dunk

/ˈdəŋk//dʌŋk/

معنی: غوطه دادن، در مایع فرو کردن
معانی دیگر: (نان و غیره را در آبگوشت و غیره فرو کردن یا خیس کردن) تلیت کردن، فرو بردن، خیساندن، (برای مدت کوتاهی در آب) فرو کردن، در مایع فرو کردن هنگام خوردن

جمله های نمونه

1. The girl is allowed to dunk her biscuits in her coffer.
[ترجمه گوگل]دختر اجازه دارد بیسکویت هایش را در خزانه اش فرو کند
[ترجمه ترگمان] اون دختر اجازه داره بیسکوئیت هاش رو تو صندوق بذاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Let's dunk in the pool before dinner.
[ترجمه گوگل]بیایید قبل از شام در استخر غوطه ور شویم
[ترجمه ترگمان]بذار قبل از شام تو استخر شنا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dunk the sponge in water every now and then to stop it from drying out.
[ترجمه گوگل]اسفنج را هر از چند گاهی در آب غوطه ور کنید تا از خشک شدن آن جلوگیری کنید
[ترجمه ترگمان]گاهی اسفنج را در آب نگه می دارد و بعد آن را از خشک شدن باز می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The biggest legal slam dunk came when a judge sentenced four men to 505 years in prison.
[ترجمه گوگل]بزرگترین اسلم دانک قانونی زمانی اتفاق افتاد که یک قاضی چهار مرد را به 505 سال زندان محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین گل تساوی قانونی زمانی اتفاق افتاد که یک قاضی چهار مرد را به سال ۵۰۵ سال زندان محکوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dunk new plants in a bucket of water for an hour or so before planting.
[ترجمه گوگل]قبل از کاشت گیاهان جدید را به مدت یک ساعت یا بیشتر در یک سطل آب غوطه ور کنید
[ترجمه ترگمان]گیاهان جدید را به مدت یک ساعت یا قبل از کاشت در یک سطل آب تمیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The slam dunk was the final, dramatic proof that women could play a game recognizable to male fans of the sport.
[ترجمه گوگل]اسلم دانک آخرین و شواهدی بود که نشان می داد زنان می توانند یک بازی قابل تشخیص برای طرفداران مرد این ورزش را انجام دهند
[ترجمه ترگمان]گل محکم به شکل نهایی و چشمگیر بود که نشان می داد زنان می توانند با یک بازی قابل تشخیص در مقابل هواداران مرد این ورزش بازی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The keepers dunk the penguins in water to help remove the down and to encourage the birds to preen themselves.
[ترجمه گوگل]نگهبانان پنگوئن‌ها را در آب غوطه‌ور می‌کنند تا به از بین بردن ماهیچه‌ها کمک کنند و پرندگان را تشویق کنند که خود را از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]The که در آب می کوشیدند تا کمک کنند زمین را تمیز کنند و پرندگان را تشویق کنند که خود را preen کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On Friday night, he missed a breakaway dunk.
[ترجمه گوگل]جمعه شب، او یک دانک جدایی را از دست داد
[ترجمه ترگمان] شب جمعه، اون یه حمله انحرافی رو از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My daughter likes to dunk her biscuits in my tea.
[ترجمه گوگل]دخترم دوست دارد بیسکویت هایش را در چای من بنوشد
[ترجمه ترگمان] دخترم دوست داره her رو تو چایی من پرتاب کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We need that certain dunk, that certain kick in the rear, and he definitely gives it to us every game.
[ترجمه گوگل]ما به آن دانک خاص، آن ضربه خاص در عقب نیاز داریم و او قطعاً آن را در هر بازی به ما می دهد
[ترجمه ترگمان]ما به آن ضربه محکمی نیاز داریم که در پشت آن ضربه محکمی است و او به طور قطع هر بازی را به ما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A dunk into that aforementioned garlic butter sauce is highly recommended.
[ترجمه گوگل]خوردن آن در سس کره سیر فوق الذکر به شدت توصیه می شود
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی از سس کره سیر فوق الذکر به شدت توصیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dunk your nylons in rich suds of neutral soap.
[ترجمه گوگل]نایلون های خود را در کف غلیظی از صابون خنثی فرو کنید
[ترجمه ترگمان]nylons را با کف صابون نیمه صابون تمیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Predicting his success was a slam dunk.
[ترجمه گوگل]پیش بینی موفقیت او یک اسلم دانک بود
[ترجمه ترگمان]پیش بینی موفقیت اون یک اسلم دانک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The colonel dreaded his dunk lonely nights at his farmhouse and the dull, uneventful days.
[ترجمه گوگل]سرهنگ از شبهای تنهایی غوطه ور در خانه مزرعه اش و روزهای کسل کننده و بی حادثه می ترسید
[ترجمه ترگمان]سرهنگ شب های بی شماری را در خانه خود و روزه ای بی خبر در خانه خود می دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This paper analyses the actions of the dunk shot of the four players.
[ترجمه گوگل]این مقاله به تجزیه و تحلیل اقدامات ضربه دانک چهار بازیکن می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله اعمال یک عکس پر گل از چهار بازیکن را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غوطه دادن (فعل)
soak, cause to dive, dunk, immerse, cause to duck, plunge, immerge

