1. he wrote dud checks and then committed suicide
چک های بی محل کشید و سپس خودکشی کرد.
2. the meeting was a complete dud
گردهمایی کاملا ناموفق بود.
3. Are there any more batteries? This one's a dud.
[ترجمه گوگل]آیا باتری دیگری وجود دارد؟ این یکی احمق است
[ترجمه ترگمان]باطری دیگه ای هم هست؟ این یکی خراب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باطری دیگه ای هم هست؟ این یکی خراب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The new manager is a complete dud.
[ترجمه گوگل]مدیر جدید یک فرد کاملاً احمق است
[ترجمه ترگمان]مدیر جدید یک dud کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مدیر جدید یک dud کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He replaced a dud valve.
[ترجمه گوگل]او یک شیر دود را تعویض کرد
[ترجمه ترگمان] اون یه سرپوش بذاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون یه سرپوش بذاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This battery is a dud.
[ترجمه گوگل]این باتری دود است
[ترجمه ترگمان] این باتری خراب شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این باتری خراب شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Only if there was no card or a dud card would the car be photographed as evidence for prosecution.
[ترجمه گوگل]فقط در صورت عدم وجود کارت یا کارت دود، از ماشین به عنوان مدرک برای پیگرد قانونی عکس گرفته می شد
[ترجمه ترگمان]تنها در صورتی که هیچ کارت یا کارت dud وجود نداشته باشد، از اتومبیل به عنوان مدرک برای پی گرد قانونی عکس گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تنها در صورتی که هیچ کارت یا کارت dud وجود نداشته باشد، از اتومبیل به عنوان مدرک برای پی گرد قانونی عکس گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A dud for most of the year, with peaks at the start of the school year and at Christmas.
[ترجمه گوگل]برای اکثر اوقات سال، با اوج در شروع سال تحصیلی و در کریسمس
[ترجمه ترگمان]یک dud بیشتر در طول سال با قله های در آغاز سال تحصیلی و در کریسمس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک dud بیشتر در طول سال با قله های در آغاز سال تحصیلی و در کریسمس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Pauley's last performance was a major dud.
[ترجمه گوگل]آخرین اجرای پاولی یک بازی بزرگ بود
[ترجمه ترگمان]آخرین اجرای نمایش اجر بزرگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آخرین اجرای نمایش اجر بزرگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The mine was a dud.
11. Critics have labeled the new telescope a dud.
[ترجمه گوگل]منتقدان تلسکوپ جدید را یک تلسکوپ جدید نامیده اند
[ترجمه ترگمان]منتقدان تلسکوپ جدید را a نامیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]منتقدان تلسکوپ جدید را a نامیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But the diamond dealer sold them dud gems and paid dearly for it.
[ترجمه گوگل]اما فروشنده الماس به آنها سنگهای قیمتی فروخت و هزینه آن را گران پرداخت
[ترجمه ترگمان]اما فروشنده الماس آن ها را با سنگ های قیمتی فروخت و بهای گزافی بابت آن پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما فروشنده الماس آن ها را با سنگ های قیمتی فروخت و بهای گزافی بابت آن پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The whole plan turned out to be a dud.
[ترجمه گوگل]در کل نقشه ی مزخرفی بود
[ترجمه ترگمان] کل نقشه خراب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کل نقشه خراب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In offices, the arguments for the token dud are even stronger.
[ترجمه گوگل]در دفاتر، استدلال برای نشانه dud حتی قوی تر است
[ترجمه ترگمان]در دفاتر، استدلالات for حتی قوی تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در دفاتر، استدلالات for حتی قوی تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The defining characteristic of a true dud is that he or she resists improvement staunchly.
[ترجمه گوگل]ویژگی بارز یک فرد واقعی این است که در برابر پیشرفت سخت مقاومت می کند
[ترجمه ترگمان]مشخصه تعریفی یک dud واقعی این است که او در برابر بهبود وفادارانه مقاومت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مشخصه تعریفی یک dud واقعی این است که او در برابر بهبود وفادارانه مقاومت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید