dulcify

/ˈdʌlsəˌfaɪ//ˈdʌlsɪfaɪ/

معنی: اصلاح کردن، شیرین کردن، ملایم کردن
معانی دیگر: (نادر)

جمله های نمونه

1. Dulcify and can't be pure to comprehend to a kind of facial expression in fact, because that is a kind of mind pleasant sensation to undulate really.
[ترجمه گوگل]Dulcify و نمی تواند برای درک نوعی حالت چهره در واقع خالص باشد، زیرا این یک نوع احساس دلپذیر ذهن است که واقعاً موج می زند
[ترجمه ترگمان]واقعیت این است که با یک نوع چهره چهره، پاک و خالص، به خاطر این که یک نوع احساس خوشایندی نسبت به undulate وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Put the bosom is to dulcify.
[ترجمه گوگل]قرار دادن سینه است به dulcify
[ترجمه ترگمان] سینه رو بذار زمین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Also have no dulcify of reason mental reservation heart.
[ترجمه گوگل]همچنین هیچ غلیظی از عقل قلب ذخیره ذهنی ندارند
[ترجمه ترگمان] همچنین هیچ دلیلی برای حفظ قلب تو وجود نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It has to dulcify sex, controled various pole method technique and beat with proficiency, success rate day sees an exaltation, is also an activity which inebriates the public.
[ترجمه گوگل]باید رابطه جنسی را غلیظ کرد، روش های مختلف قطب را کنترل کرد و با مهارت ضرب و شتم کرد، میزان موفقیت روز یک تعالی را می بیند، همچنین فعالیتی است که مردم را مست می کند
[ترجمه ترگمان]این روش در رابطه با سکس dulcify، روش روش قطب مختلف و ضرب آن با مهارت، روز نرخ موفقیت و نقطه اوج، فعالیتی است که مردم را به خود جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The good dream brings the recollection that you dulcify, does the so bad dream, evil-foreboding dream, strange dream bring you what?
[ترجمه گوگل]خواب خوب یادآوری می کند که تو غمگین می کنی، خواب بد، رویای بد پیشگویی، خواب عجیب چه چیزی را برایت به ارمغان می آورد؟
[ترجمه ترگمان]رویای خوب، خاطراتی که شما را به یاد می اورد، این رویای بد، رویای شیطانی، رویای عجیب و غریب، چه چیزی را برایتان اورده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Efficiently; The heart dulcify; Classroom.
[ترجمه گوگل]کارآمد؛ دل غلیظ; کلاس درس
[ترجمه ترگمان]efficiently؛ قلب dulcify؛ classroom
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. China is an everyone's court for harmonize, we are living under the environment that dulcify thus, everybody is a happy child.
[ترجمه گوگل]چین دادگاه همگانی برای هماهنگی است، ما در محیطی زندگی می کنیم که غمگین است، بنابراین همه بچه های شادی هستند
[ترجمه ترگمان]چین یک دادگاه همگانی برای هماهنگی است، ما در محیطی زندگی می کنیم که در نتیجه همه یک کودک شاد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The his behind towards the Wan in summer pure secretly on smiling, originally see her ashamed to get vexed is also a stuff that makes people dulcify.
[ترجمه گوگل]پشت سر او نسبت به وان در تابستان خالص مخفیانه در لبخند زدن، در اصل او را شرمنده از عصبانی شدن می بیند نیز چیزی است که باعث می شود مردم دودل شوند
[ترجمه ترگمان]او در تابستان بی خودی خود را به بی Wan و در حالی که لبخند بر لب داشت، در اصل خجالت می کشید که از این که مردم را ناراحت کند، خجالت می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This text is from"interest", "method" and"leading"3 to elaborate how to set up efficiently, dulcify of mathematics classroom.
[ترجمه گوگل]این متن از «علاقه»، «روش» و «پیشرو» 3 برای تشریح چگونگی راه‌اندازی کارآمد، تلطیف کلاس ریاضیات است
[ترجمه ترگمان]این متن از \"بهره\"، \"روش\" و \"هدایت\" ۳ به شرح چگونگی راه اندازی موثر، dulcify کلاس ریاضی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The reading is a person one of the activity of importance, it ability make person backlog knowledge, development ability, shape thoughts and feelings, let the person's mind and body dulcify.
[ترجمه گوگل]خواندن انسان یکی از فعالیت های مهم است، توانایی آن را به عقب انداختن دانش، توانایی رشد، شکل دادن به افکار و احساسات، اجازه می دهد تا ذهن و بدن فرد غلیظ شود
[ترجمه ترگمان]خواندن یک فرد از فعالیت مهم است، توانایی ایجاد دانش، توانایی توسعه، شکل دادن افکار و احساسات، اجازه دادن به ذهن و بدن فرد را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It also strengthens the exchanges and the action between the teachers and the students. It will help to set up the diapason and dulcify teaching mode.
[ترجمه گوگل]همچنین تبادلات و کنش بین معلمان و دانش آموزان را تقویت می کند این کمک خواهد کرد که دیاپازون و حالت تدریس را دولزه کند
[ترجمه ترگمان]همچنین مبادلات و اقدام بین معلمان و دانشجویان را تقویت می کند این کار به تنظیم شیوه تدریس diapason و dulcify کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I like the nature with the flavor of sex, can smell the soul dulcify !
[ترجمه گوگل]من طبیعت را با طعم جنسی دوست دارم، می توانم بوی روح را غلیظ کنم!
[ترجمه ترگمان]من طبیعت سکس با طعم سکس رو دوست دارم بوی روح رو حس می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sex appeal. This is our right, also is we dulcify the best method in oneself, in proper form of sexy is anyones to all like of.
[ترجمه گوگل]جذابیت جنسی این حق ما است، همچنین اگر ما بهترین روش را در خودمان تلقین کنیم، به شکل مناسبی که سکسی برای همه است
[ترجمه ترگمان]جاذبه جنسی این حق ما است، هم چنین ما بهترین روش را برای خود ایجاد می کنیم، به شکل مناسب سکسی، شبیه به چیزهای دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Accurate foresee your need, take our concerns to you nearby. Bring for you more, realize to gather an ability customer to serve to bring yours to" dulcify " feeling.
[ترجمه گوگل]نیاز شما را دقیق پیش بینی کنید، نگرانی های ما را به شما نزدیک کنید برای شما بیشتر بیاورید، متوجه شوید که توانایی جمع آوری یک مشتری برای ارائه خدمات به شما را به "احساس غم انگیز" بیاورید
[ترجمه ترگمان]درست پیش بینی کنید، نگرانی های ما را به شما نزدیک کنید برای شما اطلاعات بیشتری به همراه داشته باشید، درک کنید که یک مشتری توانا را برای خدمت به \"احساسات درونی\" خود جمع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اصلاح کردن (فعل)
right, accord, accommodate, improve, reclaim, modify, correct, rectify, meliorate, alter, remedy, ameliorate, amend, dulcify, emend, revise

