duster

/ˈdəstər//ˈdʌstə/

معنی: روپوش، گردگیر، وسیله گردگیری
معانی دیگر: (شخص یا ابزاری که گرد گیری می کند) گردگیر، روب گر، ماهوت پاک کن، دستمال گردگیری، گردروب، گردپاش، گردافشان (دستگاهی که با آن پودر صورت یا گرد سمپاشی و غیره را می پاشند)، تخته پاک کن، امر

جمله های نمونه

1. dust the table with a soft duster
میز را با گردگیر نرم گردگیری کن.

2. He went over the surfaces with a duster.
[ترجمه گوگل]با گردگیر روی سطوح رفت
[ترجمه ترگمان]او روی سطوح با یک duster رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She went over the room with a duster.
[ترجمه گوگل]با گردگیر از اتاق رفت
[ترجمه ترگمان]با a به اتاق رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He wore a canvas duster over his overalls that came down to his ankles.
[ترجمه گوگل]روی لباس‌هایش که تا مچ پاش پایین می‌آمد، یک بوم‌پاشی پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]پارچه برزنتی را روی روپوش او که تا مچ پایش می رسید پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mathilde looked, recognized the duster of tall pines, the little bridge, the stream rushing beneath it.
[ترجمه گوگل]ماتیلد نگاه کرد، گرد و غبار کاج های بلند، پل کوچک و جویباری که از زیر آن سرازیر شده بود را شناخت
[ترجمه ترگمان]Mathilde نگاه کرد، the کاج های بلند، پل کوچک را شناخت، جریان آب زیر آن دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Somebody's been over it with a duster.
[ترجمه گوگل]کسی با گردگیر از آن گذشته است
[ترجمه ترگمان]یه نفر یه گردگیری رو روی اون انداخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I did not so much as flick a duster around the papers.
[ترجمه گوگل]من به اندازه گردگیری کاغذها را تکان ندادم
[ترجمه ترگمان]من حتی به اندازه یک گردگیری با کاغذ بازی نکردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Miss Harker flapped the duster angrily.
[ترجمه گوگل]خانم هارکر با عصبانیت گردگیر را تکان داد
[ترجمه ترگمان]دوشیزه Harker duster را با عصبانیت تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I almost expected to see a feather duster in his mouth.
[ترجمه گوگل]تقریباً انتظار داشتم که پر در دهانش ببینم
[ترجمه ترگمان]تقریبا انتظار داشتم که پر از duster را در دهان او ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tom: feather duster, with which father wakes me up every morning.
[ترجمه گوگل]تام: گردگیر پر، که پدر هر روز صبح مرا با آن بیدار می کند
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد پدرم صبح زود بیدار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The maid did down the walls with a duster.
[ترجمه گوگل]خدمتکار با گردگیر دیوارها را پایین آورد
[ترجمه ترگمان]خدمتکار با پارچه ای روی دیوارها نقش بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A conduit (1 for an air duster is branched from an intermediate part of an air conduit (1 interconnecting an air supply source, which supplies compressed air, and an air tool.
[ترجمه گوگل]یک مجرا (1 برای گردگیر هوا از قسمت میانی یک مجرای هوا منشعب می شود (1 منبع تامین هوا را به هم متصل می کند که هوای فشرده را تامین می کند و یک ابزار هوا
[ترجمه ترگمان]یک مجرا (۱ برای یک duster هوا از بخش میانی یک مجرای هوا منشعب می شود (۱)یک منبع تامین هوا، که هوای فشرده را تامین می کند و یک ابزار هوا را تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The water film duster for coal-burning boiler is composed of fume inlet, venturi tube, shaped tubular (plate) nest, dewatering swirl blade, water supply system, ash discharger and water pool.
[ترجمه گوگل]گردگیر فیلم آب برای دیگ بخار زغال سنگ از ورودی دود، لوله ونتوری، لانه لوله ای شکل (صفحه)، تیغه چرخش آبگیری، سیستم تامین آب، تخلیه کننده خاکستر و حوضچه آب تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]The لوله آب برای دیگ بخار زغال سنگ از ورودی فوم، تیوب، لوله ونتوری شکل (صفحه)، تیغه چرخشی dewatering، سیستم تامین آب، خاکستر ash و استخر آب تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was the kind of duster not experienced in years.
[ترجمه گوگل]این نوعی گردگیر بود که سال ها تجربه آن را نداشت
[ترجمه ترگمان]این نوع of بود که سال ها تجربه نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روپوش (اسم)
top, cover, hood, cortex, gown, topcoat, wrapper, duster

گردگیر (اسم)
wisp, whisk, duster

وسیله گردگیری (اسم)
duster

تخصصی

[نساجی] ماشین جدا کننده ناخالصی های گیاهی از پشم - پارچه ای کتانی یا پنبه ای که دافع گرد و غبار است و جهت لباس کار استفاده می شود

انگلیسی به انگلیسی

• cloth for removing dust; one that dusts; device for dispersing powdered substances (such as insecticide)
a duster is a cloth used for removing dust from furniture and other objects.

پیشنهاد کاربران

دستمالی که باهاش گرد گیری می کنیم!
● گردگیر
● داستر ( یه جور لباس روشن و گل و گشاد که خانما معمولا خونه میپوشن )
duster ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: گَردپاش
تعریف: ماشینی برای پاشیدن مواد شیمیایی به صورت گَرد
تخته پاک کن

بپرس