durance

/ˈdjʊərəns//ˈdjʊərəns/

معنی: حبس
معانی دیگر: زندانی بودن (به ویژه برای دراز مدت)، محبوسیت، توقیف

جمله های نمونه

1. durance vile
حبس

2. He's protecting the secret of the Durances.
[ترجمه گوگل]او از راز دورنس ها محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]اون داره از راز of محافظت می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She believes he bought this property from Durance with the sole purpose of turning out the others.
[ترجمه گوگل]او معتقد است که او این ملک را از دورنس خریده و تنها هدفش این است که دیگران را بیرون کند
[ترجمه ترگمان]او معتقد است که این ملک را از Durance خریداری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nor does long our small Durance deal with that steep or deep.
[ترجمه گوگل]همچنین دورنس کوچک ما با آن شیب یا عمیق سروکار ندارد
[ترجمه ترگمان]و همچنین کاره ای کوچک ما با آن شیب تند یا عمیق زیاد طول نمی کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At sur - rhone, north Durance River and the confluence rhone kilometers.
[ترجمه گوگل]در سور-رون، رودخانه دورنس شمالی و تلاقی رون کیلومترها
[ترجمه ترگمان]در sur، رودخانه Durance شمالی و تلاقی rhone کیلومتری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Or put my tongue in durance for to die?
[ترجمه گوگل]یا زبانم را در تحمل مردن بگذارم؟
[ترجمه ترگمان]یا زبونم رو بذارم روی \"durance\" که بمیره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Durance deal with that steep or deep.
[ترجمه گوگل]برخورد Durance با آن شیب دار یا عمیق
[ترجمه ترگمان]Durance با آن شیب تند یا عمیق معامله می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On the sexual relation, people broke the durance for individual temperament owing to sociality and ethics in cultural tradition, pursuing the reasonless emotion and desire.
[ترجمه گوگل]در رابطه جنسی، افراد به دلیل اجتماعی بودن و اخلاق در سنت فرهنگی، با تعقیب عواطف و میل بی دلیل، دوام خلق و خوی فردی را شکستند
[ترجمه ترگمان]در رابطه جنسی، مردم the را به خاطر خلق و خوی فردی به خاطر اصول اخلاقی و اخلاق در سنت فرهنگی شکستند و احساس و میل reasonless را دنبال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We can break your thinking durance, because we always like talking the topic we are familiar, the progress will be slow with the same practise.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم دوام فکر شما را بشکنیم، زیرا همیشه دوست داریم با موضوعی که آشنا هستیم صحبت کنیم، پیشرفت با همان تمرین کند خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم تفکر خود را تجزیه و تحلیل کنیم، زیرا ما همیشه دوست داریم درباره موضوعی که با آن آشنا هستیم صحبت کنیم، پیشرفت با همان روش آهسته خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She tried to picture how the woman had fitted into the Durance coterie.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد تصور کند که زن چگونه در اتاق دورنس جا شده است
[ترجمه ترگمان]سعی کرد تصور کند که چگونه این زن در محفل خانوادگی Durance قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In her mind the murder and the attack at the Chagall museum were inextricably bound up with the secret of the Durances.
[ترجمه گوگل]در ذهن او، قتل و حمله به موزه شاگال به طور جدایی ناپذیری با راز دورانس مرتبط بود
[ترجمه ترگمان]در ذهن او قتل و حمله به موزه هنرهای رزمی به طور محسوسی با راز of به وجود آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Images are generated within a region of 3D space and break the durance of plane display.
[ترجمه گوگل]تصاویر در یک منطقه از فضای سه بعدی تولید می شوند و دوام صفحه نمایش را می شکنند
[ترجمه ترگمان]تصاویر در یک منطقه از فضای سه بعدی ایجاد می شوند و صفحه نمایش صفحه نمایش را می شکنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As the unified regime collapsed in the late Eastern Han Dynasty, clerisies then got free from idealistic durance and came to their self-consciousness, thinking over the existence of the individuals.
[ترجمه گوگل]با فروپاشی رژیم یکپارچه در اواخر سلسله هان شرقی، روحانیون از استقامت آرمانگرایانه رها شدند و به خودآگاهی رسیدند و به وجود افراد فکر کردند
[ترجمه ترگمان]همانطور که رژیم متحد در اواخر سلسله هان شرقی فرو ریخت، clerisies پس از آن از durance idealistic آزاد شد و به خودآگاه آن ها آمد و به وجود افراد فکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If a person hasn't formed reading habit, he is in durance of his small world around him when taking time and space into account.
[ترجمه گوگل]اگر فردی عادت به مطالعه نداشته باشد، با در نظر گرفتن زمان و مکان، دنیای کوچک اطراف خود را تحمل می کند
[ترجمه ترگمان]اگر فرد عادت خواندن را شکل نداده باشد، زمانی که زمان و فضا را در نظر می گیرد، در دنیای کوچک خود در اطراف خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At the beginning of the new period, the having slipped the leash of the durance of decade turmoil and pinko thoughts, all types of literature creations was flourishing.
[ترجمه گوگل]در آغاز دوره جدید، با لغزش افسار دوام آشفتگی های دهه و اندیشه های پینکو، انواع آفرینش های ادبی شکوفا شد
[ترجمه ترگمان]در آغاز دوره جدید، با در نظر گرفتن افسار of از آشفتگی های دهه و افکار pinko، همه انواع آثار ادبی در حال شکوفایی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حبس (اسم)
custody, detention, jail, bail, imprisonment, prison, lockout, calaboose, durance, lockup

انگلیسی به انگلیسی

• detention; imprisonment

پیشنهاد کاربران

بپرس