dunce cap

/dʌnsˈkæp//dʌnskæp/

(سابقا در مدارس) کلاه کاغذی (که بر سر شاگردان تنبل می گذاشتند)

جمله های نمونه

1. The warhead shown in the schematics had the familiar "dunce cap" shape of the original North Korean No Dong missile, which Iran had acquired in the mid-1990s.
[ترجمه گوگل]کلاهک نشان داده شده در شماتیک، شکل آشنای «دنس کلاهک» موشک اصلی کره شمالی No Dong را داشت که ایران در اواسط دهه 1990 به دست آورده بود
[ترجمه ترگمان]کلاهک که در the نشان داده شد، شکل \"کلاهک dunce\"، موشک اصلی کره شمالی، موشک دونگ، را داشت که ایران در اواسط دهه ۱۹۹۰ به دست آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Wear a dunce cap, hat with feathers, for the dance-like.
[ترجمه گوگل]برای رقص مانند کلاه، کلاه پردار بپوشید
[ترجمه ترگمان]کلاه بردار، کلاه و کلاه بردار، برای رقص
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My flaky judgments were modest by comparison-but numerous enough to keep me hopeful of regaining the dunce cap this year.
[ترجمه گوگل]در مقایسه، قضاوت‌های ضعیف من بسیار کم بود، اما به اندازه‌ای زیاد بود که من را امیدوار نگه می‌دارد که در سال جاری دوباره قدرت را به دست بیاورم
[ترجمه ترگمان]قضاوت flaky در مقایسه با آن ها نسبتا ساده بود، اما به اندازه ای زیاد بود که بتوانم آن کلاه dunce را در سال جاری به دست بیاورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. EDWARDS: Professors, teachers sat in the corner with the dunce cap on them. They were made to get down on all fours and bark like a dog.
[ترجمه گوگل]ادواردز: پروفسورها، معلمان در گوشه ای نشسته بودند و کلاه دمپایی روی آنها بود آنها طوری ساخته شده بودند که چهار دست و پا پایین بیایند و مانند سگ پارس کنند
[ترجمه ترگمان]اساتید، اساتید در گوشه ای نشسته بودند و کلاه dunce را روی سرشان گذاشته بودند با چهار دست و پا به زمین افتادند و مثل یک سگ پارس کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The greatest novelist of the 19th Century, Sir Walter Scott, was given the title of "king of blockheads" and was made to wear a dunce cap for a whole month.
[ترجمه گوگل]سر والتر اسکات، بزرگ‌ترین رمان‌نویس قرن نوزدهم، لقب «پادشاه بلاک‌ها» را به خود اختصاص داد و او را مجبور کردند که برای یک ماه کامل کلاهی بر سر بگذارد
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین رمان نویس قرن نوزدهم، سر والتر اسکات، لقب \"شاه of\" را به او داده شد و مجبور شد برای یک ماه یک کلاه کودن بر سر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is beaten, spit upon and forced to wear a dunce cap.
[ترجمه گوگل]او را کتک می‌زنند، تف می‌دهند و مجبور می‌کنند کلاه رقصی بپوشد
[ترجمه ترگمان]او کتک می خورد، تف می کند، تف می کند و مجبور می شود کلاه برداری را به سر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For example, if your thought is, "I'm an idiot, " imagine yourself wearing a dunce cap, dressed very foolishly, and jumping around like a dork.
[ترجمه گوگل]برای مثال، اگر فکر شما این است که "من یک احمق هستم"، خود را تصور کنید که کلاهی به سر کرده اید، لباس بسیار احمقانه ای به تن کرده اید و مانند یک خنگ به اطراف می پرید
[ترجمه ترگمان]برای مثال، اگه فکر تو اینه که، من یه احمقم، تصور کن که خودت یه کلاه مسخره پوشیدی و مثل احمق ها لباس پوشیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• tall conical hat once worn by poor or lazy students as punishment

پیشنهاد کاربران

بپرس