dug

/ˈdəɡ//dʌɡ/

معنی: نوک پستان
معانی دیگر: زمان گذشته و اسم مفعول فعل: dig، (جانور) نوک پستان، سر پستان، کیسه و سر پستان با هم

جمله های نمونه

1. he dug his fingers into the soft earth
او انگشتان خود را در خاک نرم فرو برد.

2. they dug a tunnel under the house of parliament and were going to blow it up
آنها زیر ساختمان پارلمان نقب زدند و می خواستند آن را منفجر کنند.

3. they dug his body out of the snow
جسد او را از زیر برف درآوردند.

4. they dug the well and piled the dirt in the alley
آنها چاه را کندند و خاک آن را در کوچه انباشتند.

5. they dug their own graves
آنان گور خود را کندند.

6. the prisoners dug a tunnel and escaped
زندانیان نقب کندند و فرار کردند.

7. they have dug a huge hole for the new building
برای ساختمان جدید خاکبرداری عظیمی کرده اند.

8. the road builders dug out earth for the camber
جاده سازان برای گرده ماهی کردن جاده خاک برداری کردند.

9. the fertilizer should be well dug in
کود باید خوب (با خاک) آمیخته شود.

10. Gangs of labourers dug the canals.
[ترجمه گوگل]گروه های کارگری کانال ها را حفر کردند
[ترجمه ترگمان]گروه هایی از کارگران کانال ها را حفر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We dug a deep pit in the yard.
[ترجمه گوگل]یک گودال عمیق در حیاط حفر کردیم
[ترجمه ترگمان]چاله عمیقی در حیاط حفر کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cat dug his claws into my leg.
[ترجمه گوگل]گربه پنجه هایش را در پای من فرو کرد
[ترجمه ترگمان]گربه چنگالش را در پای من فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The workmen dug out a deep channel for the water.
[ترجمه گوگل]کارگران یک کانال عمیق برای آب حفر کردند
[ترجمه ترگمان]کارگران کانال عمیقی را برای آب بیرون کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They dug down to a depth of two metres.
[ترجمه گوگل]آنها تا عمق دو متری حفاری کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به عمق دو متر فرو رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The workmen dug a hole, mended the pipe, and then filled the hole in again.
[ترجمه گوگل]کارگران سوراخی حفر کردند، لوله را ترمیم کردند و سپس دوباره سوراخ را پر کردند
[ترجمه ترگمان]کارگرها سوراخی پیدا کردند و لوله را تعمیر کردند و دوباره سوراخ را پر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Roads have to be dug up to lay underground cables.
[ترجمه گوگل]برای کشیدن کابل های زیرزمینی باید جاده ها را حفر کرد
[ترجمه ترگمان]جاده ها باید برای نصب کابل های زیر زمینی حفر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوک پستان (اسم)
breast, nipple, pap, teat, papilla, tit, dug

انگلیسی به انگلیسی

• breast, nipple
dug is the past tense and past participle of dig.

پیشنهاد کاربران

کلمه "dug" به معنای " عمق حفره کرده" است. این کلمه گذشته ی فعل "dig" می باشد. به عنوان مثال:
- He dug a hole in the ground. ( او یک حفره در زمین حفر کرد. )
- They dug deep into the earth to find water. ( آنها به عمق زمین حفر کردنند تا به آب برسند. )
...
[مشاهده متن کامل]

نکته! نوک پستان خانمها به انگلیسی به "nipples" معروف است و "dug" نیست.
منبعCHATGPT3. 5

1. the nipple, teat, udder, or breast of a female mammal. ( Collins Dictionary )
نوک پستان، ممه، پستان یا سینه یک پستاندار ماده.
Example: 👇
Sports bra provides support for the dugs.
سینه بندهای ورزشی از سینه ها حمایت می کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

2. a human breast, esp when old and withered. ( Collins Dictionary )
سینه های انسان بخصوص وقتی پیر، فرتوت و افتاده شده باشند.
Example 1:👇
Marry crossed her hands over her dugs.
دست هایش را روی سینه هایش کشید.
Example 2: 👇
QUEEN MOTHER: Oh, if I were a man!
KING: ( Grinning ) Thanks be to God, madam, he gave you dugs, which I never benefited from. I suckled a peasant girl.
QUEEN MOTHER: That is no doubt why you remained so lumpish, my son.
Becket or the Honor of God - a play by Jean Anouilh
ملکه مادر: آه، اگر مرد بودم!
شاه: ( با پوزخند ) خدا را شکر، خانم، او به شما پستان هایی داد که من هرگز از آن بهره مند نشدم چرا که به من یک دختر دهقانی شیر داد.
ملکه مادر: بدون شک به همین دلیل است که تو این قدر کودن ماندی ( عقب افتاده ای ) ، پسرم.
گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #بِکِت یا افتخار خدا، # اثر ژان آنویی

dug
حفر کردن
کندن
بررسی و کنکاش هم معنی میده :
I dug my emails
ایمیل هایم را بررسی کردم .
گذشته dig
مثال: I dug the field من زمین را حفر کردم
یک کلمه اسکاتلندی برای سگ
1. breast , nipple
2. dug is the past tense and past participle of dig
پیشروی کردن، جلوتر رفتن
فرو بردن
کندن
حفاری کردن
Carve
حفاری کردن، کندن
کنده شده ، حفر شده
گذشته فعل dig به معنی حفر کردن - کندن
حفر کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس