duct

/ˈdəkt//dʌkt/

معنی: مجرا، خط سیر، مجرای لنف، لوله کوچک
معانی دیگر: (برای آبگونه و گاز) لوله، معبر، راهاب، گذار، قنات، درون کند، آب رسان، (کالبدشناسی - مجرای بدن مانند پیشابراه و اشک راه) مجرا، - راه، تراوراه، (گیاه شناسی) آوند، لوله اب

جمله های نمونه

1. a duct carries the smoke out of the cylinder
لوله ای دودها را از استوانه خارج می کند.

2. bile duct
مجرای صفرا،زرداب راه

3. bile duct
مجرای صفرا،زردابراه

4. a tear duct
مجرای اشکی

5. an ejaculatory duct
مجرای واپرانشی

6. We have advocated initial endoscopic stenting for bile duct strictures after open cholecystectomy.
[ترجمه گوگل]ما از استنت گذاری اولیه آندوسکوپی برای تنگی مجرای صفراوی پس از کوله سیستکتومی باز حمایت کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما از endoscopic اولیه endoscopic برای باریک بینی مجاری صفراوی پس از cholecystectomy باز حمایت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This can progress to bile duct destruction, biliary cirrhosis, and sometimes cholangiocarcinoma.
[ترجمه گوگل]این می تواند منجر به تخریب مجرای صفراوی، سیروز صفراوی و گاهی اوقات کلانژیوکارسینوم شود
[ترجمه ترگمان]این می تواند منجر به رشد مجرای صفرا، سیروز و گاهی اوقات cholangiocarcinoma شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He said she was bound by duct tape; he recalled screaming as he carried her upstairs.
[ترجمه گوگل]او گفت که او با نوار چسب بسته شده است او به یاد آورد که در حالی که او را به طبقه بالا می برد فریاد می زد
[ترجمه ترگمان]او گفت که به وسیله نوار چسب بسته شده و در حالی که او را به طبقه بالا می برد، جیغ زنان به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Neither duct tape nor electrical tape could provide a waterproof, durable repair.
[ترجمه گوگل]نه نوار چسب و نه نوار الکتریکی نمی توانند تعمیری ضد آب و بادوام ارائه دهند
[ترجمه ترگمان]نه نوار لوله ای و نه نوار الکتریکی می توانست یک تعمیر آب ضد آب و بادوام را فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If it is at right angles to the duct, it is closed.
[ترجمه گوگل]اگر با مجرا زاویه قائمه داشته باشد، بسته است
[ترجمه ترگمان]اگر در زاویه راست به لوله قرار داشته باشد، بسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Well, we could tape the mat down with duct tape.
[ترجمه گوگل]خوب، ما می‌توانیم تشک را با چسب نواری بچسبانیم
[ترجمه ترگمان] خب، ما می تونیم the رو با چسب لوله ضبط کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The fix is to seal all seams in your ducts in the basement with duct tape.
[ترجمه گوگل]راه حل این است که تمام درزهای کانال های خود را در زیرزمین با نوار چسب ببندید
[ترجمه ترگمان]مشکل این است که تمام درزه ای در ducts را با نوار لوله ای ببندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A straight 10 F endoprosthesis was used in the five patients with a bile duct stricture distal to the stones.
[ترجمه گوگل]پروتز مستقیم 10 F در 5 بیمار با تنگی مجرای صفراوی دیستال سنگ استفاده شد
[ترجمه ترگمان]در این پنج بیمار، یک F ۱۰ با لوله صفرا که به سنگ ها متصل شده بود، مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In patients in whom the procedure is successful 4- 8% will develop bile duct stenosis, new stone formation or both.
[ترجمه گوگل]در بیمارانی که این روش موفقیت آمیز است 8-4 درصد دچار تنگی مجرای صفراوی، تشکیل سنگ جدید یا هر دو می شوند
[ترجمه ترگمان]در بیمارانی که در آن ها این روش ۴ تا ۸ درصد موفق بوده لوله صفرا، تشکیل سنگ جدید یا هر دو را توسعه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Possibly a congenital abnormal connection was present between the cystic duct and the right biliary system.
[ترجمه گوگل]احتمالاً یک ارتباط غیرطبیعی مادرزادی بین مجرای کیستیک و سیستم صفراوی سمت راست وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]ممکنه یه رابطه نرمال غیر طبیعی بین مجرای cystic و system right وجود داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The high-tech link was a microphone pointed at a telephone with the aid of duct tape.
[ترجمه گوگل]پیوند با فناوری پیشرفته میکروفونی بود که با کمک نوار چسب به تلفن اشاره می کرد
[ترجمه ترگمان]این لینک با تکنولوژی بالا یک میکروفون بود که با کمک نوار لوله ای به یک تلفن اشاره داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجرا (اسم)
runway, aqueduct, flume, duct, conduit, channel, canal, tube, gully, strand, gullet, foramen, spiracle

