duplicate

/ˈduːpləkət//ˈdjuːplɪkeɪt/

معنی: تکراری، دو نسخهای، عوضی، دوبل کردن، المثنی نوشتن یا برداشتن، دو نسخه کردن، تکثیر کردن
معانی دیگر: (کاملا یکجور) همانند، همسان، همتا، لنگه، جفت، روگرفت، نسخه ی ثانی، کپی، رونوشت، رونوشت گرفتن، کپی کردن، تکرار کردن، دوباره انجام دادن، باز انگیختن، دوباره کاری کردن، دوبرابر، دوچندان، دوبرابر کردن، (داری دوبخش هم سان) دو بخشی، رجوع شود به: tax duplicate

جمله های نمونه

1. duplicate this letter and put it in the file
یک نسخه از این نامه تهیه کن و در پرونده بگذار.

2. a duplicate receipt
رونوشت رسید

3. a duplicate set of keys
یک جفت کلید یکجور

4. in duplicate
در دو نسخه،در دو رونوشت

5. you should not duplicate what has already been done
شما نباید کار انجام شده را تکرار کنید.

6. send the original copy and keep the duplicate
نسخه ی اصلی را بفرست و رونوشت آن را نگه دار.

7. Parenthood is an experience nothing else can duplicate.
[ترجمه زهرا عزیزی] پدر و مادر بودن تجربه ای است که هیچ چیز دیگری نمی تواند مانند آن باشد.
|
[ترجمه گوگل]پدر و مادر شدن یک تجربه است که هیچ چیز دیگری نمی تواند تکرار شود
[ترجمه ترگمان]Parenthood تجربه ای است که هیچ چیز دیگری نمی تواند تکثیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Is this a duplicate or the original?
[ترجمه زهرا عزیزی] این المثنی است یا نسخۀ اصلی است؟
|
[ترجمه گوگل]آیا این تکراری است یا اصلی؟
[ترجمه ترگمان]این کپی است یا نسخه اصلی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His task will be to duplicate his success overseas here at home.
[ترجمه گوگل]وظیفه او این خواهد بود که موفقیت خود را در خارج از کشور در خانه تکرار کند
[ترجمه ترگمان]وظیفه او تکرار موفقیت وی در خارج از کشور در خانه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We'll have a duplicate key cut .
[ترجمه گوگل]یک برش کلید تکراری خواهیم داشت
[ترجمه ترگمان]ما یک برش کپی مشابه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Charles scored again, with an exact duplicate of his first goal.
[ترجمه گوگل]چارلز دوباره با یک کپی از گل اولش گل زد
[ترجمه ترگمان]چارلز بار دیگر بازی را با یک کپی دقیق از هدف اولیه خود به ثمر رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You'll just have to duplicate your performance.
[ترجمه گوگل]شما فقط باید عملکرد خود را تکرار کنید
[ترجمه ترگمان]شما فقط باید عملکرد خود را دو برابر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The contract is prepared in duplicate, so that both parties can sign it.
[ترجمه گوگل]قرارداد در دو نسخه تنظیم شده است تا هر دو طرف بتوانند آن را امضا کنند
[ترجمه ترگمان]این قرارداد برای تکثیر آماده است، به طوری که هر دو طرف می توانند آن را امضا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Copies of the proposal should be sent in duplicate.
[ترجمه گوگل]نسخه های پیشنهادی باید در دو نسخه ارسال شود
[ترجمه ترگمان]نسخه هایی از این پیشنهاد باید به صورت تکراری ارسال شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The manager asks the secretary to duplicate the document.
[ترجمه گوگل]مدیر از منشی می خواهد که سند را کپی کند
[ترجمه ترگمان]مدیر از منشی خواست تا اسناد را تکثیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He let himself in with a duplicate key.
[ترجمه گوگل]با یک کلید تکراری به خودش اجازه داد وارد شود
[ترجمه ترگمان]با یک کلید کپی از خودش داخل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Can you duplicate the key for me?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید کلید را برای من کپی کنید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی کلید منو باز کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. She kept both the duplicate and the original.
[ترجمه گوگل]هم نسخه تکراری و هم اصل را نگه داشت
[ترجمه ترگمان]او هم تکرار و هم نسخه اصلی را نگه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The thieves were equipped with duplicate keys to the safe.
[ترجمه گوگل]سارقان به کلیدهای تکراری گاوصندوق مجهز بودند
[ترجمه ترگمان]دزدها با استفاده از کلیدها به گاوصندوق مجهز بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تکراری (صفت)
duplicate, repetitive, repetitious, reiterative, reduplicative