در مایع فرو کردن (فعل)
dunk

انگلیسی به انگلیسی

• immerse; dip into a liquid (of food); push a basketball forcefully through the basketball hoop from above (basketball)
if you dunk something in a liquid, you put it there for a short time before swallowing it; an informal word.

پیشنهاد کاربران

Dunk on: to better in a way that is humiliating for them
e. g.
With little Revenue Expected, Cybertruck could dunk Tesla Stock
جهت بیاد سپاری dunking ducks : اردکهای سر فرو در آب
معنی غوطه دادن ، در مایه فرو کردن
معانی دیگر فرو بردن ، خیساندن
لطفاً لایک کنید.
dunk ( ورزش )
واژه مصوب: آبشار 1
تعریف: در بسکتبال، وارد کردن توپ با سرعت و قدرت به داخل سبد
تلیت کردن , فرو بردن ( در آب ) ؛ پریدن و انداختن توپ در تور ( بسکتبال )
# She dunked a biscuit in her tea
# Dunk the sponge in water every now and then to stop it from drying out
# He managed to dunk and scored in the last minute of the match
Verb
۱. فرو کردن سر یک فرد زیر آب ( برای مدت کوتاه )
۲. بالا پریدن و انداختن توپ در بسکت ( در ورزش بسکتبال اسم این حرکت dunk هست )
۳. فرو بردن غذا در یک مایع به جهت ترکیب طعم ها ( مایعاتی مثل شیر ، قهوه و مخصوصا سس )
...
[مشاهده متن کامل]

Noun
حرکت دانک در بسکتبال
verb
1 [ obj]
a :
🔴to dip ( food ) quickly into a liquid ( such as coffee or milk ) while eating
■I like to dunk my doughnut in my coffee.
🔴b chiefly US : to push ( someone or something ) under water or other liquid for a short amount of time
■She dunked him while they were swimming.
■He dunked the ladle into the soup.
🔴2 basketball : to jump high in the air and push ( the ball ) down through the basket
[ obj]
■He dunked the ball.
[no obj]
■He could dunk when he was 16.
noun
[count]
🔴basketball : a shot that is made by jumping high in the air and pushing the ball down through the basket
■The pass led to a dunk
—called also dunk shot, slam dunk

dunk on :
حرکتی در بسکتبال _ نوعی عمل جنسی _
مسخره کردن یا تحقیر کردن کسی _
توپ رو محکم انداختن توی حلقه بسکتبال
سر کسی رو در آب فرو کردن

بپرس