dustiness


خاک الودگی، الودگی بخاک، کثافت

جمله های نمونه

1. Ignoring their city's renowned dustiness, Beijingers adore wearing white, and winter is no time to forswear it.
[ترجمه گوگل]پکنی‌ها با نادیده گرفتن غبارآلودگی شهرشان، پوشیدن لباس سفید را می‌پسندند و زمستان فرصتی برای چشم پوشی از آن نیست
[ترجمه ترگمان]Beijingers با نادیده گرفتن dustiness مشهور شهر خود، پوشیدن لباس سفید را تحسین می کند و زمستان وقت آن نیست که آن را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Also, as our sun galactic center it may sweep through areas of interstellar dustiness.
[ترجمه گوگل]همچنین، به عنوان مرکز کهکشانی خورشید ما ممکن است از میان مناطق غبارآلود بین ستاره ای عبور کند
[ترجمه ترگمان]هم چنین به عنوان مرکز کهکشانی ما، ممکن است از میان مناطق میان ستاره ای میان ستارگان عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We also need to improve the ventilation in our office to help prevent headaches, smells, sore throats, stuffiness and dustiness.
[ترجمه گوگل]ما همچنین باید تهویه مطب خود را بهبود بخشیم تا از سردرد، بو، گلودرد، گرفتگی و گرد و غبار جلوگیری کنیم
[ترجمه ترگمان]ما همچنین باید تهویه را در دفتر خود بهبود بخشیم و به پیش گیری از سردرد، بوی، گلو درد، stuffiness و dustiness کمک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To get a better sense of the net effects brought about by the ups and downs of dust, it would help to have a detailed historical record of the dustiness of the planet.
[ترجمه گوگل]برای درک بهتر اثرات خالص ناشی از فراز و نشیب های گرد و غبار، به داشتن یک سابقه تاریخی دقیق از غبارآلود بودن سیاره کمک می کند
[ترجمه ترگمان]برای درک بهتر تاثیرات خالص حاصل از فراز و نشیب های گرد و غبار، به داشتن یک رکورد تاریخی مفصل از the سیاره کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Heat treated boards display a reduced modulus of rupture and an increase in dustiness.
[ترجمه گوگل]تخته های عملیات حرارتی مدول پارگی کاهش یافته و گرد و غبار را افزایش می دهند
[ترجمه ترگمان]صفحات درمان شده با حرارت، ضریب کاهش گسیختگی و افزایش در dustiness را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Also, as our sun orbits the galactic center it may sweep through areas of interstellar dustiness.
[ترجمه گوگل]همچنین، همانطور که خورشید ما به دور مرکز کهکشانی می چرخد، ممکن است از میان مناطق غبارآلود بین ستاره ای عبور کند
[ترجمه ترگمان]همچنین، هنگامی که خورشید در مرکز کهکشانی قرار می گیرد، ممکن است از میان مناطق of میان ستاره ای عبور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• state of being dust-filled or covered with dust; dirtiness

پیشنهاد کاربران

بپرس