شیرین کردن (فعل)
sugar, candy, sweeten, soften, dulcify

ملایم کردن (فعل)
moderate, temper, gentle, sweeten, soften, dulcify

انگلیسی به انگلیسی

• soften; sweeten

پیشنهاد کاربران

NEW OXFORD AMERICAN DICTIONARY 🔰
Dulcify /ˈdʌlsɪˌfaɪ/ ( v - tr. - fies, - fying, - fied ) – meaning:
1. ( rare ) to make pleasant or agreeable.
خوشایند کردن؛ دلپذیر کردن؛ مطلوب کردن؛ آرام کردن؛ ملایم کردن؛ قابل تحمل کردن
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
She attempted to dulcify the crying child with a lullaby.
او سعی کرد کودک گریان را با لالایی آرام کند.
Example 2: 👇
The mediator tried to dulcify the tense negotiations by finding common ground.
فردِ میانجی سعی کرد با یافتن زمینه های مشترک، مذاکرات پرتنش را آرام کند.
Example 3: 👇
The poet dulcified the harsh reality of life with his beautiful words.
شاعر با کلام زیبای خود کاری کرد تا واقعیت تلخ زندگی قابل تحمل شود.
Example 4: 👇
The dulcifying vibe of a laid - back afternoon hang amongst congenial people around.
حال و هوای خوشایند یک بعد از ظهر آرام در میان افراد صمیمیِ آن دور و بر کاملاً ملموس بود.
—————————————————————————————————————————————————
2. ( a rare word for ) sweeten.
شیرین کردن
Example 1: 👇
The chef dulcified the sauce by adding a touch of honey.
سرآشپز با افزودن مقداری عسل، سس را شیرین کرد.
Example 2: 👇
They used syrup to dulcify the bitter medicine for the children.
برای شیرین کردن داروی تلخ کودکان از شربت استفاده کردند.
Example 3: 👇
She added honey to the tea to dulcify it, making it more enjoyable.
او عسل را به چای اضافه کرد تا آن را شیرین و لذت بخش تر کند.
Example 4: 👇
He used sweeteners to dulcify his trademark lemonade.
وی از شیرین کننده ها برای شیرین کردن لیمونادِ تجاری خود استفاده کرد.

dulcify
منابع• https://www.oxfordreference.com/display/10.1093/acref/9780195392883.001.0001/m_en_us1242428?rskey=nqJbCz&result=3

بپرس