرسیلا\" سیاه رنگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She has dyed her brown hair peroxide blonde.
[ترجمه گوگل]او موهای قهوه ای خود را بلوند پراکسید رنگ کرده است
[ترجمه ترگمان] اون موهای قهوه ای رنگش رو رنگ کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The wounded man's blood dyed the floor red.
[ترجمه گوگل]خون مجروح زمین را قرمز کرد
[ترجمه ترگمان]خون مرد زخمی روی کف اتاق سرخ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He dyed the dress blue.
[ترجمه گوگل]لباس را آبی رنگ کرد
[ترجمه ترگمان]لباس آبی را رنگ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was a mature lady with dyed ginger hair.
[ترجمه گوگل]او یک خانم بالغ با موهای زنجبیلی رنگ شده بود
[ترجمه ترگمان]او زن بالغی بود با موهای حنایی رنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was a mature lady with dyed ginger hair and a roguish grin.
[ترجمه گوگل]او یک خانم بالغ با موهای زنجبیلی رنگ شده و پوزخندی سرکش بود
[ترجمه ترگمان]او زن بالغی بود با موهای حنایی رنگ و لبخند roguish
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She cropped her hair and dyed it blonde.
[ترجمه گوگل]موهایش را کوتاه کرد و آنها را بلوند رنگ کرد
[ترجمه ترگمان]موهایش را کوتاه کرد و آن را رنگ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The women prepared, spun and dyed the wool.
[ترجمه گوگل]زنان پشم را تهیه کرده، ریسیدند و رنگ کردند
[ترجمه ترگمان]زن ها خود را آماده کرده بودند و پشم را رنگ کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] رنگ شده - رنگی

پیشنهاد کاربران

رنگدانه چیزی را بوجود آوردن
اصول و مبانی چیزی را خلق کردن
They can be seen as the poles of faithfulness of content and
faithfulness of form, reformulations of the sense - for - sense and word - for - word dyad of Cicero and St Jerome
...
[مشاهده متن کامل]

این دو ایده می توانند همان دو قطب وفاداری به محتوا و وفاداری به شکل ظاهری متن باشند، یعنی ترسیم دوباره ترجمه کلمه به کلمه و ترجمه مفهوم به مفهوم که رنگدانه آنرا سیسرو و سنت جروم بوجود آوردند.

صرفا برای مو کاربرد نداره
مثل dyed eggs که به معنی تخم مرغ رنگ شدس
رنگ کردن⚫for example:I dyed my hair
موی رنگ شده

بپرس