dutch uncle

/ˈdət͡ʃˈəŋkl̩//dʌt͡ʃˈʌŋkl̩/

(عامیانه - کسی که بی رو در بایستی و با شدت و در عین حال با حسن نیت نصیحت یا سرزنش می کند) عموی هلندی، بزرگ محله، کسی که به سختی دیگری را ملامت کند

جمله های نمونه

1. Stop talking to me like a Dutch uncle about my duty to my family, my school, and my country.
[ترجمه گوگل]مثل یک عموی هلندی با من در مورد وظیفه ام در قبال خانواده، مدرسه و کشورم صحبت نکنید
[ترجمه ترگمان]با من مثل دایی هلندی در مورد وظیفه ام به خانواده ام، مدرسه و وطن من حرف نزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't be a Dutch uncle. Try to become a kind person.
[ترجمه گوگل]عمو هلندی نباش سعی کن آدم مهربونی بشی
[ترجمه ترگمان]دایی هلندی نباش سعی کنید فردی مهربان باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rolland talked to Laura like a Dutch uncle.
[ترجمه گوگل]رولان با لورا مثل یک عموی هلندی صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]Rolland مثل یک عموی هلندی با لو را صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tom is talking like a Dutch uncle to his prospective father - in - law .
[ترجمه گوگل]تام مثل یک عموی هلندی با پدرشوهرش صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]تام دارد مثل یک عموی هلندی با پدر آینده خودش حرف می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He acts like a Dutch uncle all the time.
[ترجمه گوگل]او همیشه مانند یک عموی هلندی عمل می کند
[ترجمه ترگمان]او همیشه مثل یک عموی هلندی رفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I will talk to him like a Dutch uncle.
[ترجمه گوگل]من مثل یک عموی هلندی با او صحبت خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]مثل یک عموی هلندی با او حرف می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He's a Dutch uncle.
[ترجمه گوگل]او یک عموی هلندی است
[ترجمه ترگمان]اون یه عموی Dutch
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس