duties


بازرگانى : حقوق

جمله های نمونه

1. duties appertaining to members of parliament
وظایف محوله به اعضای پارلمان

2. duties consumptive of time and money
وظایفی که وقت و پول را به هدر می دهند.

3. daughterly duties
وظایف دخترانه (نسبت به والدین)

4. his duties were light
وظایف او آسان بود.

5. housewifely duties
وظایف خانه داری

6. manifold duties
وظایف متعدد

7. ministerial duties
وظایف وزارت

8. my duties keep me on the hump
وظایف من مرا سخت مشغول نگاه می دارد.

9. onerous duties
مسئولیت های سنگین

10. parental duties
وظایف والدین

11. pastoral duties
وظایف کشیشی

12. the duties and responsibilities of citizenship
وظایف و مسئولیت های شهروندی

13. the duties of a good teacher
وظایف یک معلم خوب

14. the duties of paternity
وظایف پدری

15. a child's duties toward his/her parents
وظایف فرزند نسبت به والدین

16. her daily duties also included cooking
کارهای روزانه ی او شامل پخت و پز هم می شد.

17. conjugal rights and duties
حقوق و وظایف زناشویی

18. free of customs duties
بخشوده از عوارض گمرکی

19. he discharged his duties honorably
او با شرافتمندی وظایف خود را انجام داد.

20. he performed his duties diligently and without ostentation
او وظایف خود را با کوشایی و بدون خودنمایی انجام داد.

21. he performed his duties dissatisfactorily
او وظایف خود را به طور رضایت بخش انجام نداد.

22. he performed his duties in good faith
او وظایف خود را با خلوص نیت انجام داد.

23. he performed his duties most capably
او وظایف خود را با کمال لیاقت انجام داد.

24. he performed his duties with assiduity
با پشتکار وظایف خود را انجام داد.

25. he performed his duties with extreme diligence
او وظایف خود را با نهایت کوشایی انجام داد.

26. he performed his duties with zeal
او وظایف خود را با شوق و ذوق انجام می داد.

27. management and the duties associated with it
مدیریت و مسئولیت های مربوطه

28. pari performed her duties with dispatch and charm
پری وظایف خود را با سرعت و ظرافت انجام داد.

29. the devolution of duties in an organization
تفویض مسئولیت ها در یک سازمان

30. the performance of duties
انجام وظایف

31. they shared directorial duties
آنان در وظایف کارگردانی مشارکت داشتند.

32. to perform one's duties
وظایف خود را انجام دادن

33. a congressional bill establishing duties on many imports
لایحه ی کنگره که برای بسیاری از واردات مالیات مقرر می کند

34. he shoulders several important duties at the ministry
در وزارتخانه چندین مسئولیت مهم را به عهده دارد.

35. his neglect of his duties is inexcusable
قصور او در انجام وظایفش بخشودنی نیست.

36. the exercise of one's duties
انجام وظایف شخصی

37. to perform one's priestly duties
وظایف کشیشی خود را انجام دادن

38. negligence in the performance of duties
فروگذاری در انجام وظایف

39. parents should never shirk their duties toward their children
والدین هرگز نباید در انجام وظایف خود نسبت به فرزندانشان کوتاهی کنند.

40. remiss in the performance of duties
سهل انگار در انجام وظایف

41. the assignment of each employee's duties
تعیین مسئولیت هر یک از کارمندان

42. the prescription of an individual's duties toward others
تعیین وظایف فرد نسبت به دیگران

43. we alerted them to their duties
آنان را به وظایف خود آگاه کردیم.

44. you ought to fulfill your duties toward your mother
تو باید به وظایف خود نسبت به مادرت عمل کنی.

45. he was exempted from paying customs duties
او از پرداخت حقوق گمرکی معاف شد.

46. his failure to carry out his duties . . .
ناتوانی او در انجام وظایفش . . . .

47. he failed in the performance of his duties
او در انجام وظایف خود کوتاهی کرد.

48. he was derelict in the performance of his duties
او در انجام وظایف خود کوتاهی می کرد.

49. he was not able to perform his editorial duties on account of illness
به واسطه ی بیماری قادر به انجام وظایف سردبیری نبود.

50. grief did not divert him from the performance of his duties
اندوه او را از انجام وظایفش واراهه (منحرف) نکرد.

51. soon he found the method for the performance of his duties
به زودی به شیوه ی انجام وظایفش پی برد.

52. the conservation of the environment is one of the most important duties of the present generation
نیکداشت محیط زیست (زیست بوم) یکی از بزرگترین وظایف نسل حاضر است.

53. he demands that he be given greater license in the exercise of his duties
او خواهان آن است که در انجام وظایف خود از آزادی عمل بیشتری برخوردار باشد.

تخصصی

[فوتبال] حقوق
[حقوق] عوارض

پیشنهاد کاربران

وظایف یا تعهدات
تعهدات
Excise duties:عوارض مالیات غیر مستقیم
تکالیف
وظایف

بپرس