dumper

/ˈdʌmpər//ˈdʌmpə/

زباله دان بزرگ

جمله های نمونه

1. Right:Two rams from an old Volvo dumper give 10 tonnes of lift at link ends.
[ترجمه گوگل]سمت راست: دو قوچ از یک کمپرسی قدیمی ولوو 10 تن بالابر را در انتهای پیوند ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]حق: دو گوسفند از یک ماشین ولوو قدیمی، ۱۰ تن از آن ها را در انتهای لینک به ۱۰ تن می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Books are the ultimate Dumpers: put them down and they’ll wait for you forever; pay attention to them and they always love you back. John Green
[ترجمه گوگل]کتاب‌ها بهترین دامپرها هستند: آن‌ها را زمین بگذارید و برای همیشه منتظر شما خواهند بود به آنها توجه کنید و آنها همیشه شما را دوست دارند جان گرین
[ترجمه ترگمان]کتاب ها the نهایی هستند: آن ها را پایین بگذارید و برای همیشه منتظر شما خواهند ماند؛ به آن ها توجه کنید و آن ها همیشه شما را دوست دارند جان گرین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Stimulant analysis proved that tune mass dumper can control the vibration of crane effectively.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل محرک ثابت کرد که تخلیه جرمی تنظیم می تواند ارتعاش جرثقیل را به طور موثر کنترل کند
[ترجمه ترگمان]آنالیز stimulant ثابت کرد که tune دسته جمعی می توانند لرزش جرثقیل را به طور موثر کنترل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This dumper is suitable for the dumper improvement for middle and small size mine.
[ترجمه گوگل]این دامپر برای بهبود دامپر برای معدن متوسط ​​و کوچک مناسب است
[ترجمه ترگمان]این dumper برای بهبود dumper برای سایز متوسط و کوچک مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I think being the dumper is worse.
[ترجمه گوگل]به نظر من دامپر بودن بدتر است
[ترجمه ترگمان]به نظر من dumper بدتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The operating process of car dumper system is an interaction process between wagons dumper system.
[ترجمه گوگل]فرآیند عملیاتی سیستم دامپر ماشین یک فرآیند تعامل بین سیستم دامپر واگن است
[ترجمه ترگمان]فرآیند عملیاتی سیستم dumper خودرو یک فرآیند تعاملی بین سیستم dumper wagons است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The electronics of the cavity dumper driver consists of a frequency source, a pulse modulator and a power amplifier.
[ترجمه گوگل]قطعات الکترونیکی درایور دامپر حفره ای از یک منبع فرکانس، یک مدولاتور پالس و یک تقویت کننده قدرت تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]الکترونیک محرک اصلی حفره، شامل یک منبع فرکانس، یک مدولاتور پالس و یک تقویت کننده قدرت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Practice indicates that dumper has become a important dumping equipment.
[ترجمه گوگل]تمرین نشان می دهد که دامپر به یک تجهیزات دامپینگ مهم تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]تمرین نشان می دهد که dumper به یک تجهیزات تخلیه مهم تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Being the dumper is worse.
[ترجمه گوگل]دامپر بودن بدتر است
[ترجمه ترگمان] بودن \"dumper\" بدتر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. According to the passive control theory, the dissertation appliestune mass dumper on the wind - vibration of crane.
[ترجمه گوگل]با توجه به تئوری کنترل غیرفعال، پایان نامه تخلیه جرمی را بر روی باد - ارتعاش جرثقیل اعمال می کند
[ترجمه ترگمان]با توجه به تئوری کنترل غیرفعال، این مقاله به بررسی تاثیر جرم بر باد - نوسان جرثقیل می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By doing theoretical analysis, the best parameters of tune mass dumper have been found.
[ترجمه گوگل]با انجام تجزیه و تحلیل نظری، بهترین پارامترهای دامپر جرمی تنظیم شده است
[ترجمه ترگمان]با انجام تجزیه و تحلیل نظری، بهترین پارامترها برای تنظیم dumper جرم یافت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In our country unload bulk materials equipments(way) to have in common use currently: bucket elevator, screw conveyer, car dumper system, dump car, bottom-unload car system, grab-bucket machine.
[ترجمه گوگل]در کشور ما تجهیزات (راه) تخلیه مواد فله ای که در حال حاضر مورد استفاده رایج است: آسانسور سطلی، نوار نقاله پیچ، سیستم کمپرسی ماشین، ماشین کمپرسی، سیستم ماشین تخلیه از پایین، دستگاه سطل گیر
[ترجمه ترگمان]در کشور ما تجهیزات مواد حجیم (روش)برای استفاده مشترک در حال حاضر: آسانسور سطلی، پیچ conveyer، سیستم dumper ماشین، ماشین تخلیه، ماشین تخلیه پایین، ماشین bucket را تخلیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The reasons causing burn - up of heavy - duty dumper motor are analyzed.
[ترجمه گوگل]دلایل سوختگی موتور کمپرسی سنگین مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]دلایلی که باعث سوختن موتور dumper با عوارض سنگین می شوند مورد تحلیل قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] دامپر - کمپرسی
[زمین شناسی] کامیون معدنی وسیله ای که بارگیری با آن به کمک وسایل مکانیکی بزرگ ساده است وباربری با آن درشیب ومسیرهای سخت بدون زحمت بوده وباراندازی نیز سریع است.باراندازی ازسمت عقب آن انجاممی شود .
[معدن] دامپر (ترابری)

انگلیسی به انگلیسی

• truck designed to transport and dumping loose materials

پیشنهاد کاربران

کامیون های معدنی
dumper : کمپرسی.
excavator : بیل مکانیکی
از ماشین آلات مربوط به گودبرداری
بیل مکانیکی

بپرس