دو نسخه ای (صفت)
duplicate

عوضی (صفت)
backup, standby, reserve, auxiliary, spare, duplicate, reserved

دوبل کردن (فعل)
duplicate, dub

المثنی نوشتن یا برداشتن (فعل)
duplicate

دو نسخه کردن (فعل)
duplicate

تکثیر کردن (فعل)
increase, propagate, duplicate, multiply, reproduce, mimeograph

تخصصی

[سینما] نسخه دوم - تکرار - دوپلیکیت نگاتیف
[کامپیوتر] تکثیر کردن ؛ دو نسخه ای کردن - دو نسخه کردن، تکثیر نمودن مایجاد نسخه ی جدید از یک فایل، بدون خرابی اصل آن .
[مهندسی گاز] دونسخه کردن، دونسخه ای
[حقوق] رونوشت برداشتن، رونوشت، المثنی
[ریاضیات] دو نسخه ای، المثنی، دو نسخه، تکراری، نسخه دوم، کپی، دو برگ
[پلیمر] المثنی، مشابه سازی

انگلیسی به انگلیسی

• copy, photocopy, exact replica, reproduction
double, identical, matching
copy, replicate, photocopy
if you duplicate a piece of writing or a drawing, you make exact copies of it using a machine.
a duplicate is something that is identical to something else.
if you have something in duplicate, you have two identical copies of it.
when an activity is duplicated, two people or two groups do the same thing.

پیشنهاد کاربران

۱. مشابه. نظیر. همانند. مثل هم ۲. جفتی. دوتایی ۳. دوبرگه ای. دو نسخه ای / ۱. رونوشت. روگرفت. کپی ۲. نسخه دوم. نسخه اضافی / ۳. رونوشت گرفتن یا برداشتن از. کپی کردن ۲. تکثیر کردن ۳. از روی ( چیزی ) ساختن ۴. دوباره کاری کردن. تکرار کردن
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
the duplicate of the document.
رونوشت و کپی سند.
A duplicate document.
یک سند دو نسخه ای

۱. کپی: ساختن یک نسخه دوم یک مدرک یا فایل.
۲. تکرار: اتفاقی که دوباره اتفاق می افتد یا یک مورد که چند بار تکرار می شود.
۳. مشابه: چیزی که شبیه یک چیز دیگر است و یا همان نمونه یا الگویی است.
۴. دوبل کردن: انجام یک کار یا فعالیت دوباره، معمولاً به علت خطا یا عدم صحت در اولین بار.
عینا کپی کردن
دوستان به تلفظش توجه کنین:
/ˈduːpləkət/
یعنی /دوپلیکیت/ تلفظ میشه نه /داپلیکیت/
کپی، رونوشت، دو نسخه کردن، تکثیر کردن
موازی کاری
تکثیر شدن باکتری ها
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : duplicate
✅️ اسم ( noun ) : duplicate / duplication
✅️ صفت ( adjective ) : duplicate
✅️ قید ( adverb ) : _
duplicate ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: دوتا شدن
تعریف: تکرار شدن یک قطعۀ ژنی در یک فام‏تن
شبیه سازی کردن
مشابه
شبیه سازی. . دونسخه شدن
یکسان، یکدست، یک شکل، یکجور، مشابه، شبیه
شبیه سازی
جعل کردن برای کلاهبرداری
تکراری
نسخه برداری کردن
نمایش/نشان دادن
دو نسخه ای کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس