1. a dutiful son
پسر حرف شنو
2. She continued to play out her role of dutiful daughter.
[ترجمه گوگل]او به ایفای نقش دختر وظیفه شناس خود ادامه داد
[ترجمه ترگمان]او به ایفای نقش دختر وظیفه شناس ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به ایفای نقش دختر وظیفه شناس ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The days of the dutiful wife, who sacrifices her career for her husband, are over.
[ترجمه گوگل]روزگار زن وظیفه شناس که شغلش را فدای همسرش می کند به پایان رسیده است
[ترجمه ترگمان]روزی که زن وظیفه شناسی که حرفه خود را فدای شوهرش می کند تمام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روزی که زن وظیفه شناسی که حرفه خود را فدای شوهرش می کند تمام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She was a complaisant wife and dutiful daughter.
[ترجمه گوگل]او همسری دلسوز و دختری وظیفه شناس بود
[ترجمه ترگمان]او همسر منشی بود و دختر وظیفه شناسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او همسر منشی بود و دختر وظیفه شناسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I am a disappointing, though generally dutiful, student. That is, I do as I'm told.
[ترجمه گوگل]من دانش آموزی ناامیدکننده، هرچند عموماً وظیفه شناس هستم یعنی همان کاری که به من گفته می شود را انجام می دهم
[ترجمه ترگمان]من یک آدم ناامید کننده هستم، هر چند معمولا وظیفه شناس، دانش آموز این همان کاری است که به من گفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من یک آدم ناامید کننده هستم، هر چند معمولا وظیفه شناس، دانش آموز این همان کاری است که به من گفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. All my life I have been an obedient, dutiful daughter.
[ترجمه گوگل]در تمام عمرم دختری مطیع و وظیفه شناس بوده ام
[ترجمه ترگمان]تمام عمرم یک دختر مطیع و مطیع بوده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تمام عمرم یک دختر مطیع و مطیع بوده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It indicates her willingness to be the dutiful wife yet refusal to be seen as part of a united couple.
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده تمایل او به همسری وظیفه شناس است و در عین حال حاضر نیست به عنوان بخشی از یک زوج متحد دیده شود
[ترجمه ترگمان]نشان می دهد که تمایل او به عنوان همسر وظیفه شناس، در عین حال امتناع از دیده شدن به عنوان بخشی از یک زوج متحد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نشان می دهد که تمایل او به عنوان همسر وظیفه شناس، در عین حال امتناع از دیده شدن به عنوان بخشی از یک زوج متحد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. No denying the boy was dutiful and punctilious in all things, however opinionated he might be.
[ترجمه گوگل]نمی توان انکار کرد که پسر در همه چیز وظیفه شناس و نکته سنج بود، هر چقدر هم که صاحب نظر باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ شکی نبود که این پسر، هر قدر هم که باشد، وظیفه شناس و نکته سنج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ شکی نبود که این پسر، هر قدر هم که باشد، وظیفه شناس و نکته سنج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Words or touch are merely the dutiful compliance with rules of proper behaviour.
[ترجمه گوگل]کلمات یا لمس صرفاً رعایت وظیفه شناسانه با قوانین رفتار مناسب است
[ترجمه ترگمان]کلمات یا لامسه تنها سازگاری وظیفه شناسی با قوانین رفتار مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کلمات یا لامسه تنها سازگاری وظیفه شناسی با قوانین رفتار مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Dutiful applause greeted his speech.
[ترجمه گوگل]تشویق های وظیفه شناسانه سخنان او را مورد استقبال قرار داد
[ترجمه ترگمان]کف زدن ها با شور و شوق شروع به صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کف زدن ها با شور و شوق شروع به صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Two pairs of hands were missing from the dutiful applause that greeted his speech.
[ترجمه گوگل]دو جفت دست از کف زدن های وظیفه شناسانه ای که به سخنان او خوشامد گفت گم شده بود
[ترجمه ترگمان]دو جفت دست از کف زدن وظیفه شناسی که به او تبریک گفتند، از دست داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو جفت دست از کف زدن وظیفه شناسی که به او تبریک گفتند، از دست داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The authoritarian parent or dutiful child attitudes that so often characterized these relationships in previous generations are thankfully on the way out.
[ترجمه گوگل]نگرشهای اقتدارگرای والدین یا فرزندان وظیفهشناس که اغلب این روابط را در نسلهای گذشته مشخص میکردند، خوشبختانه در راه است
[ترجمه ترگمان]والدین مستبد و یا رفتارهای کودکان وظیفه شناسی که اغلب این روابط را در نسل های گذشته مشخص می کنند، خوشبختانه در راه خروج از آن قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]والدین مستبد و یا رفتارهای کودکان وظیفه شناسی که اغلب این روابط را در نسل های گذشته مشخص می کنند، خوشبختانه در راه خروج از آن قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. His wife, dutiful as ever, did as he bade.
[ترجمه گوگل]همسرش که مثل همیشه وظیفه شناس بود، به دستور او عمل کرد
[ترجمه ترگمان]زنش هم مثل همیشه وظیفه شناس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زنش هم مثل همیشه وظیفه شناس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. These dutiful wives will stoke their boilers, fill their tanks to keep them running.
[ترجمه گوگل]این همسران وظیفهشناس دیگهای بخارشان را روشن میکنند، مخازنشان را پر میکنند تا کارشان را حفظ کنند
[ترجمه ترگمان]این زنان وظیفه شناسی بخار خود را دامن می زنند و تانک خود را پر می کنند تا آن ها را در حال دویدن نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این زنان وظیفه شناسی بخار خود را دامن می زنند و تانک خود را پر می کنند تا آن ها را در حال دویدن نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. But the dutiful reader will emerge with an impressively thorough account.
[ترجمه گوگل]اما خواننده ی وظیفه شناس با گزارشی کاملاً دقیق ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]اما خواننده محترم با یک حساب بسیار دقیق پدیدار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما خواننده محترم با یک حساب بسیار دقیق پدیدار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید