دیوز‑پِیینگ
🔸 تعریف ها
1. ( سازمانی – اصلی ) : فرد یا گروهی که به طور منظم حق عضویت یا هزینه ی مقرر را به یک انجمن، اتحادیه یا سازمان می پردازد.
مثال: The union has thousands of dues‑paying members.
... [مشاهده متن کامل]
اتحادیه هزاران عضو حق پرداز دارد.
2. ( رسانه ای – کاربردی ) : در خبرها، برای تأکید بر مشروعیت یا رسمیت عضویت افراد در یک سازمان.
مثال: Only dues‑paying members can vote in the election.
فقط اعضای حق پرداز می توانند در انتخابات رأی دهند.
3. ( استعاری – عمومی ) : گاهی به معنای �کسی که سهم خود را ادا کرده� یا �کسی که هزینه ی لازم را پرداخته� به کار می رود.
مثال: He is a dues‑paying member of society.
او عضوی است که سهم خود را در جامعه ادا کرده است.
🔸 مترادف ها
fee‑paying – subscribing – contributing – member in good standing
🔸 تعریف ها
1. ( سازمانی – اصلی ) : فرد یا گروهی که به طور منظم حق عضویت یا هزینه ی مقرر را به یک انجمن، اتحادیه یا سازمان می پردازد.
مثال: The union has thousands of dues‑paying members.
... [مشاهده متن کامل]
اتحادیه هزاران عضو حق پرداز دارد.
2. ( رسانه ای – کاربردی ) : در خبرها، برای تأکید بر مشروعیت یا رسمیت عضویت افراد در یک سازمان.
مثال: Only dues‑paying members can vote in the election.
فقط اعضای حق پرداز می توانند در انتخابات رأی دهند.
3. ( استعاری – عمومی ) : گاهی به معنای �کسی که سهم خود را ادا کرده� یا �کسی که هزینه ی لازم را پرداخته� به کار می رود.
مثال: He is a dues‑paying member of society.
او عضوی است که سهم خود را در جامعه ادا کرده است.
🔸 مترادف ها
اعضایی که ( به حزب، گروه، سازمان، و . . . ) حق عضویت میپردازند
Hanford would remain a dues - paying member of that organization for the rest of his life.