dumb down
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
سطحی سازی / ساده سازی بیش ازحد / احمق سازی
در زبان محاوره ای:
آب کی کردن، خنگ سازی، ساده سازی بی مغز، سطحی کردن، لوس کردن محتوا
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ( فرهنگی – انتقادی ) :
پایین آوردن سطح محتوا، آموزش، یا رسانه برای اینکه **برای مخاطب عام قابل فهم تر بشه**—ولی اغلب با از دست دادن عمق، پیچیدگی، یا کیفیت
مثال:
They **dumbed down** the documentary to appeal to a wider audience.
مستند رو سطحی سازی کردن تا برای مخاطب بیشتر جذاب بشه.
2. ( رسانه ای – تحقیرآمیز ) :
تبدیل کردن محتوای جدی یا پیچیده به چیزی **سطحی، لوس، یا بی مغز** برای سرگرمی یا مصرف سریع
مثال:
The news has been **dumbed down**—it’s all gossip now.
اخبار رو خنگ سازی کردن—همش شده شایعه و زرد.
3. ( آموزشی – انتقادی ) :
در آموزش، اشاره به روشی که **به جای ارتقای فهم، فقط مطالب رو ساده و بی چالش می کنه**
مثال:
We shouldn’t **dumb down** the curriculum—students deserve real thinking.
نباید محتوای درسی رو سطحی کنیم—دانش آموزها حق دارن فکر کنن.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
oversimplify – water down – flatten – trivialize – make stupid
سطحی سازی / ساده سازی بیش ازحد / احمق سازی
در زبان محاوره ای:
آب کی کردن، خنگ سازی، ساده سازی بی مغز، سطحی کردن، لوس کردن محتوا
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ( فرهنگی – انتقادی ) :
پایین آوردن سطح محتوا، آموزش، یا رسانه برای اینکه **برای مخاطب عام قابل فهم تر بشه**—ولی اغلب با از دست دادن عمق، پیچیدگی، یا کیفیت
مثال:
مستند رو سطحی سازی کردن تا برای مخاطب بیشتر جذاب بشه.
2. ( رسانه ای – تحقیرآمیز ) :
تبدیل کردن محتوای جدی یا پیچیده به چیزی **سطحی، لوس، یا بی مغز** برای سرگرمی یا مصرف سریع
مثال:
اخبار رو خنگ سازی کردن—همش شده شایعه و زرد.
3. ( آموزشی – انتقادی ) :
در آموزش، اشاره به روشی که **به جای ارتقای فهم، فقط مطالب رو ساده و بی چالش می کنه**
مثال:
نباید محتوای درسی رو سطحی کنیم—دانش آموزها حق دارن فکر کنن.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
زیر لیسانس
ساده کردن
ساده کردن
زیر دیپلم حرف بزن
خوارسازی - پیش پا افتادگی - پست کردن - کودن سازی_ رکیک کردن ( ابتذال )
کودن سازی ( استحمار )
ساده حرف زدن
تقلیل پیدا کردن
ساده جلوه دادن
The media was accused of dumbing down the issue.
دستکاری کردن اطلاعات به منظور کسب شهرت
مانند دستکاری اخبار تلویزیون
مانند دستکاری اخبار تلویزیون
ساده خور کردن
به صورت عامه فهم بیان کردن
زیر دیپلم حرف زدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)