1. The sun reflected dully off the stone walls.
[ترجمه گوگل]خورشید به شدت از دیوارهای سنگی منعکس شد
[ترجمه ترگمان]خورشید از روی دیواره ای سنگی منعکس می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خورشید از روی دیواره ای سنگی منعکس می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He heard his heart thump dully but more quickly.
[ترجمه گوگل]او صدای ضربان قلبش را به آرامی اما سریعتر شنید
[ترجمه ترگمان]صدای ضربان قلبش به شدت به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صدای ضربان قلبش به شدت به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The car lights glowed dully through the mist.
[ترجمه گوگل]چراغهای ماشین از میان مه بهخوبی میدرخشیدند
[ترجمه ترگمان]چراغ های اتومبیل از میان مه می درخشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چراغ های اتومبیل از میان مه می درخشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Our history teacher recited dully a number of dates.
[ترجمه گوگل]معلم تاریخ ما تعدادی از تاریخ ها را به دقت قرائت کرد
[ترجمه ترگمان]معلم تاریخ ما با بی حوصلگی تعدادی از تاریخ ها را خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]معلم تاریخ ما با بی حوصلگی تعدادی از تاریخ ها را خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. 'I suppose so,' she said dully.
[ترجمه گوگل]او با بی حوصلگی گفت: "فکر می کنم چنین باشد "
[ترجمه ترگمان]اسکارلت با بی حوصلگی گفت: فکر می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اسکارلت با بی حوصلگی گفت: فکر می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. 'Well Michael?' he said dully.
[ترجمه گوگل]خوب مایکل؟ او با بی حوصلگی گفت
[ترجمه ترگمان]خب، \"مایکل\"؟ با بی حوصلگی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خب، \"مایکل\"؟ با بی حوصلگی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The street lamps gleamed dully through the night'smist.
[ترجمه گوگل]لامپ های خیابان در میان مه شب به شدت می درخشیدند
[ترجمه ترگمان]چراغ های خیابان در تاریکی شب می درخشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چراغ های خیابان در تاریکی شب می درخشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The knife's blade gleamed dully in the dark.
[ترجمه گوگل]تیغه چاقو در تاریکی به شدت می درخشید
[ترجمه ترگمان]تیغه چاقو در تاریکی می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تیغه چاقو در تاریکی می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. "That's good," he said dully, putting down his half-eaten sandwich.
[ترجمه Z.n] او در حالی که نصفه ساندویچش را روی زمین می گذاشت با بی حوصلگی گفت:" خوبه".|
[ترجمه گوگل]ساندویچ نیمه خورده اش را با بی حوصلگی گفت: "خوب است "[ترجمه ترگمان]او با بی حوصلگی گفت: این خیلی خوبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Her heart was bleeping dully and her skin felt moist and feverish and she needed to talk - now.
[ترجمه گوگل]قلبش به شدت میریخت و پوستش مرطوب و تب میکرد و نیاز به صحبت داشت - حالا
[ترجمه ترگمان]قلبش هنوز سبز شده بود و پوستش نمناک و تب آلود بود و نیاز به حرف زدن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قلبش هنوز سبز شده بود و پوستش نمناک و تب آلود بود و نیاز به حرف زدن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His eyes looked dully ahead.
[ترجمه گوگل]چشمانش مات به جلو نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]چشمانش به سردی به جلو دوخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چشمانش به سردی به جلو دوخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It reflected the sunlight dully in his hands, dangling from a broken chain.
[ترجمه گوگل]نور خورشید را به طور مبهمی در دستانش منعکس می کرد که از یک زنجیر شکسته آویزان بود
[ترجمه ترگمان]انعکاس نور خورشید را در دست هایش منعکس می کرد که از زنجیری شکسته آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انعکاس نور خورشید را در دست هایش منعکس می کرد که از زنجیری شکسته آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Her stomach ached dully.
[ترجمه گوگل]معده اش به شدت درد می کرد
[ترجمه ترگمان]معده اش به شدت درد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]معده اش به شدت درد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His leg ached dully.
[ترجمه گوگل]پایش به شدت درد می کرد
[ترجمه ترگمان]پایش به شدت درد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پایش به شدت درد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The text seems dully at variance with the fantasy of the illustrations and falls between two stools.
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که متن با خیالپردازی تصاویر مغایرت دارد و بین دو چهارپایه میافتد
[ترجمه ترگمان]متن در تضاد با تصویر خیالی تصاویر و افتادن بین دو چهارپایه به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متن در تضاد با تصویر خیالی تصاویر و افتادن بین دو چهارپایه به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید