duck soup

/ˈdəkˈsuːp//dʌksuːp/

معنی: کار اسان و سهل، اسان
معانی دیگر: (امریکا - خودمانی) آسان، مثل آب خوردن، سهل

جمله های نمونه

1. Congee itself should be duck soup with the cooking.
[ترجمه گوگل]Congee خود باید سوپ اردک با پخت و پز باشد
[ترجمه ترگمان]خود کشی باید سوپ اردک باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That history test was duck soup.
[ترجمه گوگل]آن تست تاریخ سوپ اردک بود
[ترجمه ترگمان] اون تست تاریخ سوپ اردک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. How's the new manager? – He's duck soup.
[ترجمه گوگل]مدیر جدید چطوره؟ - او سوپ اردک است
[ترجمه ترگمان]مدیر جدید چطوره؟ اون سوپ اردک - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My new boss is duck soup, but his wife is difficult to handle.
[ترجمه گوگل]رئیس جدید من سوپ اردک است، اما همسرش سخت است
[ترجمه ترگمان]رئیس جدید من سوپ درست می کند، اما کار کردن با همسرش دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It can be used for duck soup, chicken soup, bone soup, meat ball soup, dumpling soup, won ton soup etc. It is the best choice for modern food flavor.
[ترجمه گوگل]می توان از آن برای سوپ اردک، سوپ مرغ، سوپ استخوان، سوپ گوشت توپی، سوپ پیراشکی، سوپ وون تن و غیره استفاده کرد این بهترین انتخاب برای طعم غذاهای مدرن است
[ترجمه ترگمان]آن می تواند برای سوپ ماهی، سوپ مرغ، سوپ استخوان، سوپ گوشت، سوپ پیراشکی، سوپ ton و غیره به کار رود این بهترین انتخاب برای طعم غذای مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'd like to have the sliced duck soup with mushroom.
[ترجمه گوگل]من می خواهم سوپ اردک ورقه شده با قارچ را بخورم
[ترجمه ترگمان]دلم می خواهد سوپ اردک را با قارچ بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Xiahe Lu, Lujiang Datong Road section of the duck soup, taste particularly good.
[ترجمه گوگل]Xiahe لو، Lujiang Datong جاده بخش سوپ اردک، طعم به خصوص خوب است
[ترجمه ترگمان]Xiahe لو، بخش جاده سوپ خوری سوپ اردک، ذوق و سلیقه بسیار خوبی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Everybody can cook food, but cooking is not duck soup.
[ترجمه گوگل]همه می توانند غذا بپزند، اما آشپزی سوپ اردک نیست
[ترجمه ترگمان]هر کسی می تواند غذا درست کند، اما آشپزی یک سوپ اردک نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Winning this game is going to be duck soup.
[ترجمه میلاد محمدی] بردن این بازی خیلی آسونه
|
[ترجمه moa] بردن این بازی میتونه مثل اب خوردن باشه
|
[ترجمه گوگل]برنده شدن در این بازی سوپ اردک خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بردن این بازی سوپ اردک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. That vocabulary test was duck soup.
[ترجمه گوگل]اون تست واژگان سوپ اردک بود
[ترجمه ترگمان] اون آزمایش لغات سوپ اردک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fixing this problem is gonna be duck soup.
[ترجمه گوگل]رفع این مشکل سوپ اردک است
[ترجمه ترگمان] این مشکل سوپ اردک - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I never make head or tail of a contract, but it's duck soup to him.
[ترجمه گوگل]من هرگز سر یا دم قرارداد نمی گذارم، اما برای او سوپ اردک است
[ترجمه ترگمان]من هرگز سر یا دم یک قرارداد نمی بندم، اما برای او سوپ اردک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کار اسان و سهل (اسم)
duck soup

اسان (صفت)
light, easy, light-handed, straightforward, potty, degage, facile, easygoing, duck soup

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) something which is easy to do

پیشنهاد کاربران

cakewalk
The idiom **"duck soup"** refers to something that is very easy to do or accomplish. It suggests that the task is so simple, it requires little effort, much like the ease of making duck soup. The phrase is thought to have originated in the early 20th century in American English.
...
[مشاهده متن کامل]

### Root and Origin:
- **"Duck soup"** originally referred to an easy, straightforward dish that was quick to prepare. Over time, it became associated with tasks or situations that are effortlessly manageable.
### Example Sentences:
1. **"For her, solving math problems is like duck soup. "**
* ( برای او حل مسائل ریاضی مثل آب خوردن است. ) *
( Here, it indicates something that is extremely easy for her. )
2. **"The test was duck soup compared to what we studied for. "**
* ( آزمون خیلی راحت بود نسبت به چیزی که برای آن مطالعه کردیم. ) *
( Suggesting that the test was unexpectedly easy. )
3. **"Building the website was duck soup for our experienced team. "**
* ( ساخت وب سایت برای تیم باتجربه مان راحت بود. ) *
( Indicating that the task was simple for the team. )
4. **"Learning to ride a bike was duck soup for him. "**
* ( یاد گرفتن دوچرخه سواری برای او خیلی راحت بود. ) *
( Referring to something that seemed easy and natural. )
5. **"Getting the promotion was duck soup with all his qualifications. "**
* ( دریافت ارتقاء شغلی با تمام مدارکش برای او راحت بود. ) *
( Referring to how easy it was to achieve something due to one’s qualifications. )
chatgpt

به راحتی
مثل آب خوردن
معادل ها :
a piece of cake
easy as pie
be a breeze
there is nothing to it
as a duck takes to water
کار آسان _ مثل آب خوردن
Easy and effortless
توضیح درباره اصطلاح duck soup
ریشه مشخصی برای اصطلاح مثل سوپ اردک وجود دارد اما بیشتر شواهد این را نشان می دهد که این اصطلاح به زمان کاوش طلا برمیگردد که مردم از همه جا به مناطق سردخیز رفتند. مردم بومی منطقه آلاسکا نوعی سوپ اردک داشتند که اردک را درسته و بی دردسر در قابلمه می پختند ( ! ) و این موضوع باعث شد مردم اصطلاح آسان مثل سوپ اردک را بسازند.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع: سایت بیاموز

بپرس