duffel

/ˈdəfl̩//ˈdʌfl̩/

معنی: لوازم و اثاثه قابل حمل، نوعی پارچه پشمی و ضخیم و خشن
معانی دیگر: لوازم واثاثه قابل حمل، نوعی پارچه پشمی وضخیم وخشن

جمله های نمونه

1. Wearing a duffel coat over yesterday's military outfit, he was feeding hazelnuts to a squirrel.
[ترجمه گوگل]او با پوشیدن کت دافل روی لباس نظامی دیروز، به سنجاب فندق می داد
[ترجمه ترگمان]اون لباس نظامی دیروز رو پوشیده بود و داشت به یه سنجاب تغذیه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was wearing a navy blue duffel coat with a tartan-lined hood, black stockings and pointed shoes with very high heels.
[ترجمه گوگل]او یک کت دافل سرمه ای با مقنعه ای با آستر تارتان، جوراب های مشکی و کفش های نوک تیز با پاشنه های بسیار بلند پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]او کت و شلوار سرمه ای رنگی پوشیده بود که جوراب پشمی و کفش مشکی پوشیده بود و کفش پاشنه بلند و کفش پاشنه بلند با پاشنه بلندی پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It took more effort to carry a duffel bag than I had ever en-countered before.
[ترجمه گوگل]برای حمل یک کیف دوفیل بیش از آنچه قبلاً با آن برخورد کرده بودم، تلاش کردم
[ترجمه ترگمان]بیشتر تلاش می کرد که یک ساک ورزشی را حمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bed was made, and I saw my duffel bag lying on it.
[ترجمه گوگل]تخت آماده شد و من دیدم که کیف قایق ام روی آن افتاده است
[ترجمه ترگمان]تخت خواب درست شده بود و من کیف my دیدم که روش افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It looked like that duffel bag of yours, and it was heavy.
[ترجمه گوگل]شبیه آن کیف تو بود و سنگین بود
[ترجمه ترگمان]شبیه اون ساک مشکی بود و خیلی سنگین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I dumped my duffel bag by the wall and he called for Maria to bring the tea.
[ترجمه گوگل]کیسه کاسه ام را کنار دیوار انداختم و او از ماریا خواست که چای را بیاورد
[ترجمه ترگمان]کیف my رو گذاشتم کنار دیوار و اون زنگ زد که \"ماریا\" چای بیاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She stuffed her toy fox into her duffel bag but allowed his head to peep out.
[ترجمه گوگل]روباه اسباب‌بازی‌اش را داخل کیفش فرو کرد، اما اجازه داد سرش به بیرون نگاه کند
[ترجمه ترگمان]روباه اسباب بازی را در کیف دستی اش گذاشت و سرش را پایین آورد تا نگاهی به بیرون بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. While soldiers piled duffel bags into buses, i held Patience, and she cried.
[ترجمه گوگل]در حالی که سربازان کیسه های قایق را در اتوبوس ها انباشته بودند، من صبر را نگه داشتم و او گریه کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که سربازها bags را در اتوبوس جمع می کردند، صبر کردم و او گریه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cocteau in a duffel coat with Chanel.
[ترجمه گوگل]کوکتو در کت دوفل با شانل
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار تو یه ساک با مارک شانل (کوکو شانل)بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The toggles on his duffel coat were done up wrong.
[ترجمه گوگل]ضامن های روی کت دوبل او اشتباه انجام شده بود
[ترجمه ترگمان]The روی کت his کار اشتباهی انجام داده شده بو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Three of the youths, aged 16-20, wore black duffel coats with the hoods pulled up to hide their faces.
[ترجمه گوگل]سه تن از جوانان 16 تا 20 ساله، کت های سیاه و سفید با مقنعه های بالا کشیده بودند تا صورت خود را پنهان کنند
[ترجمه ترگمان]سه تن از جوانان که ۱۶ تا ۲۰ ساله بودند، کت و شلوار مشکی به تن داشتند و سرپوش آن ها برای پنهان کردن چهره هایشان نمایان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He put both hands on duffel bag, feeling the stacks of bills inside.
[ترجمه گوگل]هر دو دستش را روی کیسه دوف گذاشت و پشته‌های اسکناس را درون آن حس کرد
[ترجمه ترگمان]او هر دو دستش را روی کیف جاسپر گذاشت و پول ها را در داخل کیف احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Frank's friends arrive with a duffel bag full of guns.
[ترجمه گوگل]دوستان فرانک با کیسه ای پر از اسلحه وارد می شوند
[ترجمه ترگمان]دوستای \"فرانک\" با یه ساک پر از اسلحه رسیدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A large black suitcase, and a medium gray duffel bag.
[ترجمه گوگل]یک چمدان بزرگ مشکی و یک کیسه دافیل خاکستری متوسط
[ترجمه ترگمان]یک چمدان بزرگ سیاه و یک کیف دستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Beside him lay a bulging duffel bag.
[ترجمه گوگل]در کنار او یک کیسه دوشی برآمده قرار داشت
[ترجمه ترگمان]در کنار او کیف bulging بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لوازم و اثاثه قابل حمل (اسم)
duffel, duffle

نوعی پارچه پشمی و ضخیم و خشن (اسم)
duffel, duffle

انگلیسی به انگلیسی

• sturdy cloth bag in which equipment or clothing is carried (by soldiers, campers, etc.); heavy course cloth

پیشنهاد کاربران

گونه ای کیف ورزشی که بیشتر لوله ای شکل و بلند است

بپرس