خط سیر (اسم)
direction, route, course, duct, pathway, rake, trajectory, itinerary

مجرای لنف (اسم)
duct

لوله کوچک (اسم)
duct, tubule

تخصصی

[علوم دامی] مجرا، کانال .
[شیمی] لوله، مجرا، معبر، راهاب، گذار، قنات، درون کند، آب رسان
[عمران و معماری] غلاف - کانال - مجرا
[برق و الکترونیک] مجرا، لوله 1. وضعیت جوی خاصی که امکان انتشار دوربرد و غیر عادی سیگنالهای رادیویی و راداری را در وردسپر ( ترویوسفر ) فراهم می کند . وارونی دما موجب تغییر ثابت دی الکتریکی و بازتاب پی در پی امواج رادیویی بین دو لایه از هوا می شود که مجزا را به وجود می آورند . این حالت بین مرزی از هوا و زمین نیز ممکن است رخ دهد . مجرای وردسپهری نیز نامیه می شود . 2. محفظه ای برای عبور کابلها .
[مهندسی گاز] مجرا، معبر

انگلیسی به انگلیسی

• conduit, canal, passage, pipe (for conducting liquids or air)
a duct is a pipe, tube, or channel through which a liquid or gas is sent.
a duct is also a tube in your body that a liquid such as tears or bile can pass through.

پیشنهاد کاربران

داکت یا مجرا لوله یا گذرگاهی است که برای انتقال هوا، مایعات یا گازهای دیگر استفاده می شود. داکت ها معمولاً تو سیستم های گرمایش، تهویه و تهویه مطبوع ( HVAC ) برای انتقال هوای مطبوع به مناطق مختلف ساختمان استفاده می شوند.
معنی داکت و کانال و conduit یکسان نیست !
از نظر ریشه شناسی به معنای هدایت کردن/رهبری/جلو روی است.
مثال:
conduct
induce
Reduce
Introduce
Subdue
Induce
Seduce
Conductive
Adduce
Traduce
Deduce
Inducement
Educate
Produce
Duke/Duchess
Duct
abduct
Aqueduct
کانال هوا برای انتقال هوا در بسیاری از سیستمهای تهویه مطبوع مورد استفاده قرار می گیرد. کانال هوا به طور کلی در دو نوع گرد و چهار گوش و با ورق گالوانیزه یا آلومینیوم ساخته می شود. البته امروزه از مصالح دیگری مانند پانلهای از پیش عایق شده و پلاستیک نیز در بعضی مواقع برای ساخت کانال هوا استفاده می شود.
duct
مجرا
duct ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: راهه 1
تعریف: منطقه‏ای در جوّ یا اقیانوس که خواص فیزیکی آن در راستای قائم به‏گونه‏ای تغیـیر می‏کنـد که امواج ایجـادشده در راستاهای مختلف در درون آن به تله می‏افتند و هدایت می‏شوند
دالان زیرزمینی
قابِ کانال مانند ، قاب کانالی
مجرا - لوله ی آب یا هوا
Urinqry ducts = unirary tacts : مجاری ادراری
The hot liquid ( sperm ) passing through these ducts is what makes the "tingle" sensation
لوله آب

بپرس