dung

/ˈdəŋ//dʌŋ/

معنی: سرگین، کود، پشکل، مدفوع حیوانات، پهن کردن، کود دادن
معانی دیگر: پشگل، پیخال، براز، یاوچک، تپاله، پهن، کود (حیوانی)، رشوه، مدفوع حیوانات مثل گاو واسب

جمله های نمونه

1. jenny dung
پشگل ماچه الاغ

2. You can see the fresh buffalo dung on the country road.
[ترجمه گوگل]می توانید سرگین تازه گاومیش را در جاده روستایی ببینید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید سرگین گاو تازه را در جاده کشور ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Beetles bury pellets of dung and lay their eggs within them.
[ترجمه گوگل]سوسک ها گلوله های سرگین را دفن می کنند و تخم های خود را درون آنها می گذارند
[ترجمه ترگمان]Beetles pellets را می کند و eggs را در آن ها قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sometimes we dried the dung for fuel, which burned longer and cleaner than wood.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات سرگین را برای سوخت خشک می‌کردیم که از چوب طولانی‌تر و تمیزتر می‌سوخت
[ترجمه ترگمان]گاهی کود را برای سوخت که طولانی تر و تمیزتر از چوب بود خشک می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Everywhere there is litter and animal dung.
[ترجمه گوگل]همه جا زباله و فضولات حیوانات است
[ترجمه ترگمان]همه جا مدفوع و فضولات حیوانی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nothing but sickness and dung remained in the sack of my torso.
[ترجمه گوگل]چیزی جز بیماری و سرگین در گونی تنه ام باقی نماند
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز جز مریضی و مدفوع در کیسه پوست من باقی نمانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Animal dung is spread by birds, devoured by insects, bacteria, and earthworms and mixed intimately into the topsoil.
[ترجمه گوگل]فضولات حیوانات توسط پرندگان پخش می‌شود، حشرات، باکتری‌ها و کرم‌های خاکی آن را می‌بلعند و به طور مستقیم در سطح خاک مخلوط می‌شوند
[ترجمه ترگمان]مدفوع حیوان به وسیله پرندگان گسترده می شود و حشرات، باکتری ها و کرم های خاکی را بلعید و به طور صمیمانه ای با خاک سطحی مخلوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The dung only penetrated as far as my upper thigh as we struck up the devastated hillside towards Meall a' Choire Leith.
[ترجمه گوگل]سرگین فقط تا قسمت بالای ران من نفوذ کرد که از دامنه تپه ویران شده به سمت Meall a' Choire Leith برخورد کردیم
[ترجمه ترگمان]این کود فقط تا آنجا که از بالای دامنه کوه بالا آمده بود به طرف بالای دامنه کوه به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Colours were brutal and depressing; dank shades like dung and army-blanket fawn.
[ترجمه گوگل]رنگ ها وحشیانه و افسرده کننده بودند سایه های تیره مانند سرگین و حنایی پتویی ارتشی
[ترجمه ترگمان]رنگ ها خشن، خشن و افسرده بودند، سایه های نمناک مثل پشکل و گوشت خوک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At least country bods use pick-ups to carry dung and move sheep.
[ترجمه گوگل]حداقل مقامات کشور از وانت برای حمل سرگین و جابجایی گوسفند استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]حداقل bods کشور از pick برای حمل کود و جابه جا کردن گوسفندان استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He shall put 1 row of dung on 1 furlong for 2 works.
[ترجمه گوگل]او باید 1 ردیف سرگین را در 1 فرلنگ برای 2 کار بگذارد
[ترجمه ترگمان]او برای ۲ کار، ۱ ردیف پهن را بر روی ۱ متر قرار خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Even the customary dung heaps and piles of ordure had been taken away.
[ترجمه گوگل]حتی کپه های سرگین مرسوم و انبوهی از آذوقه از بین رفته بود
[ترجمه ترگمان]حتی توده های مدفوع و کپه های مدفوع از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All the surfaces were pale ochre mud and dung which the women plastered over stone each year.
[ترجمه گوگل]تمام سطوح از گل اخرای کم رنگ و سرگین بود که زنان هر سال روی سنگ گچ می‌کردند
[ترجمه ترگمان]همه سطوح خاکی، گل سرخ و سرگین خوار بودند که هر سال زنان بر سنگ می انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Throwing money about like dung on a field.
[ترجمه گوگل]پول انداختن مثل سرگین در مزرعه
[ترجمه ترگمان]پول را به صورت پهن در یک زمین پرت می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. November 2 2007— Pham Ba Dung is a former intravenous drug user. He says he is lucky to have escaped getting HIV from the needles he used.
[ترجمه گوگل]2 نوامبر 2007 - فام با دانگ یک مصرف کننده سابق مواد مخدر داخل وریدی بود او می گوید خوش شانس است که از سوزن هایی که استفاده می کرد از ابتلا به اچ آی وی نجات پیدا کرده است
[ترجمه ترگمان]۲ نوامبر ۲۰۰۷ - پام Ba یک کاربر معتاد تزریقی است او می گوید که شانس آورده است که از تزریق وی به ایدز جان سالم به در برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرگین (اسم)
muck, dung

کود (اسم)
muck, dung, fertilizer

پشکل (اسم)
dung, turd

مدفوع حیوانات (اسم)
dung

پهن کردن (فعل)
spread, expand, broaden, flatten, widen, muck, dung

کود دادن (فعل)
dung, compost, fertilize, manure, fatten

انگلیسی به انگلیسی

• manure, fertilizer, animal excrement
dung is faeces from large animals.

پیشنهاد کاربران

solid waste material produced by animals
کود
فضله
همون پشکل یا کود میشه

بپرس